رمضان، عالی‌ترین فرصت رسیدن به مقام محبت الهی-راهبرد معاصر
یادداشت اختصاصی ابراهیم بهاری، استاد حوزه و دانشگاه؛

رمضان، عالی‌ترین فرصت رسیدن به مقام محبت الهی

مهمترین نعمت بهشتی که در این ماه خدای متعال در اختیار ما قرار داده دو چیز است: قرآن و وجود مقدس اهل بیت (ع). این دو چیز در این ماه به جای این که ما تلاش کنیم و خودمان را به آن ها برسانیم، تنزل پیدا کرده و در اختیار ما هستند.
ابراهیم بهاری؛ استاد حوزه و دانشگاه
تاریخ انتشار: ۱۰:۳۴ - ۲۶ فروردين ۱۴۰۰ - 2021 April 15
کد خبر: ۸۳۸۹۱

رمضان، عالی‌ترین فرصت رسیدن به مقام محبت الهی

 

به گزارش راهبرد معاصر؛  ماه مبارک رمضان ماه ضیافت خاص خدای متعال است و رحمت خاص خدای متعال در این ماه شامل همه مومنین می شود؛ به تعبیر بزرگان رحمت رحیمیه خدای متعال، در این ماه منتشر شده و درهای بهشت به روی بندگان باز می شود و درهای جهنم بسته می شود. در واقع راه شیطان و اولیاء طاغوت به روی ما بسته شده و راه ولایت امیرالمومنین به روی ما باز شده و بستر برای استفاده و تنعم در این ماه مهیا و آماده است؛ یعنی آنچه در ماه های دیگر به دشواری به دست می آید در ماه مبارک رمضان بسیار آسان به دست می آید. اگر در ماه های دیگر رسیدن به مقام معرفت و محبت یک موانعی دارد آن موانع در این ماه برداشته شده است، اگر برای رسیدن به مقام محبت و معرفت خدای متعال شرایطی لازم است، آن شرایط در این ماه فراهم شده است. 

 

مهمترین نعمت بهشتی در ماه رمضان 

تعبیری از وجود مقدس نبی اکرم (ص) نقل شده است که در این ماه خدای متعال درهای جهنم را به روی شما بسته و درهای بهشت را باز کرده، این تعبیر مجاز و تشبیه نیست، اگر باطن ماه رمضان که از اسماء الهی است درک شود، روشن می شود که حقیقتا در باطن این ماه درهای بهشت باز است و این ماه یکی از شعب بهشت در این عالم است که در آن نعمت های بهشتی در اختیار ما قرار داده شده است. مهمترین نعمت بهشتی که در این ماه خدای متعال در اختیار ما قرار داده دو چیز است: یکی قرآن و دیگری وجود مقدس اهل بیت و باطن ولایت ائمه (علیهم السلام). این دو چیز در این ماه در معرض و در اختیار ما قرار گرفته است، و به جای این که ما تلاش کنیم و خودمان را به آن ها برسانیم، این حقایق در این ماه تنزل پیدا کرده اند و در اختیار ما هستند. تعبیر قرآن این است که «شَهْرُ رَمَضانَ الَّذي أُنْزِلَ فيهِ الْقُرْآن»(بقره/185)، قرآن در این ماه نازل شده و باطن این ماه همراه با قرآن و معارف و حقایق آن و همچنین حقیقت ولایت است؛ لذا قلبِ سیرِ در بندگی خدای متعال که هر سال از رجب شروع شده و با آن درهای ولایت به روی ما گشوده می شود و در ماه شعبان، باب شفاعت نبی اکرم به روی ما باز شده و با آن تطهیر و وارد ماه ضیافت خدای متعال می شویم، شب قدر است. شب قدر، شب درک حقیقت قرآن و حقیقت ولایت اهل بیت (ع) است. در واقع اگر درهای غیب قرآن و ولایت امام زمان (ع) به روی کسی باز شد، او شب قدر را درک کرده است و این اتفاق در این ماه ممکن و متصور است، اما وقتی این سفره جمع شد دیگر به راحتی این حقیقت به دست آوردنی نیست. 

