اسوه بودن حضرت فاطمه (س) در میان زنان ایرانی؛ از انقلاب اسلامی تا امروز-راهبرد معاصر

اسوه بودن حضرت فاطمه (س) در میان زنان ایرانی؛ از انقلاب اسلامی تا امروز

مروری اجمالی در پژوهشها و مطالعات صورت گرفته پیرامون ابعاد شخصیتی حضرت فاطمه (س)  و زندگی  ایشان که با هدف شناساندن و ارائه یک الگوی قابل اعتنا به نسل جدید  انجام شده، نشان می دهد خروجی کارهای صورت گرفته و محتوای عرضه شده به جامعه نتوانسته خلاء موجود را پر کند، اگرچه در دانشگاه های مختلف، پایان نامه های فراوانی با موضوع ارائه الگو از شخصیت حضرت فاطمه(س)  به انجام رسیده است که به نوعی بیانگر گرایش و اقبال دانشجویان به تحقیق در این حوزه است.
نسیم کاهیرده؛ پژوهشگر جامعه شناسی تشیع
تاریخ انتشار: ۱۸:۲۱ - ۰۸ بهمن ۱۳۹۸ - 2020 January 28
کد خبر: ۳۴۶۸۳

اسوه بودن حضرت فاطمه (س) در هویت بخشی به زنان ایرانی؛ از انقلاب اسلامی تا امروز

 

به گزارش راهبرد معاصر؛ نقش خاص فاطمه(س) به عنوان یک زن در جامعه صدر اسلام در جلسات سخنرانی روشنفکران دینی مانند دکتر علی شریعتی و مرتضی مطهری در حسینیه ی ارشاد و در بحبوحه فعالیتهای انقلابی برای زنان جوان انگیزه اعتقادی و ایدئولوژیک محکمی را ایجاد می نمود، این انگیزه ها در میان جوانان به  ویژه اقشار تحصیلکرده و بعد به مرور در توده ی مردم گسترش می یافت.

 

وقوع انقلاب اسلامی و تحول هویتی زنان 

در مطالعات اجتماعی- تاریخی مربوط به جامعه ی ایرانی، معمولا" قید بازه ی زمانی ((قبل از انقلاب)) یا ((بعد از انقلاب)) اهمیت ویژه ای دارد؛ چرا که پیروزی انقلاب اسلامی با ظهور و بروز یک تحول گفتمانی در جامعه ایران همراه شد و لذا با لحاظ نمودن این دو بازه­ی زمانی، مقولات جدیدی پیش روی ما قرار می گیرد. وضعیت زنان و جایگاه آنها در جامعه ی ایرانی یکی از این موارد است که محل چالش های اساسی می باشد و بالطبع بررسی آن اهمیت زیادی دارد. زنان ایرانی در روند پیروزی انقلاب نقش پررنگی را ایفا نمودند و پس از آن نیز در صحنه ی دفاع و جنگ تحمیلی دو شادوش مردان پیش آمدند. در تمامی آن دوران، ایدئولوژی انقلاب اسلامی مهمترین پشتوانه ی فعالیت و حضور مؤثر زنان مسلمان ایرانی در صحنه های مختلف جامعه بود و طبعا" زنان از خلال محتوای معارفی که از اسلام دریافت می کردند از الگوی بزرگی چون حضرت فاطمه(س) تأثیر زیادی می پذیرفتند؛ آنها می دانستندکه فاطمه(س) بانویی است که بیش از هزار سال قبل؛ یعنی زمانی که زنان حتی حق حیات نداشتند و به عنوان ما یملک مردان شمرده می شدند، دوشادوش پدر و همسر خود در پایه گذاری حکومت اسلامی و ساختن یک جامعه ی آرمانی توحیدی تلاش و مجاهدت نموده است. بیان و شرح این مجاهدتها و نقش خاص فاطمه(س) به عنوان یک زن در جامعه صدر اسلام در جلسات سخنرانی روشنفکران دینی مانند دکتر علی شریعتی و مرتضی مطهری در حسینیه ی ارشاد و در بحبوحه فعالیتهای انقلابی برای زنان جوان انگیزه اعتقادی و ایدئولوژیک محکمی را ایجاد می نمود، این انگیزه ها در میان جوانان به  ویژه اقشار تحصیلکرده و بعد به مرور در توده ی مردم گسترش می یافت.

