به گزارش راهبرد معاصر؛ این روزها فضای نهتنها ایران بلکه منطقهای به وسعت شمال آفریقا تا هند و پاکستان درگیر فعالیت سامانه گردوغبار سالانه است که کارشناسان دوره آن را ماههای مارس و آوریل عنوان میکنند. با وجود این، نکته قابل تأمل در سال جاری این است که بازه زمانی کنونی بیش از گذشته به طول انجامیده که آثار مخرب آن را میتوان بر کلانشهرهایی همچون تهران مشاهده کرد.
بهطور طبیعی پدیده گرد و غبار دارای تأثیرات زیستمحیطی ازجمله بر سلامت عمومی، منابع طبیعی و اجتماعی است که شرایط خاصی برای تشکیل آن در نقاط مختلف جغرافیایی تعریف میشود.
مهمترین ویژگی غالب الگوهایی که تاکنون تولید گرد و غبار کرده و در کشور بررسی شده عبارت است از؛ تقویت سامانه کمفشار حرارتی بر روی منطقه و ادغام آن با کمفشار دینامیکی، نفوذ سامانه پرفشار بر روی ترکیه و غرب سوریه و نواحی شمال غرب ایران، ایجاد گرادیان قوی فشاری مداری و نصفالنهاری، وزش باد نسبتاً شدید غرب- شمالغربی بر روی مناطق مستعد گردوخاک، استقرار ناوه حاصل از کم ارتفاع تراز hpa500 بر روی سوریه و عراق و امتداد آن تا شمالغرب عربستان، افزایش سرعت اصطکاکی قبل از وقوع توفان گرد و خاک و وجود سرعتهای اصطکاکی بیش از m/s 5/0 بر روی کانونهای گردوخاک.
گرچه با توجه به فضاسازی رسانههای عمدتاً غربی از پدیده گرد و غبار کشورمان همگان انتظار حل موضوع را در کمترین زمان ممکن دارند، ولی کارشناسان محیط زیست تأکید میکنند علاج کلی و زودرس برای پدیده گرد و غبار وجود ندارد، زیرا کشورمان در کمربند غبار قرار دارد و اکنون نیز دوره پیک سالانه افزایش یافته که یکی از علتهای پایداری وضعیت را میتوان سدسازیهای بالادست ازجمله در ترکیه دانست که باعث شده رطوبت خاک از بین برود و موجب پدیده غالب گرد و غبار شود.
شاید در بستر جامعه بسیاری فکر کنند گرد و غباری که در تهران و دیگر نقاط کشور مشاهده میشود، ناشی از فضای غالب در عراق است، ولی این نمیتواند درست باشد، زیرا کشورمان علاوه بر عراق، تحت تأثیر پدیدههای گرد و غباری در اردن و سوریه نیز قرار دارد. بهعنوان نمونه 12 فروردین سال جاری کانون گرد و غباری که در کشورمان بهوجود آمد و غالب شد، منشاء خارجی داشت و این در حالی است که جنوب تهران ظرفیت بالقوه ای برای تبدیل شدن به یک کانون گرد و غبار فعال دارد.
کشورمان لاجرم تحت تأثیر کانونهای عراق، سوریه و عربستان قرار میگیرد، ولی موضوع اصلی این است که باید بهدنبال راههایی برای کم کردن تأثیرات مخرب ریزگردها باشیم. بهعنوان نمونه اگر نمیتوان با پدیدههای با منشاء خارجی مقابله کرد، میتوان از تأثیرات منشأ داخلی کاست. شاید خیلی ها ندانند، ولی اراضی تالاب صالحیه نظرآباد که شور و نمکی است، ظرفیت بالقوهای برای تشکیل پدیده گرد و غبار نمکی در تهران دارد که میتوان با اقدامات تخصصی از شدت تأثیرات آن کم کرد.
حال اینکه کارشناسان تشخیص دادهاند پدیده ریزگردهایی که در روزهای اخیر در تهران مشاهده شد منشأ داخلی داشت. این دانش (پایش گرد و غبار) در کشورمان وجود دارد و میتوانیم به کل منطقه در این زمینه کمک کنیم و لازمه آن فعالسازی بستر دانشگاهها با هدف کنترل و مدیریت بحرانهای مشابه است. هرچند گفته میشود پدیده گرد و غبار ناشی از سدسازیهای ترکیه است، ولی نباید از نظر دور داشت اگر ترکیه هم در بالادست سد نمیزد، روند گرمایش جهانی باعث میشد رطوبت خاک کاهش یابد و روند گرد و غبار بیشتر شود و کانونهای ریزگرد بیشتری بهوجود آید.
