به گزارش «راهبرد معاصر»؛ به زعم بسیاری از کارشناسان، در شرایط و دوران گذار نظم بینالمللی قرار داریم. این دوران دارای مؤلفههای شاخص و مهمی است که اگر بازیگران نظام بینالملل تدابیری برای این دوران نیندیشند، پس از طی شدن این دوران سهم ناچیزی از کیک قدرت در نظم شکل گرفته عایدشان خواهد شد.
یکی از اقداماتی که دولتها به عنوان بازیگران اصلی نظام بینالملل باید به آن توجه داشته باشند، این است که در دوران گذار نظم بینالمللی، خودیاری به حداکثر ممکن میرسد؛ یعنی بازیگران نظام بینالملل نمیتوانند به امید یاری و همراهی دیگر بازیگران باشند، بلکه باید بهترین عملکرد برای دفاع از «بودن» خود انجام دهند. آنارشی یا بینظمی در دوران گذار نظم بینالمللی در جهان به حداکثر ممکن میرسد و کشورها و قدرتها به دنبال حداکثرسازی قدرت خود به هر وسیله ممکن هستند.
رفتاری که آمریکا در موضوع بحران اوکراین با روسیه دارد یا رفتاری که آمریکا در موضوع تایوان با چین دارد را میتوان مصداق بارز مشخصههای دوران گذار نظم بینالمللی دانست
در این شرایط به هیچ پیمان و عهد نمیتوان به دیده بلندمدت نگاه کرد، اما تعدد همپیمانان و تعدد نقاط نفوذ و حضور، یکی از شاخصهای قدرت برتر و دارای فکر و اندیشه برای گذار مناسب از نظم کنونی و دوران گذار به نظم نوین جهانی است.
امروز نظام بینالملل شاخصهای متعددی تجربه میکند که بیانگر اوج تنشهای دوران گذار نظم بینالمللی است. کشورها برای کسب سهم بیشتر کیک قدرت حتی به یورش نظامی هم روی می آورند و در تلاش هستند رقبا را با ترفندهای مختلف از میدان به در کنند.
رفتاری که آمریکا در موضوع بحران اوکراین با روسیه دارد یا رفتاری که آمریکا در موضوع تایوان با چین دارد را میتوان مصداق بارز مشخصههای دوران گذار نظم بینالمللی دانست که در آن نظم نظام لیبرالدموکراسی به سرکردگی آمریکا در حال افول و نظم شرقی در حال ظهور و قدرتگیری است. واشنگتن میکوشد با ابزارهای مختلف و دیگر بازیگران نظم لیبرالی در حال افول جلوی قدرتگیری این نظم در حال خیزش را بگیرد.
در این شرایط کشوری مانند ایران که داعیه دار استقلال از شرق و غرب است، باید دوران پرتنش یا به فرموده رهبر معظم انقلاب اسلامی، «پیچ تاریخی» را به بهترین نحو مدیریت کند. با روی کار آمدن دولت سیزدهم به نظر میآید درک صحیحی از شرایط موجود در نظام بینالملل از سوی دستگاه دیپلماسی ایجاد شده و وزارت امور خارجه درصدد است با متنوعسازی شرکا و رفع سوءتفاهم با همسایگان، نقش جدیدی از خود در نظام بیناالملل به نمایش بگذارد.
راهبرد «اول همسایگان» دولت سیزدهم در دو سال از عمر این دولت ثمرات بسیار بینظیری داشته است که به عقیده نگارنده، اگر در بُعد رسانهای تولید محتوای بهتری انجام می شد، امید و انگیزه را به دیگر ارکان جامعه تزریق میکرد. دولت سیزدهم در بدو کار منطقه آسیای مرکزی که حوزه تمدنی ایران بود و در دولتهای قبل از ظرفیت فوقالعاده این منطقه غفلت شده بود، مورد توجه قرار داد و رفع سوءتفاهم با کشورهای این منطقه زمینه دائمی شدن عضویت ایران را در سازمان همکاری شانگهای فراهم کرد.
