به گزارش راهبرد معاصر؛ اکتبر 2019 مسلما به عنوان نقطه عطفی در تاریخ معاصر عراق ثبت خواهد شد. این ماه سرآغاز حرکتی مهم و تاثیرگذار بود که یکی از اصلی ترین ویژگی های اصلی آن را می توان، "ابهام" برشمرد. ابهام در بازیگران، ابهام در موضعگیری ها، ابهام در مشرب های فکری، ابهام در جهان بینی آینده و ابهام در حامیان و ابهام در مطالبات. به همین خاطر پیش بینی اوضاع بسیار سخت بوده و هست. کمتر کسی فکر میکرد یک تجمع نه چندان بزرگ فارغ التحصیلان بیکار، باعث پیوستن مردم خسته از فساد به آن ها بشود و کشت و کشتار آغاز شود و کار تا حد استعفای نخست وزیر بالا بگیرد. احتمالا دانشجویانی که روز اول اعتراضات را کلید زدند، هیچگاه تصورش را هم نمی کردند که حرکت آن ها، به حرکتی در ابعاد یک "انتفاضه" برسد. انتفاضه ای که در آن هم فرمانده ای از حشدالشعبی شهید شود و هم بسیاری از مسئولین نزدیک به امریکا بر اثر آن برکنار شوند. اکنون دو ماه از اعتراضات گذشته و افق عادی شدن اوضاع حتی با وجود کنارگیری کابینه، روشن نیست. اما آن چه تاکنون از این روند در جریان برآمده، متناسب ابهام ماهیتی که در آن جای گرفته، ملغمه ای از خوب و بد یا مثبت و منفی بوده است. در این نوشتار برآنیم تا برخی جوانب مثبت و منفی اعتراضات اکتبر عراق را تاکنون برشمریم. باید تاکید کنیم که هر اقدام و تحرک و تحولی که بدان اشاره میشود، همزمان با این که جوانب مثبتی دارد، می تواند باعث بروز برخی مسائل منفی هم بشود. به همین دلیل تقسیم بندی جوانب به مثبت و منفی، مطلق نیست بلکه نسبی است.
جوانب مثبت اعتراضات اکتبر عراق
تقویت هویت ملی در عراق: بسیاری از صاحب نظران بر این عقیده بوده اند که مشکل اصلی عراق، نبود یک هویت ملی در این کشور است که اصلی ترین مانع بر سر راه دولت سازی است. اعتراضات اخیر که (به جز بغداد) در مناطق شیعه نشین رخ داده، با همراهی حداقل لفظی تمامی جناح های سیاسی، اعم از شیعه، سنی و کرد همراه بوده است. اهلی مناطق سنی نشین گاه در میدان التحریر بغداد در کنار معترضان شیعه تحصن کرده اند. در دانشگاه های شهرهایی نظیر کرکوک، تکریت، الرمادی و الفلوجه به احترام کشته شدگان اعتراضات در مناطق شیعه نشینی نظیر الناصریه، تجمعاتی برگزار شد. وزارت بهداشت اقلیم اعلام آمادگی کرد تا در بیمارستان های این خطه، به مصدومین اعتراضات اخیر آسیب رساند. همزمان موضوع "وطن" در میان تمامی عراقی ها برجستگی خاصی پیدا کرد. سرود ملی عراق به عنوان یکی از موسیقیهای اعتراضات از سوی شیعه و سنی مورد استفاده قرار گرفت. مواردی از این دست منادی شکل گیری یک هویت ملی فراگیر در میان سه بلوک اصلی جمعیتی عراق است.
ریخته شدن قبح انتقاد از صدر: امتیاز مقتدی صدر در معادلات عراق، داشتن یک طبقه جوان اکشن است که قدرت هوچی گیری بالایی علیه منتقدانش دارد. در اعتراضات اخیر غلظت گرایشات ضد صدری به آن میزان بالا بود که حامیانش نتوانستند عکس او را در میدان التحریر بالا ببرند به همین دلیل بعد از تلاش های ناکام به این منظور، با ظاهری مبدل و بدون اسم و رسمی از جریان صدر در میادین اعتراضات حاضر شدند. در این اردوکشی ها، حتی اعضای سرایا السلام هم حضور داشتند. اما دست آخر اکنون قبح انتقاد از صدر به کلی ریخته شده است. مجری برنامه طنز "بشیر شو" صراحتا صدر را به باد انتقاد میگیرد. شعارهایی ضد صدر سر داده میشود. در فضای مجازی اخبار فساد جریان وابسته به صدر، به شدت جریان دارد. بسیاری او را سهم خواه بزرگ در دولت و منتقد پر سر و صدای همین دولت می دانند. به طور خلاصه می توان گفت در نتیجه اعتراضات اکتبر، قبح انتقاد از صدر به کلی ریخته شده است. این برونداد از آن رو مثبت است که مقتدی صدر بازیگر به اصطلاح "تک رو" بود که با آشوب به وضعیت نامطلوبش پاسخ می دهد. افت محبوبیت او گرچه شاید برخی پیامدهای منفی می تواند داشته باشد اما روی هم رفته، از قدرت آشوب آفرینی وی خواهد کاست.
