نگرش متناقض آنکارا در قبال عادی سازی روابط ابوظبی – تل آویو-راهبرد معاصر

نگرش متناقض آنکارا در قبال عادی سازی روابط ابوظبی – تل آویو

برای جامعه بین الملل قانع کننده نیست که یک کشور روابط دیپلماتیک خود را با اسرائیل و امارات از یک سو حفظ کند و از سوی دیگر از برقراری روابط دیپلماتیک بین آنها انتقاد کند. بنابراین علت اصلی مخالفت ترکیه با توافق نامه عادی سازی، مسئله فلسطین نیست، بلکه رقابت منطقه ای آنکارا و ابوظبی دلیل اصلی عدم انسجام نگرش ترکیه می باشد.
تاریخ انتشار: ۰۹:۵۷ - ۲۸ مهر ۱۳۹۹ - 2020 October 19
کد خبر: ۶۳۵۳۰

نگرش متناقض آنکارا در قبال عادی سازی روابط ابوظبی – تل آویو

 

به گزارش راهبرد معاصر؛ به دنبال اعلام توافق نامه روابط دپیلماتیک بین اسرائیل و امارات متحده عربی در 13 اوت 2020م، ترکیه یکی از کشورهایی بود که نسبت به این اقدام واکنش تندی نشان داد. وزارت خارجه ترکیه نگرش منفی خود را نسبت به این رویداد ابراز نمود و در بیانیه ای تصریح کرد: «امارات بر خلاف رضایت مردم و دولت فلسطین، به نمایندگی از فلسطین با اسرائیل مذاکره کرده و در مسائلی كه برای فلسطین بسیار مهم است به این کشور امتیاز می دهد. در حالی که در این خصوص هیچ صلاحیتی ندارد. به خاطر منافع کوچک خود به مبارزه مردم فلسطین خیانت می کند. هرگز وجدان مردم منطقه و تاریخ، رفتار ریاکارانه امارات که سعی دارد آن را به عنوان فداکاری برای فلسطین معرفی کند، فراموش نخواهد کرد و آن را نخواهد بخشید». «رجب طیب اردوغان» رئیس جمهور ترکیه یک قدم جلوتر رفت و گفت: « ترکیه ممکن است روابط خود را با امارات متحده عربی متوقف کند» البته اقدامی که تاکنون انجام نشده است. در این راستا این گزارش درصدد پاسخ گویی به این سوال می باشد که چرا نگرش و رویکرد ترکیه در قبال توافق نامه عادی سازی ناسازگار و غیرمنسجم می باشد؟ یا به تعبیر دیگر عدم انسجام نگرش ترکیه در قبال این رویداد چیست؟

 

با نگاهی به تحولات سالیان اخیر و نیز مواضع سیاسی ترکیه در مورد مصر و کشورهای دیگر، می توان به این نتیجه رسید که تهدید ترکیه مبنی بر احتمال بازگرداندن سفیر و قطع رابطه دیپلماتیک با امارات، ارتباط مستقیمی به پرونده فلسطین و توافق اخیر ندارد و مدت هاست که در خط آنکارا – ابوظبی تنش به اوج رسیده است. امارات متحده عربی در پرونده های مهمی همچون فلسطین، سوریه، لیبی و ... همواره با ترکیه تضاد منافع داشته و در پشت پرده به دنبال اقدامات ضدامنیتی و اطلاعاتی علیه ترکیه بوده است. از جمله متغیرهای تنش زا در روابط بین ابوظبی و آنکارا شامل موارد زیر می باشد:

 

