درباره فیلم صهیونیستی «مأمور مخفی»؛ تلاش های مستمر هالیوود برای ایران هراسی-راهبرد معاصر

درباره فیلم صهیونیستی «مأمور مخفی»؛ تلاش های مستمر هالیوود برای ایران هراسی

فیلم مأمور مخفی بیشتر به یک بیانیه از رژیم صهیونیستی شباهت دارد تا یک فیلم جاسوسی.
احسان رشیدی؛ منتقد سینما
تاریخ انتشار: ۰۹:۰۰ - ۲۹ مهر ۱۳۹۸ - 2019 October 21
کد خبر: ۲۵۴۵۹

درباره فیلم صهیونیستی «مأمور مخفی»؛

 

به گزارش راهبرد معاصر؛ فیلم مأمور مخفی در سال 2019 توسط یوال آدلر از کارگردانان تازه‌کار رژیم صهیونیستی، با یک فیلم سفارشی از کمپانی اسرائیلی پا به عرصه فیلم‌سازی نهاد که با اقتباس از یک رمان به نام (معلم انگلیسی)  ساخته شده است. از بازیگران مشهوری در این کار استفاده شده است، "مارتین فریمن" که با سریال شرلوک و سه‌گانه هابیت به شهرت رسید در نقش توماس، مامور ارزیاب و آموزش دهنده موساد است که به زبان عبری در این فیلم یک کلمه نیز سخن نمی‌گوید و هنرپیشه اصلی زن، دیان کروگر در نقش ریچل که یهودی و مسیحی، مامور تازه‌کاری از موساد است که وظیفه دارد با پوشش معلم زبان انگلیسی از لایپزیک آلمان به ایران بیاید و به موسسات هسته‌ای نفوذ کند و بمب را از طریق ترکیه با اسم رمز باستان‌شناسی در ایران خوب است وارد کند و به تروریست اصلی برساند تا دانشمندان هسته‌ای را ترور کند. وی با نقش هلن در فیلم تروا به شهرت رسید؛ و کاس انوار بازیگر ایرانی الاصل که در ایران متولد نشده است در نقش فرهاد رضوی حضور دارد.

 

فیلم مأمور مخفی اولویت اصلی هالیوود، بهره‌گیری از ویژگی سرگرمی را ندارد و این فلش بک‌ها هم حس تعلیق را در بیننده به وجود نمی‌آورد...در جذب مخاطب و رساندن پیام اصلی داستان به جامعه هدف شکست خورده است، چون نمی‌تواند با مخاطب ارتباط برقرار کند و برای مخاطب سرگرم کننده نیست. سطح فیلم در حد یک تله‌فیلم ملودرام دسته چندمی تنزل پیدا می‌کند.چیزی که فیلم را حائز اهمیت می‌کند حاشیه فیلم است تا تکنیک‌های موجود در فیلم.

 

 بعضی سکانس‌های بحث‌برانگیز مانند فیلم‌برداری در تهران که گفته می‌شود کارگردان با گروه گردشگری به ایران آمده و قسمت‌هایی را در ایران فیلم‌برداری کرده است باعث شد به مجوزهای گردشگری با حساسیت بیشتری توجه شود. فیلم مأمور مخفی در جشنواره‌های مختلف ازجمله جشنواره برلین با نقدهای زیادی مواجه شد و داوران هم توجه چندانی به فیلم نکردند و فقط با بازتاب خبری شبکه‌های یورونیوز، دویچه وله و برخی شبکه‌های معاند ماهواره‌ای فارسی‌زبان مواجه شد تا فیلم را بولد کنند، با این همه تبلیغات باز هم نتوانست نظر منتقدان و مخاطبان را جلب کنند.