فراهم آمدن میدان عملی برای بالا بردن سواد سیاسی ملت عراق: طبق برآوردهای بینالمللی، نرخ بی سوادی شهروندان بالای 15 سال عراق، 50% است. این نرخ بی سوادی در جهان امروز بسیار بالاست. طبیعی است که در چنین بستری به راحتی می توان از نبود آگاهی سیاسی در میان مردم بهره برد و با رسانه و بدون دلیل و مدرک، اتهام زد. پیش از این مردم عراق هر چه می شنیدند باور می کردند. اکنون نیز این واقعیت تا حدی وجود دارد اما بمباران مجازی اخیر و فتنه ای که رخ داد، یک میدان آزمون برای عراقی ها ساخت تا کم و بیش بیاموزند که نباید هر چه شنیدند، باور کنند. بدین ترتیب تا حدی، سواد سیاسی مردم بالاتر رفته است. به همین خاطر است که در اعتراضات اخیر با وجود شعار علیه تقریبا تمامی بازیگران بیرونی، به نفع هیچ یک شعار داده نشد. در واقع افکار عمومی عراق به این پختگی رسیده که از هیچ خارجی نباید انتظار خیر داشت. گرچه این موضوع شاید در نگاه اول به ضرر ایران دیده شود ولی بیشتر از آن، به ضرر عربستان و امریکاست. به ویژه اگر ملت عراق به مرور به واقعیت سیاست ایران و امریکا و عربستان در قبال کشور خود پی ببرند خواهند فهمید که تهران، بر خلاف ریاض و واشنگتن، خواهان یک بغداد سر سپرده نیست.
اثبات رویکرد معقول ایران و متحدان عراقیاش: طی جریانات اخیر کنسولگری ایران در نجف و کربلا، جمعا 4 بار مورد تهاجم قرار گرفت. عراقی ها که خود با این جریان همراه نشده بودند (با مشاهده ویدئوها معلوم می شود که شمار کسانی که به کنسولگری ها حمله کرده اند هیچگاه بیشتر از 1000 یا نهایتا 2000 نفر نبوده) دیدند ایران پاسخ بی ادبی اغتشاشگران را با متانت می دهد و هیچ موضعگیری علیه دولت و ملت عراق نمی کند. در کنار این رویکرد حامیان عراقی مقاومت هم منطقی بود. ائتلاف فتح، دولت قانون و طیف فیاض با انتخاب گزینه اولتیماتوم به نخست وزیر، هم با اعتراضات مردم همسو شدند و هم گزینه ای منطقی پیش رو گذاشتند تا عادل عبدالمهدی که تنها یک سال از نخست وزیری اش می گذشت، بتواند اصلاحات لازم را انجام دهد. حشدالشعبی هم با وجود تلاش سخت اغتشاشگران برای وارد کردن آن ضد جریان اعتراضات، هرگز مقابل آن ها وارد عمل نشد. به این ترتیب آن چه در حافظه تاریخی عراقی ها از اعتراضات اکتبر باقی می ماند، اگر واقع بینانه بنگریم، یک سیاست اصولی، منطقی و توام با آرامش است.
بوجود آمدن یک "ولایت فقیه محدود" و مقطعی به صورت دوفاکتو: مرجعیت عراق تا حدامکان تلاش می کرد و می کند تا در دعواهای سیاسی وارد نشود. او پس از 2006، هیچگاه نخست وزیران را به حضور نپذیرفته، هیئت های اقلیم کردستان را نپذیرفته، گاه ایرانی ها را هم راه نداده است. دخالت آیت الله سیستانی در امور عراق و حتی موضع گیری وی، همواره مبهم (نه با صراحت) و مقطعی برای حل بحران بوده است. در نتیجه اعتراضات اکتبر هر هفته آیت الله سیستانی مواضع سیاسی نسبتا روشن می گرفت. مردم هر جمعه منتظر موضع آیت الله سیستانی در رابطه با حوادث اخیر بودند. هنگامی که ایشان غیرمستقیم خواستار فرصت کوتاه به دولت شدند، این فرصت داده شد و هنگامی که این مرجع، به صورت غیر مستقیم، خواستار کنار رفتن دولت شدند، این اتفاق افتاد. در واقع عملا هر گونه تغییر و تحول در گرو چراغ سبز مرجعیت اعلای عراق ماند و ایشان به صورت محدود و مقطعی، امور را هدایت می کند. با اغماض می توانیم بگوییم اکنون عراق به صورت ولایت فقیه محدود و مقطعی اداره می شود.