 

اسوه بودن حضرت فاطمه (س) در میان زنان ایرانی؛ از انقلاب اسلامی تا امروز

 

به عنوان مثال سخنرانی تأثیر گذار دکترعلی شریعتی با موضوع حضرت فاطمه ی زهرا (س)- به عنوان یک الگوی کامل برای زن مسلمان امروز- یکی از مهمترین منابع آگاهی بخشی به زنان انقلابی بود که تأثیر هویتی مهمی در بین جوانان آن دوره به جای گذاشت. تحت تأثیر چنین آگاهی هایی از مذهب و الگوهای مذهبی  بود که در این برهه، زنان فعال در عرصه اجتماع با ساده زیستی و انتخاب حجاب به عنوان رفتارهای نمادین انقلابی گری در جامعه فعالیت می­کردند و اگر فردی غیر از اینگونه عمل می­کرد مورد سرزنش قرار می گرفت. در این فضا ((فاطمه گونه)) بودن افتخار یک دختر و زن جوان  مسلمان ایرانی محسوب می شد که جهاد و مبارزه را برای رسیدن به تعالی انسانی انتخاب نموده بود. برگزاری مرتب جلسات قرآنی بین دختران و زنان مبارز یکی از محافل مهم تغذیه فکری و اندیشگی آن دوران بود؛ اقبال زیاد از کتابهای تفسیر آیت الله طالقانی در این سالها به خوبی مؤید این واقعیت است. در این میان کلید واژه زنان که مکرر در سخنرانی های امام به چشم می خورد نقش هدایتگری این حرکت مبارزاتی بین زنان را به عهده داشت و در آنها انگیزه ی حضور در فعالیتهای انقلابی را  مضاعف می نمود. بعد از استقرار حکومت اسلامی نیز در گفتمان امام  به وضوح به  این هویت دینی- انقلابی زنان  ارج نهاده شد به طور مثال در سخنرانی امام خمینی (ره) در اسفند ۵۹ و به مناسبت روز زن:

 

«هیچ توجه به صحبت‌ها و قلم‌ها و سخنرانی‌هایی که می‌شود نکنید، خودتان مستقل فکر کنید، تابع افکار دیگران نباشید. خودتان برای کشور خودتان کوشش کنید که مفید باشید. شما [زنان]هدایت کنید مردان را و هدایت کنید و نصیحت کنید دولتمردان را. شما مادران خوبی برای اطفال باشید و ناصحان خوبی برای جامعه و زحمتکشان خوبی برای مستمندان، و هستید بحمداللَّه».

به عبارتی در گفتمان امام خمینی (ره)، بزرگترین دستاورد انقلاب، تحول حاصل شده در بانوان ایران بود :

«اگر نهضت و انقلاب اسلامی هیچ نداشت به غیر از این تحولی که در بانوان و در جوانان ما پیدا شد، این یک امری بود که کافی بود برای کشور ما».

 

با شروع جنگ تحمیلی، حضور مؤثر زنان در دفاع مقدس همچنان با انگیزه ی فراوان ادامه یافت. در این دوران عمده فعالیت آنها در امداد رسانی به مجروحین  و جمع آوری کمک های مردمی در پشت جبهه  بود . البته حمایت عاطفی زنان از  پدران،  همسران و فرزندانشان که  به جبهه می رفتند نیز بخش مهمی از نقش تأثیر گذار زنان در دوران دفاع مقدس محسوب می شود. این نقش حمایتگر و پشتیبانی کننده  زنان در طی دوران سخت جنگ تحمیلی، تحت تأثیر باور مذهبی  قوی و تأسی نمودن آنان به حضرت فاطمه(س) و نیز حضرت زینب (س) شکل می­گرفت. این تأثیر پذیری در میان رزمندگان هم دیده می شد و غالبا" نام فاطمه زهرا (س)  نماد و رمز پیروزی رزمندگان و ذکر زبان آنها بود.

 

اسوه بودن حضرت فاطمه (س) در هویت بخشی به زنان ایرانی؛ از انقلاب اسلامی تا امروز

 

به عبارتی در این فضای فکری،  الگو گرفتن از فاطمه (س) هم  برحق بودن راه و مسیر را  نشان می داد و هم  امید به پیروزی را در میان مردم تقویت می نمود. زنان بسیاری با این باور که وجود مقدس فاطمه (س) شاهد و در کنار آنهاست از سختی های جنگ و ترس ها و اضطراب ها ی خود می کاستند و در هنگام  شدت گرفتن مصائب و شهادت عزیزانشان با یاد آوری سختی های زندگی حضرت فاطمه (س) در مدت کوتاه عمر شریفش، خود را تسکین می دادند.