 

وظیفه انسان در دنیا 

در دعای بعد از نماز در ماه رمضان آمده است که «مُنَّ عَلَيَّ بِفَكَاكِ‏ رَقَبَتِي مِنَ النَّار»(مفاتیح الجنان،اعمال ماه مبارک رمضان)، گویا انسان یک نوع اسارت و گرفتاری نسبت به آتش دارد و از خدای متعال درخواست می کند که خدایا مرا از این آتشی که اسیر و برده او هستم نجات بده. خدای متعال در سوره مبارکه بلد این آتش را توضیح می دهد و بعد از بیان یک معارف سنگین می فرماید: ما امکاناتی را به انسان دادیم که باید از این امکانات در این دنیا استفاده کند «أَ لَمْ نجَعَل لَّهُ عَيْنَينْ * وَ لِسَانًا وَ شَفَتَينْ‏ِ * وَ هَدَيْنَاهُ النَّجْدَيْنِ»(بلد/8-10)، آیا ما به او چشم و زبان و لب های گویا نداده بودیم! (البته این نعمت ها در روایات توضیح داده شده اند) سپس می فرماید ما با همه این امکاناتی که به انسان داده بودیم از او خواستیم که یک قدم بردارد، اما او این یک قدم را در دنیا بر نداشت! همه کاری که انسان باید در این دنیا می کرد این بود که «وَ مَا أَدْرَئكَ مَا الْعَقَبَةُ * فَكُّ رَقَبَةٍ * اَوْ إِطْعَامٌ فىِ يَوْمٍ ذِى مَسْغَبَةٍ * يَتِيمًا ذَا مَقْرَبَةٍ * اَوْ مِسْكِينًا ذَا مَترْبَةٍ»(12-16)، به عقبه و گردنه ای ورود پیدا می کرد، البته کار دشواری است ولی با امکاناتی که به او داده شده بود و شرایطی که برای او اماده شده بود، این کار ممکن بود. ترجمه ظاهری آیه این است که ما به شما امکاناتی دادیم و شما باید با آن برده ای را می خریدید و بعد او را آزاد می کردید «فَكُّ رَقَبَةٍ»، یا اینکه در یک روز قحطی باید از سفره خودتان کم می گذاشتید و فقرا را اطعام می کردید «اَوْ إِطْعَامٌ فىِ يَوْمٍ ذِى مَسْغَبَةٍ»، یا باید به یتیم و مساکین می رسیدید و با امکاناتی که به شما دادیم در روز قحطی و دشواری آنها را به یک رفاهی می رساندید «يَتِيمًا ذَا مَقْرَبَةٍ * اَوْ مِسْكِينًا ذَا مَترْبَةٍ». بعد می فرماید این ها گردنه ای بود که شما باید از آن عبور می کردید و همه سرمایه شما، برای همین کار بود ولی شما از این سرمایه استفاده نکردید. پس ظاهر آیه این شد که شما باید رغبه ای را آزاد می کردید ولی این کار را نکردید.

 

باطن آیه در روایتی از عبدالله بن ابی یعفور که از امام صادق (ع) نقل کرده توضیح داده شده است، او می گوید: «به حضرت عرض کردم این عقبه چیست که خدای متعال به این قاطعیت می فرماید این همه امکانات به شما د ادیم ولی شما «فَلا اقْتَحَمَ الْعَقَبَه»(بلد/11)، از این گردنه عبور نکردید؟! حضرت فرموند: آن عقبه ای که شما باید اقتحام می کردید ولایت ما بود، همه این امکاناتی که به شما دادیم برای این بود که خودتان را به وادی ولایت ما برسانید و وارد این وادی بشوید. آن عقبه معرفت و ولایت ما است؛ آن کسانی که ما را شناختند و به معرفت ما رسیدند از این گردنه عبور کردند و اقتحام به این عقبه کردند و اگر کسی به این محیط ولایت ما وارد نشد اقتحام به این عقبه نکرده است. بعد حضرت فرمودند: «فَهَلَّا أُفِيدُكَ حَرْفاً خَيْرٌ لَكَ‏ مِنَ‏ الدُّنْيَا وَ مَا فِيهَا»( الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏1، ص: 430)، آیا می خواهی یک حرفی را به تو بگویم که فایده اش از همه دنیا و آن چه در آن است بهتر باشد؟! عرض کردم: «قُلْتُ بَلَى جُعِلْتُ فِدَاك‏»، حضرت فرمودند: «فَكُّ رَقَبَة»، این آیه قرآن را اگر کسی بفهمد، از دنیا و ما فیها برایش بهتر است. بعد در ادامه فرمودند: همه مردم برده آتش هستند «النَّاسُ كُلُّهُمْ عَبِيدُ النَّار»، تعبیر، تعبیر خیلی سنگینی است و معنایش این است که مردم آتش را می پرستند و بردگی آتش را می کنند و این شامل همه مردم می شود «غَيْرَكَ وَ أَصْحَابِك»‏، غیر از تو و از اصحابت و غیر از شیعیان اهل بیت و نبی اکرم، همه برده آتش هستند؛ البته آزادی شما هم به برکت ولایت ما بوده است». بنابراین ترجمه روایت این است که امکاناتی که در این عالم به شما داده شده است از پیغمبر و امیرالمومنین گرفته تا همه امکانات شخصی، همه اینها برای این بود که شما رغبه ای را آزاد بکنید؛ ظاهر روایت این است که برده ای را بخرید و از بردگی نجاتش بدهید، ولی باطن آیه این است که خودتان برده آتش هستید، و باید خودتان را نجات بدهید. نتیجه دنیای انسان و عبور او از دنیا با همه سختی ها و دشواری هایش همین یک کلمه است که باید انسان خودش را آزاد کند. 

