آشفتگی صهیونیست‌ها از تقویت حضور چین در خلیج فارس-راهبرد معاصر
ترجمه گزارش «موسسه مطالعات امنیت ملی»؛

آشفتگی صهیونیست‌ها از تقویت حضور چین در خلیج فارس

به‌طورکلی مداخله چین در منطقه خاورمیانه عمدتاً از انگیزه‌های اقتصادی و ارتباط تنگاتنگ با نیازهای امنیت انرژی نشئت می‌گیرد؛ زیرا پکن نزدیک هفتاد درصد از مصارف نفتی خود را از خلیج‌ فارس وارد می‌کند. انتظارات بر این است که نیازهای چین به نفت در دهه‌های آینده افزایش یابد، از این‌رو مرکزیت کشورهای عربی خلیج‌ فارس برای منافع چین در منطقه خاورمیانه افزایش می‌یابد. امری که به زعم صهیونیست‌ها می‌تواند مانع از تحقق دستاوردهای توافق ابراهیم شود.
یوئل گوزانسکی؛ کارشناس ارشد موسسه مطالعات امنیت ملی و گالیا لاوی؛ پژوهشگر مسائل اسرائیل و چین
تاریخ انتشار: يکشنبه ۳۰ خرداد ۱۴۰۰ - 20 June 2021

آشفتگی صهیونیست‌ها از تقویت حضور چین در خلیج فارس

 

به گزارش راهبرد معاصر؛ روابط چین و کشورهای عربی حاشیه خلیج ‌فارس در مسیرهای جدید در حال پیشرفت و تحول است که این امر برای ایالات‌متحده و اسرائیل می‌تواند مشکل‌ساز باشد. در این زمینه، توافق‌نامه ابراهیم که فرصت‌های جدیدی را برای همکاری و مشارکت با اسرائیل فراهم کرده را در معرض خطر قرار می‌دهد. در کنار افزایش اهمیت کشورهای عربی حاشیه خلیج‌فارس برای امنیت انرژی چین و مشارکت سیاسی بیشتر چین در خاورمیانه، اسرائیل باید روابط خود را با کشورهای عربی خلیج ‌فارس از منظرهای مختلف مورد بررسی قرار دهد و برای به حداقل رساندن تهدیدات جدید گام بردارد. اسرائیل باید در مورد روابط چین با کشورهای عربی حاشیه خلیج ‌فارس در خصوص همکاری‌های امنیتی بین آن‌ها اطلاعات بیشتری کسب کند. این کشور باید پایگاه اطلاعاتی از سرمایه‌گذاری چین در منطقه ایجاد و همکاری فن‌آوری این کشور با دولت‌های عربی حاشیه خلیج‌فارس را مورد بررسی قرار دهد. اسرائیل همچنین باید مکانیسم نظارت بر سرمایه‌گذاری را تقویت و گسترش دهد تا از هماهنگی با ایالات‌متحده در مقابل خطرات و تهدیدات مشترک دو کشور اطمینان حاصل کند.


از نظر روابط خارجی، چین درصدد است تا روابط موازی با تمامی طرفین را حفظ و از انتخاب یک گزینه در مقابل گزینه‌های دیگر اجتناب کند. پکن همچنان از مداخله در سیاست و امنیت خاورمیانه گریزان است و مطمئناً وقتی با مداخله ایالات‌متحده در منطقه مقایسه می‌شود، در بیشتر موارد مایل است از مداخله مستقیم در مناطق درگیری یا تعهدات طولانی‌مدت غیرضروری خودداری نماید. به‌طورکلی مداخله چین در منطقه خاورمیانه عمدتاً از انگیزه‌های اقتصادی و ارتباط تنگاتنگ با نیازهای امنیت انرژی نشئت می‌گیرد؛ زیرا پکن نزدیک هفتاد درصد از مصارف نفتی خود را از خلیج‌فارس وارد می‌کند. انتظارات بر این است که نیازهای چین به نفت در دهه‌های آینده افزایش یابد و ازاین‌رو مرکزیت کشورهای عربی خلیج‌ فارس برای منافع چین در منطقه خاورمیانه افزایش می‌یابد. افزون بر این، چین، خلیج‌ فارس را به‌عنوان بازاری بالقوه برای سرمایه‌گذاری هم در حوزه زیرساخت‌های سنگین مانند بنادر و راه‌آهن و هم به عنوان مقصدی برای فناوری و تکنولوژی چین می‌بیند. کشورهای عربی خلیج‌ فارس می‌توانند با پیوند دادن ابتکار کمربند و جاده چین و اصلاحات ساختاری خود مانند چشم‌انداز 2030 عربستان سعودی از منفعت زیادی برخوردار شوند.