1) حمایت و پشتیبانی مالی ابوظبی از کودتا در ترکیه: کودتای نافرجام که در ۱۵ ژوئیه ۲۰۱۶ در ترکیه اتفاق افتاد، نقطه عطفی در تاریخ روابط امارات و ترکیه بود زیرا برخی رسانه های نزدیک به اردوغان، امارات را به حمایت از این کودتا متهم کردند به ویژه پس از آن که برخی رسانه های مورد حمایت امارات از جمله اسکای نیوز و یا شبکه العربیه عربستان گزارش دادند که امارات از کودتا حمایت کرده است. سران حزب حاکم ترکیه بر این باورند که امارات برای سقوط دولت اردوغان بیش از 3 میلیارد دلار هزینه کرده و در جریان کودتای نافرجام سال 2016 میلادی نیز بر اساس اطلاعات لو رفته از یوسف العتیبه سفیر امارات در واشنگتن، ابوظبی حامی فتح الله گولن بوده و خود را مهیا کرده بود تا در صورت پیروزی کودتاگران، از آنان حمایت کند.

 

2) بحران قطر: تلاش برای تحریم و نابودی تدریجی قطر یکی دیگر از مهمترین نقاط تنش بین ترکیه و امارات متحده عربی است. محمد بن زاید در کنار محمد بن سلمان ولیعهد عربستان سعودی در جستجوی راهی برای درهم کوبیدن اراده قطر و تبدیل آن به یک کشور تحت امر دو ولیعهد مزبور بود. همزمان با وقوع بحران خلیج فارس و محاصره دیپلماتیک و اقتصادی قطر توسط عربستان سعودی، امارات، بحرین و مصر، ترکیه در ژوئن ۲۰۱۷ نخستین گروه نظامی خود را به پایگاهی در نزدیکی دوحه اعزام کرد. اردوغان در جریان بازدید از پایگاه نظامی ترکیه در قطر گفت که ترکیه به حمایت از قطر در زمینه های مختلف به ویژه در زمینه های صنعتی و نظامی را ادامه خواهد داد. در حقیقت، استقرار این نیروها آرزوهای منطقه ای اردوغان را محقق کرد زیرا بسیار بعید بود که ترکیه به راحتی در خلیج فارس قدم بگذارد و این موضوع ترس امارات و عربستان سعودی را بر انگیخت زیرا آن ها نگرانند که آنکارا از نفوذ روزافزون خود در منطقه به عنوان ابزاری برای فشار بر آن ها استفاده کند.

 

3) تعارضات ایدئولوژیک بین اسلام سلفی و اسلام اخوانی: ژنرال عبدالفتاح السیسی، محمد بن زاید و محمد بن سلمان، سه بازوی قدرتمند مصر، امارات و عربستان هر سه علاوه بر عرب بودن و اشتراک نظر در مورد ضرورت مقابله با قدرت گرفتن جریان اخوانی، در نقطه مخالفت با ترکیه و قطر قرار دارند و از دیدگاه آن ها «اخوان المسلمین» تهدید اصلی برای موجودیت و بقای آن ها می باشد. در واقع تعارضات ایدئولوژیک بین دو محور ریشه در تحولات بهار عربی سال 2011م دارد که در آن شاهد قدرت یابی اسلام اخوانی در بسیاری از کشورهای منطقه از تونس و مصر بودیم.

 

4) بحران سوریه: در مارس 2020 در یک اتفاقی نادر، سران امارات و سوریه برای نخستین بار در 9 سال اخیر با یکدیگر تلفنی گفتگو کردند. شیخ محمد بن زاید آل نهیان ولیعهد ابوظبی در تماس با بشار اسد رئیس جمهوری سوریه، حمایت امارات را از این کشور در مقابله با کرونا اعلام کرد. «اخوان المسلمین» و «ترکیه» مهم ترین دلیل همگرایی و نزدیکی روابط بین دو کشور بود. حتی در گذشته در جریان تحولات جنگ داخلی سوریه، عبدالله بن زاید وزیر امور خارجه امارات به تناوب درباره حضور نیروهای ترکیه در سوریه اظهار نظر کرده و ترکیه را به حمایت از تروریست متهم کرده است. وی پس از سقوط هواپیمای روسی توسط ارتش ترکیه در خاک سوریه در بیانیه ای آن را یک اقدام تروریستی قلمداد کرد. امارات پس از آتش بس در ادلب که بین روسیه و ترکیه توافق شد به دولت سوریه پیشنهاد نقش آتش بس داد و با صراحت اعلام کرد که برای بیرون راندن ترکیه از خاک سوریه حاضر است از بشار اسد حمایت مالی انجام دهد.

