پیمان راهبردی چین با ایران؛ اخبار ناخوشایند برای غرب-راهبرد معاصر

پیمان راهبردی چین با ایران؛ اخبار ناخوشایند برای غرب

نفوذ روزافزون چین در شرق آسیا و آفریقا، منافع ایالات متحده را به چالش كشیده است. خاورمیانه میدان نبرد دیگری است كه پكن می تواند از طریق ایران، هژمونی آمریکا را به چالش بکشد. این امر به ویژه از آنجا که توافق و پیامدهای آن فراتر از حوزه اقتصادی و روابط دو جانبه است، مهم می باشد. بنابراین توافق نامه در کنار سطح داخلی، از ابعاد منطقه و جهانی قابل توجهی برخوردار است.
علم صالح؛ مدرس مطالعات ایران در مرکز مطالعات عربی و اسلامی دانشگاه ملی استرالیا  و زکیه یزدان شناس؛ پژوهشگر مرکز مطالعات استراتژیک خاورمیانه
تاریخ انتشار: پنجشنبه ۲۳ مرداد ۱۳۹۹ - 13 August 2020

پیمان راهبردی چین با ایران؛ اخبار ناخوشایند برای غرب

 

به گزارش راهبرد معاصر؛ سندی که اخیراً منتشر شد، حاکی از آن است که چین و ایران در حال مشارکت استراتژیک ۲۵ ساله در بخش تجارت، سیاست، فرهنگ و امنیت می باشند. همکاری بین چین و کشورهای خاورمیانه مسئله جدیدی نیست. با این وجود، آنچه این تحولات را از دیگر اتفاقات متمایز می کند، این است که هر دو کشور روابط متضادی با ایالات متحده دارند و این مؤلفه امنیتی برای تسریع توافق وجود دارد. جنبه نظامی این توافق مربوط به ایالات متحده است، دقیقاً همانطور که سال گذشته رزمایش مشترک بی سابقه ایران، چین و روسیه در اقیانوس هند و خلیج عمان باعث هراس واشنگتن شد.

 

نفوذ روزافزون چین در شرق آسیا و آفریقا، منافع ایالات متحده را به چالش كشیده است. خاورمیانه میدان نبرد دیگری است كه پكن می تواند از طریق ایران، هژمونی آمریکا را به چالش بکشد. این امر به ویژه از آنجا که توافق و پیامدهای آن فراتر از حوزه اقتصادی و روابط دو جانبه است، مهم می باشد. بنابراین توافق نامه در کنار سطح داخلی، از ابعاد منطقه و جهانی قابل توجهی برخوردار است. در داخل، این توافق نامه می تواند با اطمینان نسبت به فروش نفت و گاز به چین، اقتصاد محاصره شده ایران را  بهبود ببخشد. علاوه بر این، ایران با بهره گیری از گسترش نفوذ چین در خلیج فارس، از روابط استراتژیک خود با چین به عنوان یک اهرم چانه زنی در هر مذاکرات احتمالی آینده با غرب استفاده کند.

 

در حالی که تنها سه ماه به انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۲۰ ایالات متحده باقی مانده، بررسی دقیق تر توافق نامه مشارکت استراتژیک ایران و چین می تواند احتمال پیروزی جمهوری خواهان را به خطر اندازد. این بدان دلیل است که مشارکت استراتژیک چین و ایران ثابت می کند که استراتژی فشار حداکثری دولت ترامپ در مهار ایران و تغییر رفتار منطقه ای با شکست همراه شده است و همچنین تهران را به سمت پکن سوق داده است. در طولانی مدت، نزدیکی استراتژیک ایران با چین حاکی از آن است که تهران برای تقویت قدرت منطقه ای و نظامی خود و خنثی سازی و تضعیف قدرت ایالات متحده در منطقه خلیج فارس به سمت سیاست «نگاه به شرق» سوق پیدا کرده است.

 

برای چین، این پیمان می تواند به تضمین امنیت انرژی این کشور کمک کند. خلیج فارس بیش از نیمی از نیازهای انرژی چین را تأمین می کند. بنابراین، امنیت دریانوردی از طریق خلیج فارس برای چین از اهمیت بالایی برخوردار است. عربستان سعودی، متحد نزدیک ایالات متحده، اکنون به منبع اصلی تأمین نفت خام چین تبدیل شده است، زیرا واردات چین از این پادشاهی در ماه مه به رکورد جدید ۲.۱۶ میلیون بشکه در روز رسیده است. این وابستگی با سیاست کلی چین در تنوع بخشیدن به منابع انرژی و عدم وابستگی به یک تأمین کننده مغایرت دارد. (سایر تأمین کنندگان نفت چین در منطقه خلیج فارس روابط نزدیکی با ایالات متحده دارند.)