در واقع این فضای فکری  اعتقادی در طول دوران جنگ تحمیلی تحت تأثیر شرایط بحرانی و سخت، در میان بخش قابل توجهی از افراد جامعه رسوخ پیدا کرده بود که نیرویی بسیار مثبت و تقویت کننده روحیه ی جمعی  افراد  به ویژه زنان محسوب می شد؛ نیرویی که سهم مهمی در  حفظ مقاومت آنها  در برابر هجوم سهمگین دشمن داشت.

 

 

نیازهای زنان در جامعه ی جدید  ایرانی ؛ فضای بعد از جنگ تحمیلی و دوران صلح

بعد از گذشت سالهای اول انقلاب و نیز پایان جنگ تحمیلی، جامعه از شرایط ملتهب و  سخت و بحرانی به سمت یک ثبات و رفاه نسبی پیش رفت که در آن نیازهای متناسب با شرایط جدید، در میان عموم مردم و بالطبع، زنان جامعه مطرح شد. اما در پاسخ به نیازهای متناسب با  این فضای اجتماعی جدید ، از سوی متولیان چاره اندیشی درخوری صورت نگرفت. طی این دوران در سطوح آموزش و پرورش ابتدایی، متوسطه، عالی و نیز آموزشهای همگانی و عمومی تمهیدات خاصی برای تولید و ارائه الگوهای نوین فرهنگی و مذهبی متناسب با جامعه مشاهده نمی شود؛ از اینروست که به مرور زمان الگوهای بومی  موجود رنگ کهنگی به خود گرفته و  نسل جدید به ویژه دختران و زنان جوان در روند هویت یابی خود از الگوهای فرهنگی غربی ، تأثیر می پذیرند؛ چرا که گرایش به الگو و پی روی از مُد و همانند سازی  نیاز افراد به ویژه زنان و جوانان است. در آن سالها این تأثیر پذیری چنان شدت می یابد که در تحلیلهای مختلف از آن به شبیخون و تهاجم فرهنگی یاد می شود.

 

اکنون این تهاجم اگر چه به صورت مطلق منتفی نیست اما علت و ریشه ی اصلی مشکلات نسل جوان و دختر و زن امروزی جامعه ما نیست؛ بلکه اساس بحران هویتی زنان ما ناشی از بستری مهیا در بطن جامعه ایرانی است. ما سالیان متمادی مذهب و سنت را یکی کردیم و اسلام بی زوال را نگهبان و توجیه کننده ی رسومات و عقاید و فرهنگ  بومی خود نمودیم از اینرو با گذر زمان و نو و مدرن شدن جامعه، هم روابط اجتماعی و اشکال فرهنگی قدیمی  زدوده شد و هم مذهب! بنابراین  زن امروزی وقتی سنتهای قدیمی و کهنه را پس می زند و به دنبال فرهنگ نو می رود ناخودآگاه از مذهب و الگوهای مذهبی هم می برد. طبیعتا" با این تیپ از زنان جامعه به سختی می توان از شخصیتی مانند فاطمه(س) سخن گفت و انتظار داشت که به ایشان به عنوان الگویی برای زندگی امروزشان نگاه کنند؛ چرا که در ذهنشان این الگو متعلق به زمانه ی خودش بوده است.

 

بنابراین آنچه که امروز ضروری است برای اصلاح این نوع نگاه به مذهب صورت بگیرد، تلاش برای ایجاد بسترهای مناسب در جهت شناخت اصیل مذهب و الگوهای مذهبی و استفاده از روشهای نوین و جذاب برای  شناساندن  صحیح آن به نسل جدید است؛ روشهایی که در آن می بایست ذائقه مخاطب و نیاز امروز او دیده شود و متناسب با آن، وجوه مختلف موضوع تبیین شود.

 

اسوه بودن حضرت فاطمه (س) در میان زنان ایرانی؛ از انقلاب اسلامی تا امروز

 

 صرف ارادت به منزلت قدسی و  مغفول ماندن جایگاه الگو و اسوه بودن  فاطمه زهرا(س)