 

5) بحران لیبی: در صحنه لیبی، تنش های داخلی نشان دهنده رقابت شدید جدید بین محورهای ترکیه، قطر، مصر و امارات است. محور اول از جناح های ترکیه و قطر از «فائز سراج» رئیس دولت وفاق ملی و محور دوم یعنی امارات و مصر از خلیفه حفتر حمایت و پشتیبانی می کنند. به نظر می رسد که آنکارا روند مشخصی برای تقویت حضور خود در قاره آفریقا دارد و احیای بندر سودان بخشی از یک استراتژی جدید و گسترده برای احیای نفوذ این کشور در دریای سرخ است که نگرانی کشورهای عربی از جمله امارات عربی متحده، مصر و عربستان سعودی را در این منطقه بر انگیخته است. امارات و ترکیه قصد دارند حضور نظامی و اقتصادی خود در خاورمیانه، شمال و شرق آفریقا را گسترش دهند و به همین دلیل رقابت نظامی و اقتصادی آن ها در این مناطق شدت یافته است و راهبرد این دو کشور در آفریقا به موقعیت ژئوپلیتیک بلند مدت بیش از عملیات نظامی کوتاه مدت متمرکز است. تحولات و درگیری نظامی در لیبی فرصتی را برای هر دو کشور امارات و ترکیه بوجود آورد تا بتوانند از طریق نفوذ در این پرونده، چشم انداز برنامه های خود در آفریقا را با حمایت از طرفین درگیر کلید بزنند.

 

6) حمایت مالی و اطلاعاتی ابوظبی از گروه پ.ک.ک: یکی دیگر از دلایلی که باعث شد تا مقامات ترکیه مواضع و لحن تندی در برابر امارات متحده عربی ذیل توافق با اسرائیل در جهت عادی سازی روابط از خود نشان دهند به حمایت مالی، اطلاعاتی، لجستیکی و نظامی امارات متحده عربی از پ.ک.ک باز می گردد. برای ترکیه مسئله کردهای سوریه و ترکیه، نه تنها یکی از مهمترین اولویت های امنیتی، بلکه مهمترین اولویت امنیتی هم در سطح داخل و هم در سطح فراسرزمینی و منطقه ای به شمار می رود و جزء خطوط قرمزی است که ترکیه روی آن به شدت حساسیت دارد به گونه ای که حتی در مواقعی به واسطه حمایت از کردهای ترکیه و سوریه کار به تنش با ایالات متحده آمریکا و اروپا نیز کشیده شده است. چون قطعاً مسئله کردهای سوریه و ترکیه به طور مستقیم به تجزیه و بقای این کشور (ترکیه) مربوط می شود. خصوصا آن که بین نخبگان سیاسی و حتی مردم عادی ترکیه و افکار عمومی این کشور مسئله تجزیه کماکان یک دغدغه بسیار جدی است. امارات متحده عربی نیز با وقوف و اشرافی که به این نگرانی ترکیه در قبال مسئله کردها دارد، سعی می کند از اهرم حمایت از پ.ک.ک به منظور رسیدن به منافع خود استفاده کند.

 

دلایل عدم انسجام روایت ترکیه در قبال توافق نامه اسرائیل و امارات

عدم انسجام و تعارض نگرش دولت ترکیه در قبال توافق نامه عادی سازی امارات متحده عربی با اسرائیل ریشه در دو عامل منطقه ای و داخلی ( ترکیه) دارد:

مسئله نخست به چارچوب و زمینه منطقه ای باز می گردد: اولا به این دلیل که این اقدام توضیح نمی دهد که چرا آنکارا روابط دپیلماتیک خود را با اسرائیل حفظ می کند در حالی که همان زمان مخالف برقراری مناسبات سیاسی امارات با اسرائیل است. ثانیا سایر کشورهای عربی مانند مصر و اردن که در گذشته روابط دیپلماتیک خود را با اسرائیل شروع کرده اند، پس چرا باید یک کشور عربی دیگر را از این امر مستثنی ساخت و از این اقدام مشابه جلوگیری کرد.