ترغیب بیشتر جناح های سیاسی عراقی به سوی ایران: همانطور که در نتیجه جنگ سوریه، بشار اسد به ایران نزدیک تر شد، اکنون بسیاری از مسئولین عراقی از جمله شخص عادل عبدالمهدی، اکنون خود را به ایران نزدیک تر می بینند. سیاستی که واشنگتن در سودجویی از اعتراضات اکتبر در پیش گرفته تر و خشک را با هم می سوزاند زیرا تر و خشک سیاسی عراق، بنا به گفته محمود المشهدانی، رئیس پارلمان اسبق به ایران نزدیک هستند. به همین دلیل اکنون جناح های مختلف سیاسی عراق خود را در مقابل حمله امریکایی می بینند و طبیعی است در این میان، به ایران به عنوان یک یار وفادار روی آورند. در کنار این باید خاطر نشان کنیم که درخواست ها برای تغییر قانون اساسی، هراس از متمرکز شدن دولت عراق را برای کردها در پی داشته است. به همین دلیل فشاری (که البته تاکنون شدید نشده) به کردها آمده تا خود را به ایران نزدیک تر کنند. ممکن است در اثر این فشار البته گرایش اربیل به سوی امریکا هم بگردد اما با سیاست های شخصی ترامپ، این موضوع در هاله ای از ابهام قرار گرفته در حالی که اقلیم می داند ایران قابل اعتمادتر خواهد بود.
فشار در جهت عکس تمایلات گریز از مرکز کردها: مسلما یکی از نارسایی های موجود دولت عراق، نبود قدرت کافی در دست رئیس کابینه برای اجرایی کردن طرح های مدنظرش بوده است. یکی از نکاتی که تقریبا تمامی معترضان واقعی به سیستم بر آن اتفاق نظر دارند، متمرکز شدن سیستم و در برخی محافل حتی ریاستی شدن آن است. این موضوع عامل اصلی نگرانی کردهاست. به هر حال فشار اجتماعی در این راستا بالاست و کردها اگر بخواهند با پیش نویس قانون اساسی که قدرت را متمرکزتر می کند، مخالفت کنند، در واقع خود را با فشار اجتماعی معترضان اکتبر مواجه خواهند کرد.
جوانب منفی اعتراضات اکتبر عراق
حرکت در جهت خلاء قدرت: با توجه به بی سری اعتراضات اخیر، مطالبات آن کلی و نا مفهوم بوده و مشی آن هم نامشخص است. ضدیت با فساد، فراهم سازی زندگی آبرومند برای همه و ... شعارهایی است که همواره مطرح می شود ولی هیچ کس با آن مخالف نیست زیرا مسائلی کلی را مطرح می کنند. صرف پیگیری این مطالبات شاید در گذر زمان باعث مصداقی و عینی تر شدن خواسته ها بشود ولی اصرار بر عملی کردن فوری آن ها مسلما باعث خلاء قدرت خواهد شد. در رابطه با برکناری نخست وزیر هم همین جریان صادق بود. عادل عبدالمهدی به این که نامه استعفایش در جیبش است، شهرت داشت اما استعفا نداد تا خلاء قدرت بوجود نیاید و این نکته را به مقتدی صدر هم گوشزد کرده بود. فشارها برای "اسقاط النظام" و برکناری "همه" مسئولین سیاسی، باعث ایجاد خلاء قدرتی می شود که به نفع هیچ کس نخواهد بود. تحرکات مشکوک نزدیک به زندان پر از داعشی الحوت در ناصریه، یکی از مشکلاتی است که در نتیجه این خلاء قدرت ایجاد شده است.
افت محبوبیت ایران و حشدالشعبی: با توجه به میزان بالای بی سوادی در عراق و حجم بالای سیاه نمایی علیه دخالت ایران در این کشور (به ویژه با استناد به سفرهای سردار سلیمانی به بغداد برای خط دهی به جریان های سیاسی) که از سوی برخی نمایندگان پارلمان نظیر فائق الشیخ علی به شدت بازتاب داده شد، مسلما محبوبیت ایران و حشدالشعبی تاحدودی افت خواهد داشت. البته نباید در رابطه با این افت محبوبیت بزرگنمایی کرد. این افت در حدی نبوده که معادلات را تغییر دهد. در جریان این اعتراضات جو رسانه ای سنگینی در رابطه با سفر قاسم سلیمانی به بغداد در آستانه برکناری نخست وزیر و پس از آن راه افتاد. متاسفانه رسانه های خودی در مورد این موضوع هیچ توضیحی نمی دهند و راه را برای دروغ پراکنی بیشتر هموار می سازند. از سوی دیگر در روزهای اول اعتراضات ادعا شد رزمندگان حشدالشعبی به فرماندهی ابو زینب اللامی، معترضان و پلیس را با قناصه هدف قرار دادند. این موضوع سیلی از خبرپراکنی ها را در پی داشت و دولت هم در تحقیقاتی که پیرامون آن انجام داد، اشاره دقیقی به ماجرا نکرد؛ موضوعی که مرجعیت هم بدان اشاره کرد و به صراحت گفت نتایج تحقیقات دولت ناامید کننده است. اخیرا هم اخباری در رابطه با تیراندازی نیروهای سرایا عاشورا در نجف، به سوی اغتشاشگران منتشر شده که البته این بار، حشدالشعبی زودتر واکنش نشان داده است. اما روی هم رفته حشدالشعبی هنوز نیرویی محبوب در عراق است و شهادت فرمانده عصائب (العلیاوی) در العماره باعث ارائه نمادی مظلوم از این سازمان شده است.