 شواهد تاریخی حاکی از این واقعیت است که دین در جامعه ایران، به‌واسطه امامان شیعه گسترش و مشروعیت یافته است؛ ازاین‌رو محبت و ارادت به امامان معصوم و اهل بیت  از قوی‌ترین دلالت‌های دین‌داری مردم محسوب می‌شود. این واقعیت به گذشته­ای دور و تاریخی طولانی بازمی‌گردد که در حافظه جمعی مردم جای گرفته و با گذر زمان جایگاهی مستحکم­تر و خدشه‌ناپذیرتر یافته است. البته توجه به این نکته نیز اهمیت دارد که بدانیم از دیرباز تاکنون برای اکثریتی از مسلمانان، اهل‌بیت و معصومان (ع) نه‌فقط به دلیل پیوستگی نسبی با پیامبر (ص) بلکه به دلیل اعتقاد به برخورداری آنان از منزلتی قدسی مورداحترام فراوان قرار داشته­اند. دربارۀ شیعیان به‌ویژه شیعیان امامیه، پیشینۀ این طرز تلقی بسیار کهن بوده است و به آموزه­های اهل‌بیت (ع) بازمی‌گردد، ضمن آنکه با اعتقادات اساسی آنان در باب امامت، نص و عصمت نیز پیوند تنگاتنگی دارد؛ اما بعدها به‌واسطۀ نفوذ غالی گری، چنین طرز تلقی ابعاد دیگری پیدا کرد و مصداق­های آن گسترش فراوان یافت.

 

در این تحول، منزلت الهی و قدسی معصومان (ع) با معانی جدیدی همراه شد که دریکی از مهم‌ترین نتایج حاصل از آن، تبدیل هویت آنان از شخصیت‌های تاریخی به هویت‌های تاریخی، فرا انسانی و ماورائی را در پی داشت؛ شخصیت­هایی که دور از دسترس و به‌نوعی دست‌نیافتنی نشان داده می­شد و همین امر موضوع مهم الگو و اسوه بودن آن‌ها را مغفول باقی گذاشت؛ واقعیتی که در ارتباط با شناساندن شخصیت و زندگی فاطمه زهرا (س) نیز صادق است. بنابراین در چنین فضایی که بالطبع غلبه با متون و آثار نوشتاری نقلی و درون‌دینی بوده است، مطالعات با رویکرد تحلیلی و برون دینی  و اجتماعی کمتر امکان بروز و ظهور داشته­اند.

 

تلاش  فکری و اندیشگی برای ارائه الگویی نو از شخصیت و زندگی حضرت فاطمه(س)

مروری اجمالی در پژوهشها و مطالعات صورت گرفته پیرامون ابعاد شخصیتی حضرت فاطمه (س)  و زندگی  ایشان که با هدف شناساندن و ارائه یک الگوی قابل اعتنا به نسل جدید  انجام شده، نشان می دهد خروجی کارهای صورت گرفته و محتوای عرضه شده به جامعه نتوانسته خلاء موجود را پر کند، اگرچه در دانشگاه های مختلف، پایان نامه های فراوانی با موضوع ارائه الگو از شخصیت حضرت فاطمه(س)  به انجام رسیده است که به نوعی بیانگر گرایش و اقبال دانشجویان به تحقیق در این حوزه است. با توجه به وجود چنین زمینه‌ای، شاید بتوان ادعا نمود فعالیت‌هایی که در سال‌های اخیر در میان برخی از دانشجویان و اساتید جوان دانشگاه در قالب تولید محتوای علمی و آثار آکادمیک مرتبط با این حوزه صورت گرفته است، قدم‌های آغازینی در این مسیر می‌باشند؛ فعالیت‌های خودانگیخته و فردی که به نظر می‌رسد بیش از هر علتی، متأثر از بستر و نیاز جامعه بوده است.

 

البته در این میان نکته ای کلیدی نهفته است که معمولا" به آن توجهی نمی شود و آن اینکه تکرار یک حقیقت هرچند با ارزش و متعالی گاهی برای ذهن خسته کننده و ملال آور می شود و در این وضعیت برای یادآوری حقیقت و نشاندن آن به ذهن مخاطب راه حلی ضرورت می یابد که آن راه حل، تغییر زاویه دید و پرداختن به موضوع با رویکردی نو در قالب گفتمانی تازه است؛ به گونه ای که بتواند افقی جدید را پیش روی مخاطب بگشاید؛ لذا پرداختن به شخصیت حضرت فاطمه (س) به عنوان یک الگو و  هرآنچه در ذیل آن مشمول توجه قرارمی گیرد نیزازاین قاعده مستثنی نیست؛ یعنی اگر چه درباره ایشان بسیار گفته و نوشته شده است ولی همچنان ضرورت تبیین ابعاد مختلف الگویی شخصیت و زندگی ایشان درقالبهای معنایی نو و با رویکردهای جدید احساس می شود؛ چراکه انتخاب هررویکرد جدید و استفاده ازهرقالب معنایی تازه، فرصت مشاهده گوشه تازه ای از حقیقت موضوع مورد تتبع را پیش روی قرار می دهد و به تبع آن  این امکان را ایجاد می کند که ذهن مخاطب های بیشتری به سمت موضوع جلب شوند.

 

ارسال نظر