 

جنبه دوم عدم انسجام در نگرش ترکیه مرتبط با ملاحظات داخلی ( ترکیه) می باشد. در وهله نخست، ترکیه دارای یک سنت ریشه ای همبستگی با مردم یهود دارد که به بیش از 5 قرن گذشته برمی گردد. هنگامی که «فردیناند» پادشاه آراگون و ملکه ایزابلا از کاستیل در سال 1942 تصمیم گرفتند تا «بدعت گذاران» ( مسلمانان و یهودیان) را از اسپانیا اخراج کنند، دولت عثمانی میزبانی بسیاری از یهودیان سفاردیم را پذیرفت و آن را در شهرهای بزرگی مانند استانبول، ازمیر و تسالونیکی مستقر کرد. در نتیجه بیشتر یهودیان در ترکیه امروز به زبان «سفاردیم» صحبت می کنند و این زبان در اسپانیا قرن پانزدهم صحبت می شد. پس از اعلام موجودیت اسرائیل در سال 1948م، بسیاری از آن ها اگر چه به اسرائیل رفتند اما بازهم مجدد به ترکیه بازگشتند. در این راستا رسانه های اماراتی بر این تاکید دارند که کشوری مانند ترکیه که چنین روابط محکمی با قوم یهود دارند، نباید اقداماتی علیه روابط نزدیک تر اسرائیل با کشورهای دیگر مانند امارات انجام دهند. این در حالی است که مردم ترکیه با آن ها روابط بردارانه را برای مدت ها حفظ می کردند.

 

عدم انسجام دوم مربوط به نگرش ترکیه به ایجاد کشور اسرائیل است. هنگامی که قطعنامه 181 مجمع عمومی سازمان ملل برای تجزیه فلسطین در سال 1947 به رای گذاشته شد، ترکیه با این استدلال که ایجاد یک کشور یهودی در خاورمیانه باعث بی ثباتی در منطقه می شود، با آن مخالفت کرد. با این وجود وقتی قطعنامه به تصویب رسید ترکیه تنها کشوری با اکثریت مسلمان شد که با این نتیجه مخالفت نکرد. به عبارت دیگر  ترکیه تمام تلاش خود را برای جلوگیری از ایجاد کشور اسرائیل انجام داد، اما پس از ایجاد کشور اسرائیل آن را به رسمیت شناخت و روابط خوبی با آن برقرار کرد.

 

سیاست موازنه گرایی؛ راهبرد ترکیه در قبال مناقشات اعراب و اسرائیل

پس از ایجاد یک کشور یهودی، ترکیه یک سیاست موازنه بخش بین اسرائیل و کشورهای عربی اتخاذ کرد. این در چارچوب اجرای اصولی بود که مصطفی کمال آتاتورک بنیانگذار جمهوری ترکیه، بیش از یک دهه قبل از ایجاد اسرائیل دیکته کرد. آتاتورک توصیه ای به نعمان منمنچی اوغلو، معاون وزیر وقت وزارت خارجه ترکیه کرد: «روابط فرهنگي نزديكي را با جهان عرب حفظ کنید و همه اقدامات لازم را براي توسعه بيشتر انجام دهید  اما در درگيري هاي درون عربي دخالت نکنید مگر اينكه آنها درخواست كنند». با توجه به توصیه های آتاتورک ترکیه بیش از نیم قرن از هرگونه درگیری در منازعات درون عربی جلوگیری کرد. اینگونه است که ترکیه ده ها سال در درگیری اعراب و اسرائیل به عنوان یک شریک قابل اعتماد باقی مانده است. قادر بود با هر دو طرف صحبت کند. در سال 2008م ترکیه در شرف انجام توافقاتی بین اسرائیل و سوریه بود، اما به دلیل شروع عملیات اسرائیل در غزه شکست خورد. از زمان ایجاد اسرائیل در سال 1948م تا سال های ابتدایی حزب عدالت و توسعه، ترکیه در مسائل خاورمیانه به رویکرد موازنه بخش وفادار ماند.

