به گزارش راهبرد معاصر؛ هر پدر و مادری آرزوی فراهم ساختن بهترین امکانات رفاهی را برای فرزندان دارد. اغلب پدر و مادر به دنبال آنند تا فرزندشان در رقابت با همسن و سالان برتر شود. از اینرو سعی دارند فرزندانشان در بهترین مدارس درس بخوانند تا از امکانات آموزشی و کمک آموزشی بیشتری برخوردار شوند، و بر این باورند که موفقیت و خوشبختی فرزندان از این راه تامین میشود، در نتیجه تمام هم و غم و فکر خود را صرف یافتن مدرسه ای برتر می کنند (البته به زعم خودشان).
این موضوع در تغییر مقطع تحصیلی دانشآموزان تبدیل به گرفتاری بزرگی برای والدین میگردد. بهطور معمول دانش آموزانی پایه چهارم ابتدایی، اول راهنمایی و اول دبیرستان به واسطه ی حجم مطالب دچار نوعی افت تحصیل میشوند، در سال اول راهنمایی به علت روب هرو شدن با تعداد زیادی معلم، که هرکدام برخورد خاصی دارند و از جنبه دیگر مسایل بلوغ و هویت شخصی مشکل پیدا میکنند، و در سال اول دبیرستان نیز به خاطر تنوع دروس و مشکلات خاص نوجوانی؛ خیال پردازی- تخیل و ... دچار عدم تمرکز میشوند که به افت تحصیل می انجامد. این افت تحصیلی باید برای والدین قابل درک باشد.
هنگام انتخاب مدرسه؛ ویژگی های شخصیتی، فیزیکی، روانی و ضریب هوشی فرزندان در نظر گرفته نمیشود، بلکه صرفا فرستادن فرزندان به مدارسی خاص مد نظر است. درحالی که بسیاری از اوقات فرزندان به واسطهی برنامه های فشرده آموزشی در این قبیل مدارس تحت فشار روانی زیادی قرار می گیرند که گاه به استرس، اضطراب، افسردگی و حتی وسواس (بیماری) و در نهایت افت تحصیل ختم شود.
والدین تصور می کنند اگر فرزندانشان را در فلان مدرسه اسم و رسمدار ثبت نام کنند آنان مجبور به تلاش و کوشش بیشتر خواهند شد و در مقایسه با همسن و سالان جلو میافتند، درحالی که والدین ناخواسته فرزندان خود را وارد یک بازی رقابتی بیفرجام میکنند که مضرات آن بیش از محاسناش است. باید در نظر گرفت هر انسانی ویژگی های مختص خود را دارد و رقابت تحصیلی در چارچوب های معین به جای ارتقا باعث تخریب روند شکوفایی استعداد آنها می گردد.
برخی از والدین برای جبران ضعفهای اجتماعی خودشان فرزندان خود را در کورس های رقابتی وارد می کنند، شاید نمرهی خوب، پیشرفت تحصیلی و امثالهم برای والدین نوعی امتیاز و برتری در مقایسه با دیگران محسوب میشود، یعنی فخرفروشی و چشم و هم چشمی در صورتیکه فرزندان ماشین، فرش و... یا وسیله ای برای پز دادن نیستند.
کتاب هایی که در تمام مدارس از نمونه مردمی- دولتی و غیرانتفاعی در گوشه و کنار ایران آموزش داده میشود یکسان است. ولی برخی مدارس غیرانتفاعی ادعا می کنند که امکانات و روش های جدید آموزشی و کمک آموزشی ارایه می دهند، که شامل کلاسها و کتاب های اضافی علاوه بر کتب آموزش و پرورش، آزمون های جورواجور، به طوری که دانش آموزان فقط سرخاراندن هم ندارند، ادعای چنین مدارسی بالا بردن سطح علمی دانش آموزان می باشد که در بیشتر موارد ادعایی بیش نیست. پیشرفت هایی که اغلب دانش آموزان به دست آورده اند، حاصل پشتکار و همت شخصی خودشان میباشد.