 

چین از این هراس دارد که با افزایش جنگ تجاری بین دو کشور، ایالات متحده ممکن است این کشورها را تحت فشار قرار دهد تا انرژی لازم برای پکن را تأمین نکنند. چین با مشارکت استراتژیک جامع با ایران می تواند منبع انرژی تضمینی و تخفیفی را دریافت کند. تغییر شکل چشم انداز سیاسی منطقه به نفع ایران و چین می شود و بیشتر نفوذ آمریکا را تضعیف می کند. در واقع، این توافق نامه به چین اجازه می دهد تا در یکی از مهمترین مناطق جهان نقش بیشتری داشته باشد.

 

چشم انداز استراتژیک از زمان حمله ایالات متحده در سال ۲۰۰۳ به عراق تغییر کرده است. در نظم منطقه ای جدید، هویت های فراملی مبتنی بر تقسیمات مذهبی و فرقه ای گسترش یافته و ماهیت دینامیک قدرت را تغییر داده است. این تغییرات و همچنین عقب نشینی نیروهای آمریکایی و ناآرامی های بهار عربی فرصتی را برای قدرت های متوسط مانند ایران فراهم آورد تا شکاف ها را پر، و قدرت منطقه ای خود را تقویت کنند. به طور همزمان، از زمان به قدرت رسیدن شی جین پینگ در سال ۲۰۱۲، دولت چین ابراز تمایل بیشتری برای تبدیل شدن به قدرت جهانی و ایفای نقش فعال تر در مناطق دیگر کرده است. این جاه طلبی خود را در معرفی ابتکار کمربند و جاده (BRI) نشان داد  که اهمیت استراتژیک خاورمیانه را برجسته می کند.

 

چین موقعیت و اهمیت ایران را به عنوان یک قدرت منطقه ای در خاورمیانه جدید درک می کند. تحولات منطقه ای در سال های اخیر نفوذ ایران را افزایش داده است. برخلاف ایالات متحده، چین با استفاده از قدرت منطقه ای ایران برای گسترش روابط اقتصادی با کشورهای همجوار و برقراری امنیت در منطقه (از طریق آنچه که آن را به جای مفهوم صلح دموکراتیک غربی، صلح همراه با توسعه می نامد) تلاش می کند؛ یک رویکرد توسعه محور را برای منطقه اتخاذ کرده است.

 

خروج رئیس جمهور آمریكا، دونالد ترامپ از توافق هسته ای با ایران در سال ۲۰۱۸ و اعلام سیاست فشار حداكثری، آخرین تلاش دولت آمریكا برای متوقف كردن نفوذ فزاینده ایران در منطقه بود. گرچه این سیاست، اقتصاد ایران را به شدت تحت تأثیر قرار داده است، اما هنوز نتوانسته سیاست های منطقه ای و نظامی این کشور را تغییر دهد. به همین ترتیب، همکاری های استراتژیک جدید میان چین و ایران، باعث تضعیف اهرم قدرت و نفوذ ایالات متحده می شود و زمینه را برای حضور چین در منطقه خاورمیانه فراهم می کند.

 

مشارکت استراتژیک چین و ایران بر مناطق همسایه، از جمله جنوب آسیا تأثیر خواهد گذاشت. در سال ۲۰۱۶، هند و ایران توافق نامه ای را برای سرمایه گذاری در بندر استراتژیک چابهار ایران و احداث راه آهن متصل به بندر جنوب شرقی چابهار به شرق شهر زاهدان امضا کردند که بر اساس آن  هند از طریق این بندر به افغانستان و آسیای میانه متصل می شد. اکنون ایران هند را به تأخیر در سرمایه گذاری های خود تحت فشار ایالات متحده متهم می کند و هند را از این پروژه کنار گذاشته است. در حالی که مقامات ایرانی از ارتباط دادن حذف هند از پروژه چابهار - زاهدان به توافق ۲۵ ساله جدید با چین امتناع ورزیده؛ اما به نظر می رسد روابط نزدیک هند با واشنگتن منجر به این تصمیم شد. جایگزینی هند با چین در چنین پروژه استراتژیک، موازنه قدرت در آسیای جنوبی را به ضرر دهلی نو تغییر خواهد داد. در حال حاضر چین این شانس را دارد که بندر چابهار را به گوادر در پاکستان وصل کند، که یک قطب مهم در برنامه ابتکار کمربند و جاده است.