 

در حالی که حاشیه فیلم بر متن آن غلبه کرده است و سفارشی بودن کار بیش از حد نمایان است، کارگردان فیلم را سیاسی ننامیده ولی از ابتدا تا پایان‌بندی فیلم با فیلمی سیاست زده و تحت شعارهای رژیم صهیونیستی روبرو هستیم. از لحاظ تکنیکی کار بسیار ضعیف است، چون رژیم صهیونیستی به تنهایی سینمای قدرتمندی ندارد و به کمک هالیوود تلاش می‌کند تفکرات اسلام هراسانه و ایران ستیزانه را به نمایش بگذارد. کنش‌های فیلم در قلمرو داستان باورپذیر نیست. فیلم با شروعی خسته‌کننده و ریتمی کند ادامه پیدا می‌کند و در ورود به ایران مشکلات فیلم بیشتر می‌شود و بازیگران مکمل و نقش فرعی خوبی استفاده نشده است و دیالوگ‌ها به زبان فارسی را تصنعی و مصنوعی بیان می‌کنند که به خاطر دور بودن از فرهنگ ایران بوده است و هیچ تحقیقی درباره فرهنگ ایران صورت نگرفته و دیدی سطحی از ایران دارند، دریک مراسم عروسی در خانواده رضوی این نکته به وضوح دیده می‌شود و این سکانس فیلم بیشتر شباهت به عروسی‌های ایرانیان ساکن لس‌آنجلس دارد.

 

 در قسمت انگیزه هنری و میزانسن با ضعف‌های عمده گریم و طراحی صحنه در بخش ایران مواجه هستیم و یک نکته کلیدی در فیلم‌های ایران ستیزانه وجود دارد چهره‌های مردم ایران و عرب در این فیلم‌ها به یک صورت نمایش داده می‌شود و به خاطر تحقیقات کم تمام خاورمیانه را به یک‌گونه می‌بینند. کارگردان یوال آدلر در بخش ایران با شکست فاجعه باری روبرو شده است و به میزانسن اهمیتی توجهی نکرده است. فیلم مأمور مخفی می‌خواهد بیننده علی‌الخصوص بیننده ایرانی یک هم ذات پنداری با خودش صورت گیرد ولی آنقدر فیلم درمیزانسن و پرداخت ضعیف است که به هم ذات پنداری منجر نمی‌شود.

 

فیلم مأمور مخفی بیشتر به یک بیانیه از رژیم صهیونیستی شباهت دارد تا یک فیلم جاسوسی که در این بیانیه می‌گوید {ترور دانشمندان ایرانی برای حفظ رژیم صهیونیستی لازم است ولی برای مردم ایران آرزوی عشق و آزادی (آزادی در سایه ترور) می‌کنیم }.

 

بنابراین فیلم در روایت و فیلم‌نامه هم دارای ضعف‌های عمده‌ای است و فلش بک‌هایی با تعداد زیاد باعث گیج شدن بیننده می‌شود و سرگیجه به مخاطب دست می‌دهد و باعث می‌شود بیننده خط روایت داستان را گم کند و نویسنده لطمه فراوان به فیلم وارد کرده و یک بازنویسی ناشیانه از رمان معلم انگلیسی انجام شده و به اقتباس این کتاب آن‌چنان هم وفادار نبوده است. فیلم‌نامه منفعل و بی‌روح و بسیار ضعیف است و اگر حاشیه‌های فیلم را کنار بگذاریم با یک فیلم ضعیف و سفارشی سطحی رو به رو هستیم.

 

برای اینکه توهین‌هایی که به ایران می‌کنند قابل‌قبول به نظر برسد از یک هنرپیشه ایرانی‌الاصل استفاده شد و کاس انوار (فرهاد رضوی) توهین‌های بی‌شماری از جمله ریاکار بودن و دوری از دین اسلام و دور زدن قوانین توسط مردم ایران می‌کند و بارها و بارها در فیلم تکرار می‌شود.

 

در حالی که شخصیت ریچل با پدری یهودی و مادری مسیحی رشد یافته است شخصیت احساسی و برون‌گرا دارد، در یک سکانس ریچل دستور ترور یک فرد را از موساد دریافت می‌کند که به ایران کمک می‌کند تحریم‌ها را دور بزند و ریچل حاضر نیست به بیگانگان از (دید موساد) صدمه بزند و در هنگام مأموریت که یک فرد بی‌گناه حضور دارد وارد آسانسور شده است ریچل برآشفته می‌شود و می‌خواهد عملیات را کنسل کند ولی همکارش یک فرد بی‌احساس است و به آن زن بی‌گناه و فرد روسی شلیک می‌کند رژیم صهیونیستی در اینجا اعتراف به کارشکنی و ترور عوامل کسانی می‌کند که به مردم ایران برای دور زدن تحریم کمک می‌کند.