برخی از والدین فکر می کنند اگر برای تحصیل فرزندانشان سرمایهگذاری نکرده و کوتاهی کنند و امکانات آموزشی کمی برایشان فراهم نمایند، در حق او ظلم کردهاند و باعث رشد نکردن استعدادهای آنان شدهاند. آمار و پژوهش ها نشان میدهد بیشتر دانش آموزانی که از دید والدین قرار است موفق شوند. فارغالتحصیلان مدارس غیرانتفاعی نیستند. آماده بودن همهی امکانات و وسایل برای پیشرفت یک نفر، زمینههای رشد توانایی هایی بالقوه او را فراهم نمی کند، چون بسیاری از استعدادها و توانایی های نهفته انسان در مقابله با سختی ها و گرفتاری ها و در رویارویی با حل مشکلات آشکار میشود. یعنی امکانات زیاد توانایی مقابله، مبارزه و پشتکار او را تخریب میکنند.
از آنجایی که خیلی افراد توان پرداخت هزینه های مدارس غیرانتفاعی را ندارند، پیشنهاد می شود تفاوت چندانی بین مدارس قایل نشوند. در شرایطی که مجربترین و کارآزموده ترین آموزگاران نیز در مدارس دولتی مشغول به کار هستند و مدارس دولتی به خاطر بودجه ی بیشتر از امکانات آزمایشگاهی، ورزشی و هنری بالاتر و کاملتری برخوردارند.
نزدیک بودن مدرسه به خانه موضوع شایان توجه و مهمی دیگری است. کودک و نوجوان ساعات زیادی را در مدرسه سپری می کنند از اینرو اگر فاصله مدرسه تا خانه و مسیر رفت و آمد فرزندان تا حد ممکن کوتاه و کم باشد به نفع آنان خواهد بود، چون هم زمان کمی را در راه طی می کنند و هم از آثار منفی حضور در سرویس های مدرسه درامان خواهند بود، والدین نگران دیر و زود آمدن سرویس نیستند، هزینه ی اضافی ایاب و ذهاب کم میشود و هر زمان که والدین اراده کنند؛ می توانند در مدرسه حاضر شوند یا در جلسات اولیا و مربیان شرکت کنند.
اساسا میزان خوب بودن و متفاوت بودن مدرسه چیست و چه ابزار مناسبی برای تشخیص آن وجود دارد؟ آیا صرفا تکیه به گفته ها و شنیده ها و پرآوازه بودن نام یک مدرسه دلالت بر خوب بودن آن است و یا مقدار شهری های که دریافت می کنند یا امکانات جانبی: کتابخانه- آزمایشگاه- زمین ورزش- آمفی تاتر و... چون کتب آموزشی یکسان است. قطعا حجم مطالب آموزشی هم مشابه است البته شاید نسبت به سطح فرهنگ خانواده ها و جو تربیتی و پرورشی حاکم در مدارس بتوان آنها را دسته بندی کرد. واقعا نمی توان بین کیفیت آموزشی مدارس مرز دقیقی کشید. البته فضا و امکانات جانبی به سادگی قابل تشخیص است.
خانه - مدرسه و محیط یک مثلث تربیتی تشکیل می دهند که براساس مطالعات انجام شده بر روی انسان تاثیر خوب یا بد دارند. گرچه محیط مدرسه میتواند در شکل گیری شخصیت فرزند تاثیرگذار باشد، ولی آنچه در خانواده رخ می دهد، تاثیری بیشتر و عمیقتری بر تربیت فرزندان دارد. همانطور که قدرت از بین بردن ویروس ها را نداریم و باید خود را در برابر آن واکسینه کنیم. در بُعد روانی، اجتماعی، اعتقادی نیز لازم است فرزندانمان را به گونه ای تربیت و سیراب کنیم که شخصیتشان واکسینه شده باشد.