دیدار مدیرکل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی با وزیر امور خارجه + عکس استقبال کمالوندی از گروسی در تهران + عکس کرملین: روسیه آماده است از همه ظرفیت‌های سیاسی و دیپلماتیک خود برای حل‌وفصل مسئله برنامه هسته‌ای ایران استفاده کند صدا و سیما: دور دوم گفت‌و‌گو‌های هسته‌ای ایران و آمریکا روز شنبه آینده در ایتالیا برگزار می‌شود/ عمان میزبان این دور از گفتگوهاست تحریم‌های جدید آمریکا علیه ایران گروسی وارد تهران شد واکنش بقائی به اظهارات ویتکاف گروسی: بدون آژانس، هر توافقی با ایران فقط یک تکه کاغذ است ویتکاف: ایران برنامه غنی‌سازی اورانیوم خود را نابود کند دیدار گروسی و اولیانوف درباره ارتباط بین ایران و آژانس انصارالله: سفر ترامپ به منطقه امن نخواهد بود رایزنی وزیران خارجه ایران و مصر درباره گفت‌و‌گو‌های غیرمستقیم تهران و واشنگتن «غریب‌آبادی» به روسیه سفر می‌کند وزیر انرژی آمریکا: راه طولانی تا رسیدن به توافق با ایران باقی مانده است وقوع آتش سوزی در خانه فرماندار ایالت پنسیلوانیا
یادداشت محمد سیف الدین، کارشناس امنیت ملی روسیه؛

غرب آسیا، آزمون مذاکره در فضایی متشنج

رئیس جمهور آمریکا با رویکرد تهاجمی و افراطی خود، نه تنها سیاست را تخریب می‌کند، بلکه مفاهیم آن را نیز بر مبنای زور محض تغییر می‌دهد. در این هماورد، شانس کسانی که دارای عناصر قدرت هستند بیشتر خواهد بود.
محمد سیف الدین؛ کارشناس امنیت ملی روسیه
تاریخ انتشار: ۱۷:۰۴ - ۲۴ فروردين ۱۴۰۴ - 2025 April 13
کد خبر: ۲۷۵۵۵۳

غرب آسیا، آزمون مذاکره در فضایی متشنج

 

به گزارش «راهبرد معاصر»؛ در چشم‌انداز متلاطم سیاسی جهان، موضوع ایران در محاسبات دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا جایگاهی محوری دارد. وی از سویی به جنگ تهدید می کند و از سوی دیگر با ایده دستیابی به «توافق تاریخی» به لاف زدن ادامه می دهد. این دوگانگی در ذات ترامپ ناآشنا نیست، اما امروزه با توجه به افزایش تعرفه های گمرکی، فعالیت نظامی در آب های خلیج فارس و تنش های فزاینده در منطقه، خصلت خطرناک تری به خود گرفته است.

 

دولت ترامپ از زمان بازگشت به کاخ سفید بر راهبرد تهاجمی متکی است که فشار اقتصادی شدید را با استفاده از تهدید نظامی محدود ترکیب می کند. رئیس‌جمهور آمریکا با تکیه بر لفاظی‌های آتشینی که تهدید به زور است، به راه انداختن جنگ‌های تجاری و عملیات‌های نظامی خاص که تأثیر رسانه‌ای آنها بیشتر از تأثیر واقعی شان است، تهدیداتی را در هر طرف منتشر می‌کند. این رویکرد که در موارد قبلی تا حدی مؤثر بود، درباره ایران پیچیده‌تر و درهم تنیده‌تر به نظر می آید.

با وجود افزایش تنش لفظی، آمریکا درباره مذاکره موضعی شفاف و راهبردی ندارد. همچنین نوعی ابهام در زمینه نوع گفتمان ایرانی و آمریکایی حاکم است

 

از میل به توافق تا احتیاط در باج خواهی

از طرف ایران، به نظر می آید دولت جدید واقعاً علاقه‌مند به دستیابی به توافقی درباره موضوع هسته‌ ای هستند که به لغو تحریم‌های اقتصادی منجر ‌شود و به تهران زمان بیشتری برای تغییر موقعیت راهبردی خود ‌دهد. با وجود این، تمایل ایران مشروط به ضمانت‌های حاکمیتی و رد صریح باج‌گیری سیاسی آمریکاست؛ موضوعی که واشنگتن تلاش می‌کند در پوشش «تفاهم گسترده‌تر» که نقش و نفوذ منطقه‌ای ایران را در عرصه‌های مختلف دربر می‌گیرد، تحمیل کند.