 

 فیلم مأمور مخفی می‌خواهد اسرائیل را در کاراکتر ریچل به نمایش بگذارد که فردی دلسوز و در عین حال یک تروریست است که بمب را وارد ایران می‌کند تا دانشمندان هسته‌ای را ترور کند و با یک ایرانی به نام فرهاد رضوی نزدیک می‌شود که در نقش فرهاد رضوی که دایی یکی از شاگردان ریچل است و در موسسه وابسته به انرژی هسته‌ای مشغول به کار است که با برخورد اول شیفته و دلبسته ریچل می‌شود ایرانیان در فیلم مامور مخفی مردم احساسی و زود باور و ضعیف‌النفس و غرب‌زده که حتی نیاز به جلو آمدن جاسوس نیست و خودشان تسلیم هوا و هوس می‌شوند. تا جایی که ریچل از فرهاد باردار می‌شود.

 

ریچل و فرهاد اسرائیل جدید و ایران وابسته به مدرنیته؛ و غرب‌زده را برای مخاطب تداعی می‌کنند که این رفتار و گفتار را در برخی افراد مسامحه گر و نظراتشان درباره اسرائیل دیده می‌شود که ایران و رژیم صهیونیستی را دشمن خود نمی‌دانند بلکه دوست خود می‌دانند.

 

در بعضی سکانس‌ها سطح فیلم را از تریلر سیاسی جاسوسی به ملودرام دست چندمی پائین می‌آورد و انتظار مخاطب را از تریلر برآورده نمی‌کند و خود کارگردان هم می‌داند که فیلم برای مخاطب ساخته نشده و هدف حاشیه‌سازی و تخریب ایران بوده است.

 

در فیلم، اعتراف به ترور دانشمندان هسته‌ای و کودک کش بودن رژیم صهیونیستی شده است تا قدرت خود را دیکته کند و در اخبار اعلام می‌کند که دانشمندان هسته‌ای و یک کودک در بمب‌گذاری کشته شده‌اند کارگردان به خاطر اینکه بخواهد احساسات بیننده با دانشمندان هسته‌ای ایرانی همراه نشود از وقوع بمب‌گذاری سکانسی به نمایش نگذاشته و فقط از طریق اخبار و از طریق فرهاد رضوی شنیده می‌شود که در بمب‌گذاری، دانشمندان هسته‌ای به همراه یک کودک کشته‌شده‌اند.

 

 در حالی که جمهوری اسلامی ایران این‌گونه حرکات را انجام نداده و در سازمان ملل با قطع‌نامه‌های حقوق بشری و تحریم‌های بسیار مواجه شده و این تحریم‌ها هم چنان ادامه دارد. این همان رفتار نتانیاهو نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی است که دانشمندان هسته‌ای را به طرز وحشیانه‌ای ترور می‌کند و برای ایرانی‌ها آرزوی آزادی و خوشبختی می‌کند و پیام آزادی می‌فرستد ولی آن‌ها را از علم و دانش دور می‌دارند تا ایران کشوری عقب‌مانده بماند

 

و یک پیام دروغ نتانیاهو این بود:{ مردم ایران نمی‌توانند شلوار لی بپوشند و ما برای آن‌ها آرزوی آزادی می‌کنیم } دوست دارند ایرانی‌ها و مسلمانان مشغول عیش و نوش و غرق در فساد باشند تا کشورهای مسلمان به مقاومت و مبارزه با رژیم صهیونیست حتی فکر هم نکنند.

 

این همان طرح رژیم صهیونیستی است که می‌خواهند با بمباران فیلم‌های مستهجن، جوانان را از علم و دانش، حق‌طلبی و مقاومت باز دارند. ریچل را می‌شود در گفتار نتانیاهو به‌وضوح دید که قاتل برای مقتولش اشک می‌ریزد و احساس تأسف می‌کند تا یک فریب بزرگ را طرح‌ریزی کند. ولی رژیم صهیونیستی به حباب توخالی شباهت دارد که بیرون اش بزرگ و از درون شکننده و توخالی است.

ارسال نظر
تحلیل های برگزیده