 

نقض راهبرد موازنه بخشی؛ سیاست منطقه ای حزب عدالت و توسعه

دولت کنونی ترکیه دقیقاً برعکس آنچه آتاتورک تقریباً یک قرن پیش با جانبداری از یک کشور عربی در برابر سایر کشورها توصیه کرده بود عمل می کند. اولین انحراف از این توصیه زمانی بود که ترکیه در درگیری اخیر بین برخی از کشورهای حاشیه خلیج فارس و دوحه در کنار قطر قرار گرفت. با بازگشت به روابط ترکیه و اسرائیل، روابط بسیار خوبی در سال های نخست حاکمیت حزب عدالت و توسعه وجود داشت. در اولین بازدید هیئت حزب عدالت و توسعه از ایالات متحده در سال 2002، انجمن ها و باشگاه های یهودی در صف بودند تا با اردوغان که هنوز نخست وزیر نبود صحبت کنند. وی در مقام ریاست حزب عدالت و توسعه از ایالات متحده دیدار کرد. استقبال از اردوغان چنان واقعی بود که برخی از انجمن های یهودی داوطلب می شدند اردوغان را میزبانی کنند.

 

رویداد ماری مرمره

در روابط ترکیه و اسرائیل چندین نقطه شکست وجود داشته است. یکی از آنها عملیات «سرب گداخته» در سال 2008 بود که توسط ارتش اسرائیل انجام شد. هزینه این عملیات مرگ 1436 فلسطینی بود. ترکیه به شدت علیه عملیات نظامی اسرائیل واکنش نشان داد. به دنبال آن در سال 2009 یک حادثه (حادثه "یک دقیقه!") در مجمع جهانی اقتصاد در داووس جایی که اردوغان خطاب به شیمون پرز از روایتی کمتر از حد متوسط استفاده کرد. حادثه ناوگان دریایی (ماوی مرمره) در سال 2010 باعث آسیب در روابط ترکیه و اسرائیل شد. ترکیه خواهان ارسال کمک های بشردوستانه به غزه بود. کشتی حامل کالاهای کمک بشردوستانه توسط نیروهای دفاعی اسرائیل مورد حمله قرار گرفت و ده شهروند ترکیه کشته شدند. روابط به سطح پایین همیشگی رسید. دو طرف سفیران خود را پس گرفتند. وزیر امور خارجه ترکیه دو شرط را برای احیای روابط پیشنهاد کرد: 1) عذرخواهی عمومی توسط اسرائیل. 2) غرامت پرداختی به خانواده های شهروندان ترکی که در جریان حمله کشته شده اند. بلافاصله پس از این بیانیه، نخست وزیر وقت اردوغان شرط سومی را که باید تحقق یابد اضافه کرد: لغو تحریم غزه. بنیامین نتانیاهو  نخست وزیر اسرائیل تحت فشار شدید باراک اوباما رئیس جمهور ایالات متحده از اردوغان عذرخواهی لفظی تلفنی کرد. اردوغان از پذیرش عذرخواهی به نمایندگی از مردم ترکیه خبر داد. در ژوئن 2016، دو طرف همچنین برای عادی سازی روابط توافق کردند، اسرائیل موافقت کرد که غرامت به نزدیکان قربانیان ماری مرمره را پرداخت کند، در حالی که آنکارا موافقت کرد که مراحل قانونی علیه سربازان اسرائیلی را که حمله به کشتی ماری مرمره را انجام دادند لغو کند. در این توافق نامه به شرط رفع تحریم غزه اشاره نشده بود. دو کشور بعداً نمایندگی دیپلماتیک خود را به سطح قبل از حادثه افزایش دادند.