انحراف افکار عمومی از اسرائیل: درست در زمانی که عادل عبدالمهدی در مصاحبه با الجزیره رسما اسرائیل را مقصر حملات به پایگاه های حشدالشعبی معرفی کرده بود و انتظار می رفت تا این سازمان پاسخ میدانی خود را بدهد، اعتراضات آغاز شد. هرچند در جریان اعتراضات گاه شعارهایی ضد اسرائیل و حامی اصلی اش، امریکا هم داده می شد، اما در مجموع عراق پس از اکتبر 2019، حداقل تا چند ماه نخواهد توانست با جایگاه فکر کردن به واکنش علیه صهیونیست ها برسد.
ظهور پدیده داعش شیعی: افراط گرایی در جریان اعتراضات اخیر زمینه بروز و ظهور یافت. در بستر آنارشیک بر آمده از اعتراضات، به ظاهر شیعیانی از جناح های مختلف که گاه خط و ربطی هم به کشورهای خلیج داشتند، دست به کشتار هر که مخالف بود زدند. حمله به مقر عصائب در العماره یکی از این موارد است. در تازه ترین مورد داعشی های شیعی، علاوه بر کنسولگری ایران، درب مرقد شهید حکیم و به روایتی مرقد نائب اول امام زمان (به روایت دیگری انبار چوب کنار آن) را به آتش کشیده اند. داعشی های شیعه تاکنون عمدتا از طیف الصرخی، گاه از سرایا السلام و در مواردی هم از جناح العبادی خط می گرفته اند. این جناح با مطرح نکردن خواسته های عینی و در پیش گرفتن اعتراضات خشونت بار و کور، عراق را به پرتگاه می کشاند.
پایین آمدن اقبال عمومی نسبت به طیف های سیاسی موجود که ایران مدت ها برای جذب آنها کوشیده بود: در مقطع فعلی تقریبا تمامی نیروهای سیاسی عراقی، اعم از شیعه و سنی، محبوبیت خود را از دست داده اند. در میان عراقی ها زیاد می شنوید: "همه فاسدند". جمهوری اسلامی ایران که در سال های ابتدایی سقوط صدام متهم به "طائفه گرایی" و حمایت از شیعیان در جهت سرکوب سنی ها می شد، در یک دهه گذشته با تلاش فراوان توانست نظر مثبت طیف های سنی و کرد را هم به خود جلب کند. اما حالا اعتماد عمومی نسبت به تمامی این طیف ها از دست رفته است. بنابراین نیاز است طرحی نو انداخته شود و به اصطلاح پوست اندازی در جناح نزدیک به مقاومت صورت گیرد. ذکر این نکته ضروری است که قرابت احزاب سیاسی عراقی به ایران به معنای همسویی آن ها با تمام مواضع آن نبوده است. حتی نوری المالکی هم که بسیاری او را گزینه ایران می نامیدند، در پرونده رابطه با امریکا و بازرسی هواپیماهای اعزامی ایران به سوریه، ضد مواضع جمهوری اسلامی ایران عمل کرد.
جمع بندی
بدون شک اعتراضات اکتبر 2019 عراق، خواه در نهایت به آینده ای روشن برسد خواه کشور را به قهقرا ببرد، قطعا یک جریان تاریخی شاید در حد تحولات 2003، 2011 و 2014 باشد. این که روند این اعتراضات به کجا می انجامد به خاطر ابهام در بافتار آن، مشخص نیست اما دو ماه از آن گذشته و تاکنون برخی نتایج مثبت و منفی برای مقاومت به طور اعم و ایران به طور اخص داشته است. در رابطه با هیچ یک نباید روایتی افراط گونه داشت. هنوز مشخص نیست که مزایا بر معایب خواهد چربید یا خیر اما روی هم رفته، نگرش مقاومت در عراق، با قوت زیاد باقی خواهد ماند.