به گزارش «راهبرد معاصر»؛ اسلام دینی کامل و به همه جنبه های دنیوی و اخروی زندگی انسان توجه داشته و برای سعادت افراد و جوامع برنامه های خود را ارائه کرده است. قرآن به عنوان معجزه بیبدیل پیامبر گرامی اسلام (ص) و از باب «لا رطب و لا یابس الا فی کتاب مبین» توجه شایانی به جنبه های مختلف زندگی اقتصادی بشر داشته و راهکارهای عملی و اجرایی ارائه کرده است؛ همانطور که در آیه ۵ سوره نساء آمده است: «اموالتان را که خدا قوام زندگی شما ساخته است، به دست بیخردان ندهید».
در سنت نبوی دستورات حیات بخش و زندگی آفرینی در خصوص اقتصاد و تجارت دیده می شود که کتابهای روایی شیعه و سنی مشحون از این دستورات رسول گرامی اسلام (ص) است.
امیرمؤمنان(ع) در طول زندگی درخشان خود با کار و تلاش خستگیناپذیر به طور عملی درس استقبال از کار و تولید را به همگان آموختند
در معارف علمی مندرج در نهج البلاغه علی (ع) نیز اقتصاد و تجارت جایگاه ویژهای دارد. امام علی (ع) کسب و تجارت را تشویق میکردند و میفرمودند: «تجارت کنید خدا به شما برکت دهد، همانا از رسول خدا (ص) شنیدم که میفرمود روزی 10 جزء دارد که نه جزء آن در تجارت است و یک جزء آن در بقیه کارهاست».
در زیر به برخی از اصول کلی اقتصادی در سخنان امیرالمومنین علی (ع) اشاره می شود:
امام(ع) در ترغیب مردم به ویژه نسل جوان به کار و تلاش می فرمایند:
الف. «لا یُدرَک الحقُّ اِلّا بالجدّ»(خطبه ۲۹)؛ حق جز در سایه تلاش و کوشش به دست نیاید».
ب. «والحِرفة مع العفّة خیرٌ من الغنی مع الفُجور»( نامه ۳۱، ص ۵۹۲.]؛ کار و پیشه با پاکدامنی بهتر از توانگری با بدکارگی و آلودگی به گناه است».
امیرالمومنین (ع) مالک اشتر را به کار و آبادانی سفارش نمودند و فرمودند:
«و لیکُن نظرک فی عمارة الأرض أبلغ من نظرک فی اِستجلاب الخراج، لأنّ ذلک لا یدرک اِلّا بالعمارة؛ و مَن طلب الخراج بغیر عمارةٍ أخرب البلاد و أهلک العباد، و لم یستقم أمره اِلّا قلیلاً»( نامه ۵۳، ص ۶۴۴)؛ اما باید پیش از آن که درباره جمع مالیات بیاندیشی، در فکر آبادانی زمین باشی، زیرا مالیات جز از طریق آبادانی زمین به دست نیاید، و هر کس بدون آباد کردن زمین مالیات طلب کند شهرها را ویران و بندگان را هلاک سازد، و حکومتش جز اندک زمانی پایدار نماند».
امیرمؤمنان(ع) در طول زندگی درخشان خود با کار و تلاش خستگیناپذیر به طور عملی درس استقبال از کار و تولید را به همگان آموختند. چاه ها و قنات های متعددّی که در مدینه به دست امام علی(ع) حفر گردید، نخلستان ها و درخت هایی که با زحمت و عرق جبین مبارک امام کاشته شد و وقف مستمندان و نیازمندان گردید، خود بهترین گواه بر این مطلب است.
یکی از نمونه های برجسته مفاسد اقتصادی «احتکار» است؛ احتکار کالاها نوعی فعالیت اقتصادی ناپسند در قلمرو توزیع است. احتکار، کالاها را از چرخه توزیع خارج می کند و بازار عرضه را با کمبود مصنوعی مواجه می سازد. عرضه کننده با احتکار، بر قیمت بازار اثر می گذارد و اقتصاد را از وضعیت کارایی خارج می کند؛ در نتیجه، هزینه مبادله ها افزایش می یابد. در چنین وضعیتی همه مردم متضرّر می شوند و رفاه عمومی کاهش می یابد.
علاوه بر اینکه احتکار یک رفتار انحصار گرانه است که باعث آسیب زدن به بازار رقابتی شده و نبض بازار به دست گروهی سودجو و منفعت طلب می افتد. امیرالمومنین (ع) اینگونه مالک اشتر را نسبت به احتکار کنندگان هشدار می دهند:
«بدان که بسیاری از آنان ( بازرگانان و تاجران) مردمی تنگ نظر و سخت بخیلند و در پی احتکار منافع هستند؛ و به دلخواه خود بر کالای مردم قیمت می گذارند و با این سودجویی و گران فروشی به عموم مردم زیان می رسانند و مایه ننگ و عیب والیان می گردند. پس، از احتکار بازدار، چرا که رسول خدا(ص) از آن منع می کرد. خرید و فروش باید آسان و بر اساس قوانین و موازین عادلانه انجام پذیرد، با قیمت هایی صورت پذیرد که به فروشنده یا خریدار آسیب نرسد. پس از منع از احتکار اگر کسی دست به احتکار زد عقوبت و مجازاتش کن ولی در مجازاتش زیاده روی مکن».( نامه ۵۳، بخش بازرگانان و صاحبان صنایع).