 

شکوفایی روابط اقتصادی با اسرائیل

با وجود درگیری های بین ترکیه و اسرائیل همکاری های اقتصادی همچنان ادامه دارد. وقتی روابط سیاسی در سال 2011 و در نتیجه حادثه ماری مرمره به پایین ترین حد رسید، واردات ترکیه از اسرائیل 51 درصد افزایش یافت و به 4.5 میلیارد دلار آمریکا رسید. در سال 2014 در زمان حمله اسرائیل به غزه که 80 روز به طول انجامید، حجم تجارت خارجی دوجانبه به بالاترین سطح در سال های اخیر رسید. جالب اینکه وقتی ترکیه به عنوان شدیدترین منتقد اسرائیل برای انتقال سفارت آمریکا از تل آویو به اورشلیم مطرح شد، روابط اقتصادی دوجانبه با نزدیک به 6 میلیارد دلار آمریکا بالاترین نقطه خود را ثبت کرد. در سال 2014 تعداد گردشگران اسرائیلی از ترکیه 188000 نفر بوده است. این رقم در سال 2019 به 569،000 رسید که 250 درصد افزایش دارد.

 

همکاری نظامی و امنیتی پیوسته با اسرائیل

روابط ترکیه و اسرائیل در حوزه نظامی و امنیتی کمی متفاوت است. رویکرد نخست وزیر نجم الدین اربکان در روابط با اسرائیل همیشه جالب بوده است. از قضا، این روابط در دهه 1990 و زمان نخست وزیری اربکان سریعتر توسعه یافت. به منظور بی اعتبار کردن عملکرد اربکان نهاد نظامی در ترکیه می خواست همکاری با اسرائیل را دقیقاً در زمان نخست وزیری ارتقا دهد. در نتیجه در این دوره به روزرسانی 54 فروند هواپیمای جنگنده F-4 و همکاری نزدیکتر در زمینه آموزش نظامی صورت گرفت. پرسنل ارتش ترکیه برای آموزش به اسرائیل رفتند و هواپیماهای اسرائیلی از فضای هوایی ویژه ترکیه در قونیه برای رزمایش نظامی استفاده کردند. به روزرسانی 170 تانک M-60-A1 ساخت آمریکا نیز توسط کارشناسان اسرائیلی در ترکیه انجام شده است. این پروژه در زمان اربکان قبل از به قدرت رسیدن حزب عدالت و توسعه دوباره مورد مذاکره قرار گرفت.

 

نتیجه گیری

انتقاد ترکیه از برقراری روابط دیپلماتیک بین امارات و اسرائیل فاقد اعتبار است، زیرا ترکیه با وجود فراز و نشیب ها روابط خود را با اسرائیل و امارات حفظ می کند. برای یک کشور قانع کننده نیست که روابط دیپلماتیک خود را با اسرائیل و امارات از یک سو حفظ کند و از سوی دیگر از برقراری روابط دیپلماتیک بین آنها انتقاد کند. همین استدلال برای برقراری روابط دیپلماتیک بین بحرین و اسرائیل نیز صدق می کند. ترکیه روابط دیپلماتیک کاملی با بحرین و اسرائیل دارد، اما از برقراری روابط بین این دو کشور انتقاد می کند و این نشانگر تناقض دیدگاه ترکیه در قبال توافق نامه می باشد. بنابراین علت اصلی مخالفت ترکیه با توافق نامه عادی سازی مسئله فلسطین نیست بلکه رقابت منطقه ای آنکارا و ابوظبی دلیل اصلی عدم انسجام نگرش ترکیه می باشد.

 

مطالب مرتبط
ارسال نظر
تحلیل های برگزیده