به گزارش «راهبرد معاصر»؛ در روزهای گذشته وزیران امور خارجه و حمل و نقل ترکیه، آذربایجان، قزاقستان و گرجستان نقشه راهی برای توسعه مسیر حمل و نقل بینالمللی ترانس خزر (کریدور مرکزی) برای سالهای 2022-2027 امضا کردند. توافق بر سر این نقشه راه در چارچوب دومین نشست وزیران امور خارجه و حمل و نقل ترکیه، جمهوری آذربایجان، قزاقستان و گرجستان در شهر ساحلی اکتائوی قزاقستان انجام شد.
مختار تیلوبردی، وزیر امور خارجه قزاقستان در سخنانی در افتتاحیه نشست با تأکید بر اهمیت کریدور مذکور گفت: نشست امروز نه تنها برای توسعه مسیرهای حمل و نقل بینالمللی در مسیر شرق به غرب از مسیر دریای خزر، بلکه برای برداشتن گامهای عملی برای تقویت همکاریها در دریای خزر و دریای سیاه اهمیت دارد.
اما چرا کریدور میانی یا مرکزی آن قدر اهمیت یافته است؟ در پاسخ به این سؤال باید به ابتدای قرن بیست و یکم بازگشت. تقریبا در سال2001 که آمریکا به افغانستان لشکرکشی کرد، برنامه برهم زدن ایجاد نظم منطقهای متشکل از سه بازیگر مخالف نظام آمریکایی در دنیا یعنی چین، روسیه و ایران شکل گرفت. آمریکاییها با حضور در افغانستان به مناطق غربی چین که ادعای جداییطلبی داشت نزدیک بودند، در مجاورت مرزهای شرقی ایران قرار گرفتند و در «خارج نزدیک» روسیه، یعنی آسیای مرکزی استقرار یافتند.
دو کریدور شرقی-غربی و شمالی-جنوبی در ایران تقاطع مییافتند و همین موضوع برای رقبای منطقهای و دشمنان فرامنطقهای تهران بسیار گران تمام میشد؛ ایران به هاب ترانزیت دنیا بدل و وابستگی اقتصادی شرق و غرب به ژئوپلیتیک ایران غیرقابل باور میشد
نخستین صدای حضور آمریکاییها برای این راهبردشان تقریباً با طرح خط لوله «تاپی» شنیده شد؛ جایی که آمریکا گاز ترکمنستان را از افغانستان و پاکستان به هند میرساند و به این وسیله جلوی خط لوله صلح ایران که قرار بود گاز ایران را به پاکستان و هند برساند، میگرفت. همچنین در سال 2011 و در دوران وزارت امور خارجه هیلاری کلینتون، طرح «راه ابریشم» مطرح شد؛ طرحی که جغرافیای محصور در خشکی آسیای مرکزی را از مسیر افغانستان و پاکستان به هند و اقیانوسهای جنوبی میرساند.
علاوه بر این طرحها که تقریباً شمالی-جنوبی به شمار میرفتند و در عمل هدفشان انتقاع نیافتن سه بازیگر مخالف نظام آمریکایی بود، چینیها ابرپروژه «یک کمربند-یک راه» و ایران و روسیه نیز کریدور شمال-جنوب را مطرح کردند. کریدور شمال-جنوب پس از تنشهای سال 2014 روسیه و اوکراین اهمیت بیشتری یافت و در شاهراه شرقی-غربی که در قالب ابرپروژه راه جدید ابریشم چین مطرح شده بود، این کشور را به اروپا میرساند.
در شاهراه جدید ابریشم، سه کریدور مطرح شدند که کریدور شمالی از چین به قزاقستان و از آنجا به روسیه و اروپا میرسید. در کریدور مرکزی یا میانی و طبق نقشه اولیه مطرح شده، چین از مسیر آسیای مرکزی به ایران و از آنجا به ترکیه و اروپا متصل میشد و در کریدور جنوبی که دریایی بود، شرق چین به بازار کشورهای دارای ساحل میرسید.
در همین راستا دو کریدور شرقی-غربی و شمالی-جنوبی در ایران تقاطع مییافتند و همین موضوع برای رقبای منطقهای و دشمنان فرامنطقهای تهران بسیار گران تمام میشد؛ ایران به هاب ترانزیت دنیا بدل و وابستگی اقتصادی شرق و غرب به ژئوپلیتیک ایران غیرقابل باور میشد.
در همین راستا و برای تکمیل این طرحها ابراز علاقه برای سرمایهگذاریهای فراوانی در ایران شکل گرفت؛ حتی رئیسجمهور چین به عنوان نخستین رهبر اعضای 1+5، پس از انعقاد برجام در سال 2015 به تهران آمد و در بسته ای پیشنهادی آمادگی خود را برای تکمیل خطوط ترانزیتی ایران اعلام کرد؛ اما دریغ که دولت وقت به دلیل سهلانگاری و اولویت دادن به غربیها بسته پیشنهادی را بدون پاسخ گذاشت تا چینیها بدون دستاورد تهران را ترک کنند.