 

در این زمینه، سلطان نشین عمان میزبان مذاکرات مقام های بلندپایه ایران و آمریکاست. مذاکرات غیرعلنی در پس زمینه کوبیدن آمریکا بر طبل جنگ و تحرکات نظامی در منطقه ازجمله گسیل ناوهای هواپیمابر آمریکایی و آمادگی پرتاب موشک های ایرانی انجام می شود. این محیط پر تنش منعکس کننده شکنندگی تعادل موجود است و پیش بینی مسیری را که امکان دارد مذاکرات طی کند، دشوارتر می کند.

 

پیام دوگانه به واشنگتن و تهران

در پس‌زمینه تحرکات دو موضع قابل توجه روسیه پدیدار شد:

نخست، اینکه معاون وزیر امور خارجه روسیه درباره ارائه هرگونه حمایت نظامی از ایران در صورت تقابل هشدار داد.

دوم، کرملین با انتشار اطلاعیه ای نسبت به تقویت توان نظامی ایران و احتمال وقوع جنگ ابراز نگرانی کرد.

 

این دو موضع پیام هایی واضح دارد؛ اینکه روسیه خواهان جنگ با واشنگتن نیست و نمی‌خواهد روابطش را با دولت آمریکا به خطر بیندازد، اما در عین حال توانایی ایران را برای مقابله با تهدیدات می‌شناسد و می‌خواهد اوضاع را کنترل کند.

 

با وجود افزایش تنش لفظی، آمریکا درباره مذاکره موضعی شفاف و راهبردی ندارد. همچنین نوعی ابهام در زمینه نوع گفتمان ایرانی و آمریکایی حاکم است که فضای قابل توجهی برای مانور ایجاد می کند تا به سوی اجماع بر سر تقابل پیش رود. پشت پرده این رفتار مردد، آگاهی مشترکی نهفته است که تقابل مستقیم می‌تواند به عواقب فاجعه‌باری منجر شود که نتیجه اش قابل کنترل نیست.

 

شرط اقتصادی ترامپ

از منظر تحلیلی، به نظر می آید ترامپ روی ارائه پیشنهادی جامع به ایران شرط می‌بندد که فراتر از موضوع هسته‌ای به اقتصاد گسترش می‌یابد. گزارش‌هایی وجود دارند که نشان می‌دهند رئیس‌جمهور آمریکا احتمالاً به دنبال پیشنهاد «معامله ای تاریخی» است که تهران را در ازای عقب‌نشینی از نقش منطقه‌ای‌اش، بار دیگر در اقتصاد جهانی ادغام ‌کند. این معادله امکان دارد برای برخی در داخل ایران جذاب باشد، اما بی تردید با مخالفت شدید مواجه خواهد شد.

 

ایران دیگر از همان نقطه آغاز توافقنامه 2015 میلادی مذاکره نمی کند. اکنون از نظر توسعه هسته ای در موقعیت قوی تری قرار دارد و هرگونه توافقی که برنامه اش را متوقف کند، رد می کند. در مقابل، ترامپ ادعا می کند فقط مخالف در اختیار داشتن سلاح های هسته ای و نه خود برنامه هسته ای است. این تمایز تمام حقیقت را منعکس نمی کند. مشکل میان دو طرف فنی نیست، بلکه سیاسی و روانی است و به بی اعتمادی و تجارب طولانی مربوط می شود.

 

مانور هوشمندانه تهران

تهران احتمالاً به سیاست حفظ برنامه هسته ای خود و باز کردن حاشیه های محدود برای تفاهم ادامه خواهد داد و نمی خواهد به اخلال در روند مذاکرات متهم شود، اما قصد ندارد امتیاز راهبردی بزرگی بدهد. بنابراین، امکان دارد به گام‌های نمادین مانند پیشنهاد توقف رهبری محور منطقه‌ای فکر کند که از سوی آمریکا به «عقب‌نشینی موقت» تعبیر می‌شود و به متحدانش فرصتی برای مقابله با بحران‌های داخلی می‌دهد.

 

این رویکرد به مهارت دیپلماتیک و مدیریت خوب زمان نیاز دارد و تهران می تواند بر آن مسلط باشد. اگر هوشمندانه وارد بازار جهانی شود، می‌تواند به‌ویژه با توجه به مشغله‌های ترامپ به انبوهی از موضوعات مهم داخلی و بین‌المللی، دوره‌ای از آرامش تاکتیکی را آغاز کند که به نفع همه باشد.