مورد دیگری که در نهج البلاغه علی (ع) به آن اشاره شده؛ خیانت به اموال بیت المال و مردم (اختلاس) است. حضرت امیر در نامه ای به یکی از کارگزاران خود، اینگونه می فرمایند:
«هنگامی که فرصت خیانت بیشتر برایت فراهم شد سریع تاختی، و به شتاب از جای جَستی، و هر چه توانستی از اموالی که برای بیوه زنان و یتیمان نهاده بودند، ربودی، آنسان که گرگ تیز پا بُز مجروح از پا افتاده را می رباید. سپس آن مال را با خاطری آسوده به حجاز بردی، بی آنکه در این غارتگری خود را گناهکار بدانی! وای بر تو، گویی میراث رسیده از پدر و مادرت را برای خانواده ات می بری.
سبحان الله! آیا به قیامت ایمان یا از حسابرسی خدا باکی نداری؟ ای کسی که نزد ما از خردمندان شمرده می شدی، چگونه این آشامیدن و خوردن را برای خود گوارا می شماری در حالی که می دانی لقمه ای حرام می خوری و جرعه ای حرام می نوشی؟ از مال یتیمان و مستمندان و مؤمنان مجاهدی که خداوند این اموال را به آنان بخشیده و توسط آنان این شهرها را محفوظ داشته، کنیزها می خری و با زنان ازدواج می کنی؟ از خدا بترس، و اموال این مردم را به سویشان بازگردان، که اگر چنین نکنی سپس خداوند مرا بر تو چیره سازد، هر آینه درباره (به کیفر رساندن) تو نزد خداوند عذر بیاورم». (نامه ۴۱، ص ۶۰۸)
قاطعیت مثال زدنی امیرالمومنین (ع) در برخورد با خیانتکاران (که می تواند الگویی برای کارگزاران باشد) در این کلام، تجلی یافته است:
«و به تحقیق با شمشیرم که هر کس را با آن زدم در آتش شد، گردنت را می زنم. به خدا سوگند، اگر کاری را که تو کردی حسن و حسین (علیهما السلام) کرده بودند از من نرمی نمی دیدند و به مرادی نمی رسیدند، تا آنکه حق را از آنان باز گیرم و باطلی را که از ستم آن دو پدید آمده نابود سازم».( نامه ۴۱)
پیشنهاد میشود كه مبانى و اصول اقتصادى نهجالبلاغه بهعنوان اصول آرمانى اقتصاد مورد توجه كارزاران حكومتى قرار گيرد و در برنامهريزىها و سياستگذارها سعى شود از آنها استفاده شود
بر اساس خطبه ۱۲۶ نهج البلاغه هنگامی که برخی از سران و بزرگان، امام(ع) را توبیخ کردند که چرا بیت المال را به طور مساوی میان مردم تقسیم می کند و سابقه شرافت اشخاص را لحاظ نمی نماید؛ امیرمؤمنان (ع) در پاسخ آنها فرمودند:
«آیا به من فرمان می دهید که با ستم کردن به کسانیکه حاکم آنها شده ام برای خود پیروزی بجویم؟ به خدا قسم تا [زنده ام] و شب و روز برقرار است و ستارگان از پی هم طلوع و غروب می کنند، به چنین کاری دست نمی زنم. اگر مالِ خودم بود آن را به طور مساوی تقسیم می کردم، تا چه رسد به این اموال که از آنِ خداوند است. بدانید که پرداخت مال به کسی که استحقاق ندارد تبذیر و اسراف است. چنین کاری فرد را در دنیا بالا می برد اما در آخرت پست خواهد کرد، در میان مردم گرامی اش می گرداند، امّا نزد خداوند خوارش می سازد. آن که ثروت خود را به ناحق و نزد غیرمستحق مصرف کرد خداوند او را از سپاسگذاری همان مردم محروم ساخت و دوستی آنان را متوجه دیگری نمود، و اگر روزی بلغزد و محتاج یاری آنان شود همان مردم بدترین رفیق و پست ترین دوست او خواهند بود.»( خطبه ۱۲۶)
در مقابل این جملات، وقتی به زندگی شخصی او که در اوج قدرت و حاکمیت و برخورداری از ثروت است می نگریم؛ می بینیم که جز پیراهنی وصله دار و خوراکی بسیار ساده و سخت، بهره ای از دنیا ندارد و خود حضرت امیر(ع) در این باره می فرمایند:
«به خدا سوگند این پیراهن پشمین خود را چندان وصله زده ام که از وصله کننده اش شرمسارم. کسی به من گفت: آن را دور نمی اندازی؟ به او گفتم: از من دور شو، که هنگام صبح مردم، رهروان شب را ستایش می کنند. (کنایه از اینکه آینده متعلّق به صابران و استقامت کنندگان است)».( خطبه ۱۶۰،ص۱۱۶)
آنچه از مجموعه نهج البلاغه استنتاج میشود آن است که اندیشههای اقتصادی امام علی(ع) نشات گرفته از سیره و منش آن حضرت میباشد و بر اساس رعایت اصول عدالت در همه شئون فردی و اجتماعی، فقرزدایی و رفاه همه مردم ، رعایت اصول عدالت، مقابله با مفاسد سیاسی و اقتصادی در بین کارزاران حکومتی و مردم و قناعت و زندگی متعادل همه میباشد.
پیشنهاد میشود كه مبانى و اصول اقتصادى نهجالبلاغه بهعنوان اصول آرمانى اقتصاد مورد توجه كارزاران حكومتى قرار گيرد و در برنامهريزىها و سياستگذارها سعى شود از آنها استفاده شود.