حفظ موازنه ظریف بین طرف‌های رقیب، مشخص‌کننده مناسبات ایران و چین از یک‌سو و روابط چین با کشورهای عربی از سوی دیگر است. حتی امضای توافق‌نامه راهبردی 25 ساله ایران و چین در مارس 2021م نمی‌تواند سیاست موازنه بخشی پکن را در منطقه خاورمیانه تغییر دهد. به‌منظور حفظ موازنه محتاطانه میان ایران و کشورهای عربی حاشیه خلیج‌ فارس، چین عمدتاً سعی می‌کند ارتباطات و دیدارهای خود را به‌طور مساوی تقسیم کند. به‌این‌ترتیب، هنگامی‌که وانگ یی وزیر خارجه چین به ایران سفر می‌کند تا توافق‌نامه راهبردی را امضا کند، وی در مقابل خود را برای دیدار با مقامات کشورهای عربی به عربستان سعودی، امارات متحده عربی و بحرین آماده می‌کند. وانگ یی در سفر به ریاض طرح 5 ماده‌ای را ارائه داد که اشاره به مناقشه اسرائیل – فلسطین، مسئله هسته‌ای ایران، همکاری نزدیک در مبارزه با کووید 19 و یک پیشنهاد جدید برای ایجاد مکانیزمی برای همکاری منطقه‌ای تحت حمایت و نظارت چین دارد.


ظاهراً انگیزه‌های اقتصادی چین با نیات سیاسی وی همراه شده است. اغلب گفته می‌شود که چین از حضور ایالات‌متحده در منطقه خاورمیانه که ثبات منطقه‌ای را حفظ و مسیرهای دریایی را ایمن می‌سازد، بهره‌مند ‌می‌شود؛ اما نشانه‌هایی وجود دارد که چین این منطقه را به‌عنوان محلی برای فعالیت‌های دیپلماتیک می‌بیند که خود را به‌عنوان یک قدرت سیاسی و بازیگر اخلاقی نسبت به ایالات‌متحده به تصویر می‌کشد. در واقع پکن از ایالات‌متحده به‌عنوان یک قدرت متخاصم که سرچشمه مشکلات منطقه است یاد می‌کند. در عملیات « نگهبان دیوارها» ، چین از جایگاه خود به‌عنوان رئیس کنونی شورای امنیت سازمان ملل استفاده کرد تا ایالات‌متحده را به‌عنوان یکی از طرفین درگیری نشان دهد و موقعیت واشنگتن را به‌عنوان یک واسطه عینی و قابل ‌اعتماد تضعیف کند.


در همان زمان، چین با بهره بردن از این درگیری‌ها به‌عنوان حافظ حقوق اقلیت‌ها و بیش از هر چیزی خود را به‌عنوان قدرتی که به حقوق مسلمانان توجه می‌کند معرفی کرد. هدف از این پیام منحرف‌سازی انتقادات از چین به دلیل رفتار این کشور با جمعیت مسلمان در سین کیانگ است. محمد بن سلمان ولیعهد سعودی حتی اقدامات پکن علیه اویغورها را توجیه کرد و اعلام نمود که چین « حق اقدام علیه ترور و افراط‌گرایی» را دارد. کشورهای عربی حاشیه خلیج‌فارس ازجمله امضاکنندگان نامه به کمیسیر حقوق بشر سازمان ملل بودند که چین را به دلیل « دستاوردهای قابل‌توجه» این کشور در حوزه حقوق بشر موردستایش قراردادند. همچنین گزارش‌شده است كه عربستان سعودی، مصر و امارات، اویغورهای تبعیدی را از قلمرو خود به پكن استرداد کرده‌اند. انتخاب چین به‌عنوان یک قدرت اخلاقی که از حقوق مسلمانان حمایت می‌کند برای شرکای مسلمان خود مناسب است. بنابراین با توجه به اولویتی که دولت بایدن به مسئله حقوق بشر داده است ؛ ممکن است چین به بهره‌برداری از بحران‌های داخلی به همین شیوه ادامه دهد و حتی فعالیت خود را در این مسیر نیز گسترش دهد.


