به گزارش راهبرد معاصر؛ آنچه از همه جا شنیده میشود این است که امید میرود در فصل گرما کرونا برود یا تمام شود و یا واکسن ساخته شود و بتواند این بیماری را درمان کند، همه امیدها به این موارد است ولی درسهای مدیریت بحران به ما می آموزد که همیشه برنامه ریزی باید برای شدیدترین سناریو تنظیم شده و سیاستگذاری ها برای این دوره صورت گیرد. در این گزارش به برخی از پیامدهای رکود اقتصادی بزرگ در جهان و ایران روی بازار های مختلف خواهیم پرداخت، به نظر میرسد هم با فرصت روبروییم و هم تهدید، در این دوره باید سنخ سیاستگذاری تغییر کرده و سیاستگذار بایستی وزن سیاست های پولی شده را کاهش داده و سیاستهای نهادی و اجتماعی را جایگزین آن کند.
بیماری کووید 19 تنها یک بیماری نبود، بلکه یک پدیده جهانی است که میتواند در عرض چند ماه تمامی مختصات اقتصاد سیاسی جهانی را تغییر دهد، آنچه در دوره سه ماهه اخیر میبینیم این است که این بیماری توانسته یک زیرساخت ذهنی و اقتصادی را برای دنیا ترسیم کند، نفت 20 دلاری و سقوط بی سابقه بازارهای مالی از جمله مواردی بود که در این دوره دیدیم، ولی این اتفاق توانست به تنهایی اقتصاد سیاسی جهانی را به چالش بکشد، از جمله اتفاقاتی که در این دوره در حال پیش رفتن است میتوان به؛
ضربه همزمان به کشورهای نفتی و توسعه یافته متخاصم با ایران
سست شدن ائتلاف های جهانی و شکست پروژه جهانی سازی
تقویت جایگاه روسیه و چین در برابر غرب و آمریکا
چرخش نظام های سیاسی به سمت غیر دموکراتیک شدن
روشن شدن کوره رکود اقتصاد جهانی
کاهش اقتدار آمریکا برای عبور از بحران مالی
خسارت ناموزون به اقتصادها بر اثر کرونا به صورتی که کشورهای خدمات محور پیشرفته بیشتر متضرر شدند
آرامتر شدن تب نابرابری در اقتصادها به دلیل ریزش بازارهای جهانی
اشاره کرد.
چیزی از تزریق شبانه 2 تریلیون دلار به اقتصاد آمریکا نمیگذرد، سایر کشورها نیز از سیاستهای مشابهی استفاده کرده اند، اما سوال اساسی و جدی این است که تا کجا اینچنین سیاست ها قابل ادامه دادن هستند؟
پاسخ مقامات سیاستگذار اقتصادی در کشورهای گروه جی 20 نسبت به تولید ناخالص ملی، بزرگترین ریسک را انگلستان کرده ولی جنس پاسخ در همه کشورها یکسان است؛ محرکهای مالی که نشاندهنده ضعف سیاستهای محرک پولی در در عمده کشورهاست
آنچه واضح است این است که در بلندمدت با توجه به میزان بالای نسبت بدهی به جی دی پی کشورها امکان چنین سیاستگذاری هایی روز به روز کاهش پیدا میکند یا لااقل در بلندمدت اتفاقی که خواهد افتاد این است که از منظر اقتصاد سیاسی با دولتهایی دست بسته و ناتوان از منظر سیاستگذاری اقتصادی روبرو خواهیم بود.
اما از منظر سیاستگذاری یک نکته جالب در رابطه با کرونا این است که چالشهای این بیماری هم سنخ با هیچ یک از ابزارهای سیاستگذاری دولتها نیست. در واقع دولت ها با امری ناشناخته روبرو هستند و ابزار لازم برای مقابله با آن را ندارند.
اگرچه کرونا همه فعالیت های اقتصادی از جمله تولید برخی تسلیحات که جنبه حیاتی دارند را به تعطیلی کشانده ولی خود یک فرصت بسیار بزرگ برای سیاستگذاران است، این فرصت برای ایران البته با سایر کشورها تفاوتهایی دارد، با توجه به رکود جهانی شرکتهای زیادی هستند که تمایل به فروش محصولات خود را داشته باشند تا بتوانند ازاین رکود با خسارت کمتری عبور کنند، ایران از این فرصت میتواند استفاده کند و بسیاری از نیازهای خود را تامین کند.
از طرفی قیمت نفت به شدت پایین آمده است، اگرچه در این شرایط تقاضا نیز به شدت پایین آمده است ولی فرصت برای کشورهای خریدار نفت کاملا مهیاست تا طلای سیاه را به ارزان ترین قیمت ممکن بخرند، همین باعث میشود تا به صورت بالقوه مشتری های زیادی برای نفت باشند. این همان رفتاری است که دولت چین در بازار سرمایه خود با بسیاری از صاحبان دارایی در سقوط بازارهای سرمایه به کار بردند.
دوره کرونا دوره ذخیره کردن برای برداشت در دوره بعد است، دولتهایی میتوانند بیشترین بهره را ببرند که برای دوره های بعدی که رونق نسبی پیش خواهد آمد از رقبا یک قدم جلوتر باشند.
سالهای سال است که سیاستهای اقتصادی تنها در سیاستهای پولی و مالی محصور شده اند، به نظر میرسد با توجه به تنگ شدن دریچه سیاستگذاری این دو سیاست در دوره کرونا بسته شده و پیامدهای رکود اقتصادی بزرگ در جهان و ایران روی بازار های مختلف به ما نشان میدهند این سیاستها همخوانی لازم با چالشها را ندارند فلذا بایستی سیاستگذاران سنخ سیاستگذاری و حکمرانی خود را تغییر دهند، به نظر میرسد بایستی وزن سیاست های پولی شده را کاهش داده و سیاستهای نهادی و اجتماعی را جایگزین آن کرد.
کرونا چه سریعا درمان شود و از بین برود و چه نرود در هر دو حالت مختصات جهانی اقتصاد را تغییر داده است، فلذا جهان پساکرونایی وجود ندارد، همه مختصات جدیدی هستند که باید بر اساس اقتضائات جدید آن سیاستگذاری کرد، اینها اقتضائاتی هستند که به ما میگویند لزوما سیاستگذاری های گذشته دیگر موثر نیستند، ابتکار عمل باید به خرج داد و بسیاری از سیاستهای جدید وضع کرد.