 

منطقه روی خط زلزله

در میان این معادله ناپایدار، نمی توان نقش بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر رژیم صهیونیستی را که به دقت اوضاع را زیر نظر دارد و به دنبال تأثیرگذاری بر آن است، نادیده گرفت. وی از سویی فشار می آورد تا کمربند تهران را محکم کند و از سوی دیگر از تنش های منطقه ای برای تقویت موقعیت داخلی و تحمیل دستور کار امنیتی خود سوء استفاده می کند.

تهران احتمالاً به سیاست حفظ برنامه هسته ای خود و باز کردن حاشیه های محدود برای تفاهم ادامه خواهد داد و نمی خواهد به اخلال در روند مذاکرات متهم شود

 

در لبنان و یمن تأثیر این موضوع فراتر از بعد دیپلماتیک به معادلات امنیت و ثبات می رسد. هرگونه تفاهم ایران و آمریکا به معنای مستقیم یا غیرمستقیم تنش زدایی در این عرصه ها خواهد بود. بنابراین، اکنون باید قدرت‌های محلی و منطقه‌ای مواضع خود را مطابق با روند جدید ارزیابی کنند، به‌ویژه که گزینه‌ها با گسترش دامنه انفجارهای احتمالی، محدود می‌شوند.

 

پیامدهای تفاهم بالقوه ایران و آمریکا برای غرب آسیا

اگر تهران و واشنگتن به تفاهم جدیدی درباره موضوع هسته ای دست یابند، عواقب آن محدود به دو پایتخت نخواهد بود. در عوض، به طور خودکار به سمت نقاط حساس منطقه، به ویژه لبنان و یمن گسترش خواهد یافت. هر گونه کاهش تنش میان دو طرف، دری را برای مانورهای سیاسی بیشتر باز و چارچوبی را برای ایجاد توازن مجدد در موازنه های منطقه ای بر مبنای قوانین بازدارنده ایجاد می کند.

 

در یمن، انتظار می‌رود این توافق فضای جدیدی برای تحکیم آتش بس موجود و گسترش آن به سوی حل و فصل پایدارتر ایجاد کند. در لبنان صحنه پیچیده تر، بازی سیاسی آنجا با تحولات منطقه ای بازتعریف شده و حاشیه های درگیری داخلی را محدود کرده است.

 

همانطور که محاسبات واقع بینانه نشان می دهد، جنگ بدون چراغ سبز آمریکا، به ویژه از سوی ترامپ امکان پذیر نخواهد بود. در صورت دستیابی به توافق با ایران، این احتمال بسیار کمتر خواهد شد و سناریوی رژیم صهیونیستی را برای افزایش تنش در جنوب لبنان خنثی می کند.

 

نتانیاهو درصدد حمله پیشگیرانه به توافق

به نظر می آید نخست وزیر رژیم صهیونیستی در حالت آماده باش کامل به سر می برد. سفر فوری اش به واشنگتن – در پوشش عمومی تعرفه ها – صرفاً با هدف رفع تشویش فزاینده اش درباره نزدیک شدن لحظه توافق میان واشنگتن و تهران بود. اما قابل توجه است که سفرش انتظارات صهیونیست ها را برآورده نکرد. نتانیاهو روی «صندلی دوم» قرار گرفت و این دیدار سیاسی در فضایی جلوی دوربین ها برگزار شد که جایی برای مانور و باج خواهی برایش باقی نگذاشت.

 

ترامپ که این بار «هدایای رایگان» نداد، به نظر می‌آمد آنقدر درگیر موضوعات بزرگ‌تر است که به نتانیاهو اجازه ندهد روند مذاکراتش را با تهران از مسیر خارج کند. حتی نشانه‌هایی وجود دارد که رئیس‌جمهور آمریکا به نتانیاهو درباره اقدامات یکجانبه‌ای که می‌تواند ترتیبات منطقه‌ای گسترده‌تر را مختل کند، هشدار داده است.

 

به نظر می آید جهان امروز زیر بار احتمالات در حال خفه شدن است. همه منتظر رویدادی ناگهانی هستند که تعادل را به سیاست بین المللی بازگرداند. حتی مراکز تحقیقاتی بزرگ به سختی حقیقت را لمس می کنند، در حالی که رسانه ها تصویری سطحی ارائه می دهند که هیچ چیز را فاش نمی کند.

 

ترامپ با رویکرد تهاجمی و افراطی اش، نه تنها سیاست را تخریب می کند، بلکه مفاهیم آن را نیز بر مبنای زور محض تغییر می دهد. در این زمینه، شانس کسانی که دارای عناصر قدرت هستند بالاتر خواهد بود.

 

ارسال نظر
آخرین اخبار