باعلاقه روبه افزایش چین به خلیج‌فارس، به نظر می‌رسد که واشنگتن در اعمال فشار بر کشورهای منطقه تردید نکرده است؛ چراکه جنبه‌های خاصی از همکاری آن‌ها با چین را در تضاد با منافع امنیت ملی خود می‌داند. کشورهای حوزۀ خلیج‌ فارس از نگرانی‌های فزایندۀ امریکا نسبت به چین آگاه هستند و نمی‌خواهند در درگیری میان قدرت‌ها گرفتار شوند. بااین‌حال، تصمیم واشنگتن مبنی بر عدم تأمین برخی از محصولات تکنولوژیکی نظامی می‌تواند آن‌ها را به خرید این قطعات از چین سوق دهد. از سمت دیگر، چین خود اعلام کرده که خواهان همکاری استراتژیک نزدیک‌تر با کشورهای عربی حاشیه خلیج‌ فارس به‌خصوص عربستان سعودی است. دو کشور در زمینه هسته‌ای با یکدیگر در حال همکاری هستند تا حدی که برخی از آن همچنان پنهان است. فروش تسلیحات این کشور به امارات متحده عربی نسبت به سال‌های 2011-2015 دو برابر شده است ؛ ولی این رقم همچنان پایین است زیرا تنها 7 درصد از کل فروش سلاح‌های چینی را تشکیل می‌دهد. دولت چین بر این امید است تا بتواند در امارات متحده عربی پایگاه دریایی ایجاد کند؛ اما ایالات‌متحده، فروش جنگنده اف 35 را به لغو این طرح مشروط کرده است.


کشورهای عربی حوزه خلیج‌ فارس بر این باورند که باوجود تردید در خصوص پای بندی ایالات‌متحده به امنیت این کشور، در حال حاضر برای ممانعت از توسعه‌طلبی ایران هیچ جایگزینی برای حضور نظامی امریکا در خلیج‌فارس وجود ندارد. بااین‌حال, آن‌ها خواهان تنوع بخشیدن به منابع حمایتی خود هستند تا از بروز وضعیت وابستگی مطلق به امریکا جلوگیری کنند. ازآنجایی‌که ایالات‌متحده این تصور را تقویت کرده که قصد دارد مداخله خود را در منطقه کاهش دهد، باید در نظر داشته باشد که رقبای خود ازجمله چین از این وضعیت بهره‌برداری خواهند کرد تا مشارکت خود را به هزینه ایالات‌متحده تشدید ببخشند.


از سوی دیگر، میزان همکاری با چین تابعی از فشار ایالات‌متحده است، هر چه چنین فشاری قوی‌تر باشد، توسعه روابط با چین برای کشورهای حاشیه خلیج‌فارس دشوارتر خواهد بود. درنتیجه کشورهای عربی حاشیه خلیج‌ فارس تاکنون موفق شده‌اند سیاست موازنه بخشی و مدیریت ریسک را دنبال کنند و ضمن توسعه روابط اقتصادی با چین، روابط راهبردی خود را با ایالات‌متحده حفظ کرده‌اند. بااین‌حال غیرممکن نیست که چین از فرصت‌های آینده برای ارتقا جایگاه و موقعیت خود به هزینه‌ی واشنگتن استفاده کند و تداوم سیاست موازنه بخشی را برای کشورهای عربی حاشیه خلیج‌فارس دشوار سازد. علاوه بر این، روابط اقتصادی بین چین و کشورهای عربی حاشیه خلیج‌فارس فراتر از انرژی پکن و زیرساخت‌های حیاتی است. چین همچنین علاقه‌مند است که مشارکت خود را در حوزه فناوری گسترش و در زمینه های نسل جی 5 افزایش دهد که این مایه نگرانی شدید ایالات‌متحده می‌باشد.


با توجه به محدودیت‌هایی که ایالات‌متحده برای انتقال فناوری‌ها به چین ایجاد کرده، اسرائیل نگرانی‌های دیگری دارد مبنی بر این‌که فناوری‌های اسرائیل صادرشده به کشورهای عربی به چین صادر شود و این کشور آن‌ها را در اختیار ایران قرار دهد. از طرف دیگر ، سرمایه‌گذاری شرکت‌های عربی خلیج‌ فارس در زیرساخت‌های اسرائیل ، مانند بندر حیفا ، می‌تواند خطر مواجهه بیشتر با شرکت‌های چینی را که ارتباط نزدیک با شرکت‌های خلیجی دارند را فراهم کند. بنابراین اسرائیل نیز باید گام‌هایی برای به حداقل رساندن این تهدیدات احتمالی بردارد. این کشور باید دانش و آگاهی خود را در مورد روابط چین و کشورهای حاشیه خلیج‌فارس و به‌ویژه در مورد امنیت و سایر همکاری‌های بین آن‌ها تشدید کند. این کشور باید پایگاه اطلاعاتی برای کشف سرمایه‌گذاری چین در منطقه ایجاد و همکاری فن‌آوری این کشور با دولت‌های عربی حاشیه خلیج‌فارس را موردبررسی قرار دهد. اسرائیل همچنین باید مکانیسم نظارت بر سرمایه‌گذاری را تقویت و گسترش دهد تا از هماهنگی با ایالات‌متحده در مقابل خطرات و تهدیدات مشترک دو کشور اطمینان حاصل کند.

 

ارسال نظر
پربیننده ترین اخبار