 

صرف نظر از تصور واشنگتن، روابط جدید چین و ایران در نهایت منافع هند در منطقه را تضعیف خواهد کرد. اجرای پیشنهاد ایران برای گسترش مسیر اقتصادی موجود چین و پاکستان در امتداد محورهای شمالی، غربی و جنوبی و پیوند بندر گوادر در پاکستان به چابهار و سپس به اروپا و آسیای میانه از طریق ایران از طریق شبکه ریلی، اکنون محتمل تر است. در صورت پیشبرد این طرح، حلقه طلایی متشکل از چین، پاکستان، ایران، روسیه و ترکیه به محور ابتکار کمربند و جاده شکل می گیرد. چین را به ایران و بعد به آسیای میانه، دریای خزر و دریای مدیترانه از طریق عراق و سوریه پیوند می دهد.

 

در ۱۶ ژوئیه، رئیس جمهور ایران، حسن روحانی اعلام کرد بندر جاسک به نقطه اصلی بارگیری نفت در این کشور تبدیل خواهد شد. ایران با قرار دادن تمرکز بیشتر بر توسعه دو بندر استراتژیک جاسک و چابهار، تلاش می کند تا تمرکز ژئواستراتژیک خود را از خلیج فارس به خلیج عمان تغییر دهد. این امر به تهران اجازه می دهد تا از منطقه پرتنش خلیج فارس فاصله بگیرد، میزان مسافت سفر برای تانکرهای نفتی که نفت ایران را حمل می کنند، کاهش می یابد و همچنین تهران را قادر می سازد در صورت لزوم تنگه هرمز را ببندد.

 

توافقنامه دوجانبه فرصتی خارق العاده برای چین برای مشارکت در توسعه این بندر فراهم می کند. چین قادر خواهد بود جاسک را به شبکه مراکز استراتژیک منطقه ای خود اضافه کند. براساس این طرح، پارک های صنعتی منطقه ای که توسط شرکت های چینی در برخی از کشورهای خلیج فارس ایجاد شده اند به بنادری که در آن چین حضور قدرتمندی دارد، پیوند خواهند یافت. این شبکه بهم پیوسته از پارک ها و بنادر صنعتی می تواند موقعیت غالب ایالات متحده در منطقه پیرامون تنگه استراتژیک حیاتی هرمز را به چالش بکشد.

 

مشارکت استراتژیک بین ایران و چین نیز بر رقابت قدرت بین ایالات متحده و چین تأثیر خواهد گذاشت. در حالی که چین همچنان بزرگترین شریک تجاری ایالات متحده است و هنوز روابط دو جانبه گسترده بین دو قدرت جهانی برقرار است، رقابت آنها در زمینه های مختلف شدت گرفته است، تا جایی که بسیاری از ناظران معتقدند جهان وارد جنگ سرد جدیدی می شود. با توجه به اهمیت ژئوپلیتیکی و اقتصادی خاورمیانه، توافق با ایران به چین قدرت دیگری را می دهد تا آمریکا را به چالش بکشد.

 

در همین حال، تهران علاوه بر تضمین بقای خود، می تواند از روابط با پکن برای تحکیم موقعیت منطقه ای خود استفاده کند. نکته آخر، در حالی که ایالات متحده از رقابت و تفرقه در منطقه بهره مند شده است، همکاری چین و ایران در نهایت می تواند با ارتقاء ثبات از طریق رویکرد چینی ها برای صلح همراه با توسعه، چشم انداز امنیتی منطقه را تغییر دهد.

 

ارسال نظر
پربیننده ترین اخبار
یادداشت اختصاصی حسن حیدری، کارشناس مسائل اقتصادی؛ / ۲ روز پیش

انرژی، مزیت نسبی یا گلوگاه رشد اقتصادی

«راهبرد معاصر» گزارش می‌دهد؛ / ۲ روز پیش

آینده غرب آسیا در پرتو تحولات سوریه

یادداشت اختصاصی اشکان ممبینی، کارشناس مسائل سیاسی؛ / ۲ روز پیش

رویکرد منطقی ایران به اوضاع ناامن منطقه