ایران بهدلیل موقعیت خاصی که در منطقه دارد، آماج تبلیغات سیاسی و رسانهای است و موضوع پدیده گرد و غبار نیز شامل این جریان میشود؛ چراکه شاهدیم تبلیغات رسانههای غربی درباره این موضوع دارای جهتگیری است و با هدف برهم زدن روابط ایران با همسایگانش بهویژه عراق، میخواهند این کشور را متهم اصلی پرونده زیرگردها نشان دهند؛ درحالیکه کسانی که عراق را مقصر میدانند، همانقدر ترکیه را مقصر نمیدانند.
این واقعیت را باید پذیرفت، همانقدر که ایران نفتخیز است، غبارخیز نیز هست و باید تلاش کنیم اثرات آن کم شود. برای جلوگیری از تأثیرات گرد و غبار در کشور نیز باید نواحی و کانونها را مدیریت کنیم و پهنه زاگرس و جنگلها سپر تقویتی بودند که برای مقابله با پدیده گرد و غبار کمک میکردند، ولی خشکسالیهای اخیر، پیکرتراشیها و جنگلتراشیها باعث شده گرد و غبار روند افزایشی داشته باشد. یکی از راهکارهای پیشنهادی برای مقابله با پدیده ریزگردها میتواند ارائه دادههای درست به افکار عمومی باشد. طبعاً تناقض صحبت مسئولان و آمار غلط دادن و درصدبندی نادرست درباره منشأ داخلی و خارجی ریزگردها میتواند نادرست باشد و البته تبعات خارجی دارد.
نکته دیگر اینکه اعتماد مردم به نهادهای علمی نباید خدشهدار شود، منبع اطلاعات به مردم خیلی مهم است و منابع علمی باید در اختیار مردم و رسانهها قرار گیرد و شاهد شکلگیری مدیریت واحد رسانهای در زمینه مقابله با ریزگردها باشیم. علاوه بر این، مردم باید مدیریت کار را به دست بگیرند و روستاها نباید از سکنه خالی شود و مسئولان و رسانهها فضا را به سمت بهرهبرداری واقعی در بحث مدیریت مراتع ببرند.
در بعد خارجی، «انجمن بینالمللی منابع آب» (IWRA) کتابچهای تهیه و اطلاعات خوبی در زمینه آبخیزداری ارائه کرده است و باید روی پیشنهادهای قیدشده در آن مانور رسانهای انجام شود. در بخشی از پیشنهادهای ارائهشده موضوع مدیریت یکپارچه منابع آبی بر مبنای منافع مشترک مطرح میشود. علاوه بر این، امکان تشکیل نظام حقوقی برای پیگیری امور آبخیزداری وجود دارد و وزارت امور خارجه باید از تمام ظرفیتهای خود در این زمینه برای پیگیری کار استفاده کند.
با توجه به آنچه در راستای وظایف دستگاه دیپلماسی کشور تعریف میشود، این سؤال مطرح است آیا وزارت امور خارجه کشورمان با بخشهای علمی در ارتباط است تا این موضوعات را پیگیری کند؟ چرا مسئولان ما بهعنوان نمونه از عراق نمیخواهند دستکم اجازه دهند پژوهشگران ایرانی در عراق غبارها را مطالعه کنند، درحالیکه دانش آن در کشورمان وجود دارد.
بیتردید اگر روابط سیاسی مجالی برای همگرایی نمیگذارد، روابط بین دانشگاههای ایران و عراق باید در این زمینه تقویت شود. موضوع مهم این است که برای تحقق منافع ملی در بحث مقابله با ریزگردها باید «کنسرسیوم پایش جوی با تمرکز بر ریزگردها» تشکیل شود و وزارت امور خارجه میتواند با دولتهای عراق و سوریه این موضوع را پیگیری کند. طبعاً اگر در منطقه کشوری بتواند اینگونه موضوعات را در دستور کار قرار دهد، جمهوری اسلامی ایران است.