ایران که داعیه دار استقلال از شرق و غرب است، باید دوران پرتنش یا به فرموده رهبر معظم انقلاب اسلامی، «پیچ تاریخی» را به بهترین نحو مدیریت کند
علاوه بر این، روابط تهران با دوشنبه، تاشکند و عشقآباد که میرفت از سردی به تیرگی بگراید دوباره اصلاح شد، در ریل صحیح خود قرار گرفت و طرف ها زمینه توسعه روابط را در پیش گرفتهاند. ایران زمینه دستیابی به تجارت آزاد با اتحادیه اقتصادی اوراسیا را در دستور کار قرار داده است و این مهم در آینده نزدیک محقق خواهد شد.
فعال شدن زمینههای تکمیل کریدور شمال-جنوب و همچنین مذاکره با چینیها برای قرار گرفتن در کریدور میانی شرق به غرب نیز از دیگر دستاوردهای دولت سیزدهم است. عادیسازی روابط با اعراب حاشیه خلیجفارس از دیگر دستور کارهای دولت سیزدهم بود که شاهد بودیم این مهم رقم خورد و زمینه دفاع از آرمان فلسطین به عنوان رأس راهبرد سیاست خارجی منطقهای جمهوری اسلامی ایران با جلوگیری از افتادن عربستان سعودی به دامن طرح صلح ابراهیم به وسیله عادیسازی روابط تهران و ریاض به صورت عملیاتی رخ داد.
دولت سیزدهم به مناطق پیرامونی اکتفا نکرد و به زمین بازی بزرگ آینده قدرتهای دنیا نیز جدی ورود کرد. صحنه ای کاملاً راهبردی در آفریقا در حال شکل گیری است که این منطقه را به سرعت به کانون رقابت نزدیک میان قدرتهای بزرگ جهان روسیه، آمریکا و چین تبدیل می کند تا توازن منطقه را در راستای منافع خود تغییر دهند.
از نظر جمهوری اسلامی ایران، قاره آفریقا صحنه جدید مقابله با رقبا و در رأس آنها آمریکاست. تهران همانند مسکو فهمیده است میتواند از موج امپریالیسمستیزی برای جلب متحدان جدید در آفریقا که هدف تحریمهای بینالمللی هستند، استفاده کند. حضور ایران در آفریقا آن قدر جدی است که بارها با تذکر مقام ها و رسانههای غربی در این زمینه مواجه بودهایم.
علاوه بر این، در دولت سیزدهم جای پایی که در دولتهای اسبق در آمریکای جنوبی ایجاد و در دولتهای قبل به فراموشی و بیاعتنایی سپرده شده بود، بار دیگر از سر گرفته و حتی با استقبال بینظیری مواجه شده است.
همه اقدامات دولت سیزدهم به جز نشان دادن دیپلماسی فعال برای ایران اسلامی، بیانگر درک صحیح سیاست خارجی دستگاه دیپلماسی از مؤلفهها و شاخصهای دوران گذار نظم بینالمللی است که باید بتواند به جای اتکا به دوستیهای محدود و نگاههای یکجانبهگرایانه، با تعدد دوستیها و چندجانبهگرایی بتواند سهم بیشتری از کیک قدرت در نظام بینالملل به دست آورد.
به جرئت میتوان گفت، ایران در دولتهای قبل هزینه حضور در نظام بینالملل را به تنهایی میپرداخت، اما با عملیاتی شدن توافقات و ادامه مسیر تعامل در راستای چندجانبهگرایی، این هزینه دیگر به تنهایی پرداخت نخواهد شد و تنها ایران نخواهد بود که به تحریمهای غرب واکنش نشان میدهد و دوستان و همپیمانان ایجاد شده که اقتصادشان به اقتصاد و ژئوپلیتیک ایران گره خورده است نیز به تحریمها واکنش نشان خواهند داد که این موضع هزینه غرب برای تحریم ایران را بسیار بالا خواهد برد.