در این میان، رقبای منطقهای کشورمان تلاش کردند با تسهیل قوانین و ایجاد زیرساخت، برای خود مزیتزایی و مزیت نسبی ژئوپلیتیک ایران را کم کنند. یکی از این بازیگران ترکیه بود. آنکارا با تشکیل سازمان کشورهای ترک و البته حمایت از باکو در ایجاد جنگ قرهباغ2020، زمینهسازی ایجاد مزیت بیشتر برای کریدور مرکزی و اهمیت دادن به ترانسخزر به جای کریدور عبوری از ایران را فراهم کرد.
سازمان کشورهای ترک دقیقاً کشورهایی هستند که در مسیر کریدور مرکزی شاهراه شرقی-غربی عالم قرار دارند و مزیت داشتن و انتقال تمرکز ترانزیت بر این مسیر یعنی حذف ایران از کریدور شرق به غرب.
جنگ اوکراین سبب شد کریدور میانی به عنوان تنها کریدور تعریف شده شرقی-غربی اهمیت یابد و از آنجا که هنور کریدورهای ترانزیتی ایران در داخل کشور تکمیل نیست، ترانس خزر اهمیت بیشتری یافت و طبق گزارشها، در سال 2021 میلادی افزایش ترانزیت سه برابری را این کریدور تجربه کرده است. هماهنگ کردن قوانین، کاهش هزینههای گمرکی، کاهش بروکراسی اداری و ایجاد تسهیلات برای ترانزیت از این مسیر اقداماتی است که به وسیله ترکیه در قالب سازمان کشورهای ترک و کریدور ترانس خزر در حال انجام است تا به این وسیله بتوانند مسیر را جذابتر و درآمد بیشتری کسب کنند.
در سالهای گذشته تکمیل نشدن طرحهای ترانزیتی ازجمله قطعه راه آهن رشت-آستارا، زاهدان-چابهار و کریدورهای منتهی به سرخس، فرصتهای زیادی را از تهران گرفت. طبق برآورد، حجم ترانزیت عبوری و درآمد 70 دلاری از هر تن کالای ترانزیت شده از کشور سالانه ظرفیت 300 میلیون تن کالا از کریدورهای شرقی-غربی و شمالی-جنوبی را میتوان پذیرا بود که درآمد 20 میلیارد دلاری که برابر با صادرات نفت ایران در سال 1400 بود، میتوان عاید کشور کرد.
در سالهای گذشته تکمیل نشدن طرحهای ترانزیتی ازجمله قطعه راه آهن رشت-آستارا، زاهدان-چابهار و کریدورهای منتهی به سرخس، فرصتهای زیادی را از تهران گرفت
در این میان چیزی حدود 180 میلیون تن کالای عبوری مربوط به کریدور شمال-جنوب بوده که معطل تکمیل راه آهن رشت-آستاراست. علاوه بر درآمد اقتصادی، عایدی امنیتی و سیاسی ناشی از وابسته کردن همسایگان و دیگر کشورهای به ژئوپلیتیک ایران، آن قدر جذاب است که نمیتوان آن را نادیده گرفت.
رقبای منطقهای کشورمان ازجمله ترکیه با علم به این مزایای ژئوپلیتیکی اقداماتی انجام میدهند تا حد ممکن از فرصت غفلت از مزیتهای ایران بهره برداری و با آلترناتیو بازار سرزمین خود را برای تجار و بازرگانان کشورهای شرقی و غربی دارای مزیت نشان دهند و کسب درآمد سرشاری داشته باشند. نشست اخیر در اکتائوی قزاقستان نیز در راستای تلاش و برنامهریزی ترکیه برای مزیتافزایی کریدور ترانزیتی ترانس خزر است.
ترکیه تلاشهای جدی برای توسعه مسیر حمل و نقل بینالمللی ترانس خزر آغاز کرده است. ترانس خزر فقط یک مسیر نیست، بلکه کریدور حمل و نقل چندوجهی بینالمللی است که چین و اروپا را به هم متصل می کند و آسیای مرکزی، قفقاز جنوبی و مناطق مجاور را نیز شامل میشود.
آنکارا سعی دارد با انحصار جریانهای انرژی از شرق به غرب، به هاب انرژی اوراسیا تبدیل شود. به گونه ای که تا سال 2021 خط لوله باکو-تفلیس-جیحان با مدیریت شرکت بریتیش پترولیوم در مجموع بیش از 500 میلیون تن نفت را از پایانه سنگچال در نزدیکی باکو به ترکیه منتقل کرد. در حال حاضر پروژه کریدور انرژی آذربایجان-ترکیه-اروپا که به گفته باکو، می تواند تا سال 2025 تکمیل شود، در حال توسعه است.
علاوه بر این، نباید فراموش کرد ترکیه چندین سال است روابط نظامی و سیاسی خود را با کشورهای آسیای مرکزی تقویت و در سالهای گذشته ایده ایجاد «ارتش توران» (بلوک نظامی با مشارکت کشورهای ترک) را مطرح کرده است. تقویت همکاری نظامی میان ترکیه و کشورهای آسیای مرکزی پس از احیای درگیری قره باغ در سال2020 به طور چشمگیری افزایش یافت.
تمام این موارد و همچنین برخی از اقدام های دیگر آنکارا نشان میدهد ترکیه به طور جدی تصمیم گرفته است با استفاده از روشهای دیپلماتیک و سیاسی و همچنین با استفاده از اهرمهای اجتماعی-اقتصادی و بشردوستانه موقعیت پیش رو را در آسیای مرکزی در اختیار بگیرد.