 

علت سقوط انسان به دنیا 

شخصی به حضرت موسی بن جعفر (ع) عرض کرد: «یا بن رسول الله مگر شما نمی گویید قبل از این که بیاییم در عالم دنیا در عالم نورانی و منزهی بودیم که هیچ یک از سختی های عالم دنیا و اختلاط با ظلمات و تاریکی ها نبود و ما آن را پشت سر گذاشتیم و به عالم دنیا آمدیم؛ خدای متعال چرا ما را از آن عالم با آن همه صفا و نزاهتی که داشت در دنیایی آورد که همه اش گرفتاری و سختی است؟! اگر خداوند ما را از آن عالم به سمت عوالم بالا می برد توجیهی داشت، اما چرا خدای متعال انسان را از آن عالم به عالم دنیا آورده است؟! این تنزل برای چیست؟ چرا خداوند انسانی را که به بهترین صورت آفریده به اسفل السافلین فرستاد؟! حضرت فرمودند: شما اگر در آن عالم می ماندید و سر و کارتان با آن نزاهت های خودتان بود، فقط صفای باطنی و آن نزاهت و پاکی های خودتان را می دیدید و خیال می کردید خودتان موضوعیت دارید و فقر و عجز و اضطرار خودتان را به خدای متعال نمی فهمیدید. ما در این دنیا به احدی جز خدای متعال محتاج نیستیم «يا أَيُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَراءُ إِلَى اللَّهِ وَ اللَّهُ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَميدُ»(فاطر/15)، ما فقیر الی الله هستیم و همه وجودمان فقر و اضطرار است و از خودمان هیچ چیز نداشته ایم و نداریم و نخواهیم داشت. 

 

ما مالک هیچ چیز نیستیم و خدای متعال به این نکته در آیات قرآن اشاره می کند که شما حتی مالک یک تکلم هم نیستید، کسی مالک از طرف خدای متعال نیست، «لِلَّهِ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ»(بقره/284) ، «وَ لِلَّهِ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْض»(آل عمران/189)، و از ازل تا ابد هم به همین گونه است. در دعای ابوحمزه در آغازش جملات لطیفی آمده است «وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي وَكَلَنِي إِلَيْهِ فَأَكْرَمَنِي وَ لَمْ‏ يَكِلْنِي‏ إِلَى النَّاسِ فَيُهِينُونِي»‏، خدای متعال ما را به خودش واگذار کرده و با این واگذاری به ما کرامت بخشیده، چون او کریم است و کریمانه می دهد. خدای متعال وقتی می بخشد هیچ طمعی ندارد، چون فقیر نیست که وقتی به ما می بخشد انتظار داشته باشد که ما هم در عوض چیزی به او بدهیم. بهترین عبادت ما نماز است، و در تعقیب نماز دعایی داریم که می گویند اگر خوانده شود باعث جبران کسری های نماز می شود: «إِلَهِي هَذِهِ صَلَاتِي صَلَّيْتُهَا لَا لِحَاجَةٍ مِنْكَ‏ إِلَيْهَا وَ لَا رَغْبَةٍ مِنْكَ فِيهَا»( بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏83، ص: 38)، این نماز را خواندم در حالی که تو هیچ احتیاجی به نماز من نداری و نه تنها احتیاج بلکه هیچ رغبتی هم در فعل من نداری. بی شک خواندن نماز و استغفار در ماه مبارک رمضان از جمله اولویت هایی است که علاوه بر بخشودگی گناهان، موجب آرامش روحی و روانی و صفای قلب و طهارت باطنی افراد می شود که از جمله واجباتی است که درماه مبارک رمضان باید برای تداوم این روش پر برکت در ماه های آینده از آن به خوبی بهره مند شد.

 

ارسال نظر