به گزارش راهبرد معاصر؛ چند روز پیش وبگاه خبری-تحلیلی گلوبال تایمز( نزدیک به دولت چین) نوشت: "اگر ایران، چین، روسیه و اروپا در موضع هماهنگ باشند، توافق هستهای بدون آمریکا نیز باقی میماند و خروج یکجانبه آمریکا و بازگرداندن تحریمها تاثیر قابل توجهی بر ایران نمیگذارد." در این گزارش با بررسی رفتار سه بازیگر مذکور خواهیم گفت در عمل مسئله ای که وب سایت نزدیک به دولت چین آن را مطرح می کند نمی تواند محقق گردد.
چرا اروپا آمریکا را به ایران ترجیح خواهد داد؟
کارشناسان بین المللی معتقدند، عواملی که بر روابط سیاسی تاثیرگذار هستند باید در چارچوب های مختلفی مانند مسائل نظامی، اقتصادی و ژئوپلوتیک ارزیابی شود و یک عامل به تنهایی مشخص کننده روابط دو کشور نخواهد بود. بررسی روندهای کنونی در عرصه بین الملل نشان می دهد که کشورهای مذکور چندان در زمینه همراهی با ایران موفق نخواهند بود. اتحادیه اروپا به دلیل عمق روابط استراتژیک با آمریکا نخواهد توانست بین ایران و آمریکا، در کنار ایران بایستد. دلیل اصلی آن حجم تجارتی است که اروپا با آمریکا دارد و حدود60 برابر حجم تجارت با ایران است و قطعا اولویت اتحادیه اروپا حمایت از صادرکنندگان خود خواهد بود و در صورت اعمال تحریم ها علیه ایران و خروج از برجام،اتحادیه اروپا توان چندانی برای همراهی با ایران نخواهد داشت. گذشته روابط سیاست خارجی اتحادیه اروپا نیز نشان می دهد که این اتحادیه،در میدان های پرچالش بین المللی، همواره دنباله رو آمریکا بوده است. حمله به عراق،افغانستان و تحریم های ایران مهم ترین آزمون های عملی بین المللی است که اتحادیه اروپا برادری خود را با آمریکا، در آنها به اثبات رسانده است. وجود منافع مشترک با آمریکا در خاورمیانه هم مزید بر علت است تا اطمینان حاصل کرد در چالش های پیش رو اتحادیه اروپا نیز ایران را تنها خواهد گذاشت. برای مثال در جنگ یمن، انگلیس و فرانسه بیشترین صادرات تسلیحاتی را به عربستان داشته اند و انگلیس بارها از عربستان به عنوان همپیمان منطقه ای خود نام برده است. بدیهی است که در صورت شدت گرفتن بحران هایی از قبیل جنگ و یا تحریم، ایران باید دنبال تکیه گاه مطمئن تری باشد.
روسیه و چین رقبای راهبردی در دکترین جدید ترامپ!
از سویی، دکترین ترامپ که در هفته های اخیر منتشر شد
یک نکته را روشن کرد و آنهم این که آمریکا قصد ندارد در دوران ترامپ به رویارویی
پرهزینه در برابر روسیه و چین ادامه دهد و از آنها به عنوان «رقبای راهبردی» یاد
کرده است. این موضوع در اصل یک پالس مثبت برای بلوک شرق است تا موضوعات فی مابین
مانند کره شمالی،دریای چین جنوبی، ایران و سوریه را از مسیری غیر ار رویارویی مستقیم
حل و فصل کند. با توجه به وابستگی های اقتصادی چین و روسیه با آمریکا در قاره اروپا،
می توان پیش بینی کرد که این دو قدرت جهانی هم ترجیح خواهند داد که اقتصاد خود را
در برابر حملات آمریکا مصون نگه دارند و همانطور که در ماجرای تحریم ها علیه کره
شمالی شاهد بودیم، چین و روسیه در موضوع مورد اجماعی مانند برنامه هسته ای کره
شمالی، توان مقابله با آمریکا را ندارند و نخواهند خواست که وجهه بین المللی خود
را در حمایت از این موضوع مخدوش کنند. با توجه به
روندی که آمریکا برای اجماع سازی علیه برنامه موشکی ایران و حمایت از
تروریسم در پیش گرفته و مواضع صریحی که مقامات اروپایی علیه برنامه موشکی ایران و
سیاست های منطقه ای بروز داده اند می توان دریافت که همگرایی روشنی علیه این دو
موضوع در عرصه بین الملل ایجاد شده است.
طبق آنچه عنوان شد، در صورتی که خواسته های ترامپ درباره برجام عملی نشود و از این توافق خارج شود، قابل پیش بینی است که منتظر حمایت از جانب اتحادیه اروپا داشته باشیم. از طرفی مهم ترین بهره مندی ایران از توافق برجام دسترسی به جریان بانکی بین المللی است که همین حالا هم موفقیت آمیز نبوده و در صورت افزایش ریسک اقتصادی، بانک های کوچک را نیز از تبادل مالی با ایران منصرف خواهد کرد. هرچند در صورتی که گشایش های مورد نظر ایران در حوزه اقتصاد رخ ندهد، حتی در صورت پایبندی طرف های دیگر، باقی ماندن ایران در این توافق هم در هاله ای از ابهام فرو خواهد رفت. در این شرایط چگونه می توان انتظار داشت که اتحادی بین چین،روسیه و اروپا در برابر آمریکا شکل بگیرد و یا به شکل گیری آن خوشبین بود؟