به گزارش راهبرد معاصر؛ کشمیر منطقهای است بین هند و پاکستان که قبلاً تحت سلطه انگلیس بود. پس از استقلال پاکستان از هند، این منطقه خودمختار باقی ماند و همین مسئله زمینه ساز اختلافات طولانی مدت منطقهای دو کشور با موضوعیت کشمیر شد. اما امروز نیز با تحرک جدیدی از سوی دولت ملیگرای افراطی هند بار دیگر شاهد شعلهور شدن تنشها هستیم. دولت هندوستان طی اقدامی، خودمختاری کشمیر را ملغی ساخته و بیش از 100 هزار نیروی ارتش را به آنجا گسیل کرد. منطقه خود مختار دیروز به میدان جنگ امروز تبدیل شده و بار دیگر نمایانگر اختلافات دیرین منطقه ای بین دو کشور شده است.
همراهی چین با پاکستان
اقدام اخیر دولت هند با اعتراضات گسترده از سوی مردم و دولت های دیگر مواجه شد. پاکستان در اولین اقدام وعده کاهش روابط دیپلماتیک با دهلی را داد. وعدهای که عملی شده و سفیر هند در نتیجه آن از اسلامآباد اخراج شد. پاکستان اما تنها نیست و حمایت دولت چین را نیز در کنار خود دارد. لازم به ذکر است که قسمت شرقی کشمیر تحت سلطه چین اداره می شود و همین منافع، دولت چین را وادار به واکنش در برابر دهلی کرده است.
تهدید منافع چین در شرق کشمیر و جاده ابریشم
شواهد حاکی از آن است که تشدید تنشها و سوق یافتن آنها به سمت نقاط مرکزی آسیا میتواند زمینه ساز تهدیدهایی برای بازار منطقه و همچنین تحت الشعاع قرار گرفتن جاده استراتژیک ابریشم شود. مسیری که در سال های اخیر مورد توجه مضاعف چین قرار گرفته است. از این رو بعید نیست که حوادث اخیر میدان جدیدی برای تشدید جنگ اقتصادی آمریکا و چین در دو محور شرق کشمیر و همچنین جاده ابریشم را فراهم سازد.
هشدار ایران درباره عواقب خطرناک افزایش تنش
در این بین موضعگیری ایران نیز اهمیت بسزایی دارد. در همین باره «سرلشگر باقری» رئیس ستاد مشترک نیروهای مسلح طی تماس تلفنی با همتای پاکستانی خود نسبت به وضعیت مسلمانان کشمیر ابراز نگرانی کرده و رویکردهای نظامی در این منطقه را زمینه ساز پیچیده تر شدن اوضاع دانست. این در حالی است که برخی تحلیلگران هندی نیز بر حساسیت تنش ها در این منطقه تاکید داشته و بر این باور هستند که چنین درگیری هایی می تواند پای گروه های افراطی از جمله داعش و وابستگان آن ها را به کشمیر باز کند. وزارت خارجه نیز پیشتر دولت هند و پاکستان را به اتخاذ رویکردهای مسالمت آمیز در جهت خواست مردم فراخوانده بود.
احتمال جنگ هسته ای
نگرانیها درباره کشمیر از سوی دولتهای مختلف به خوبی نشان دهنده اهمیت منطقه کشمیر در آسیاست. تا آنجا که برخی نتیجه بالاتر رفتن کشمکش ها را نزدیک شدن طرف ها به جنگ هستهای می دانند. هشداری که با توجه به کشته شدن بیش از 70 هزار نفر از نیروها و مردم هند و پاکستان در جریان درگیری های 6 دهه گذشته بسیار جدی به نظر میرسد.
بازی دهلی با ترکیب جمعیت کشمیر علیه مسلمانان
علیرغم مطرح شدن اختلافات مذهبی بین اسلام گرایان و هندوها به عنوان یکی از محورهای درگیری، به نظر نمیرسد چنین تحلیلی از قدرت کافی برخوردار باشد چرا که شواهد حاکی از همسو بودن مواضع مسلمانان و هندوها در نفی لغو خودمختاری کشمیر هستند. اما مسئله ای که باید در مورد مسلمانان مورد تاکید واقع شود، سطح پایین خدمات اجتماعی علیرغم جمعیت قابل توجه در کشمیر است. سطح سواد مسلمانان کشمیر هنوز به 60 درصد نرسیده و سهم آنان از مشاغل دولتی کمتر از 5 درصد است. وضعیتی که در صورت دست اندازی بیشتر دولت هند، به مراتب وخیم تر خواهد شد.
نگرانی دیگر، در مورد موج جمعیتی است که دولت هند روانه کشمیر کرده است. طی بسترسازی دهلی در چند روز اخیر، جمعیتی نزدیک به 400 هزار هندو به این منطقه رفته اند تا برخلاف قانون اساسی به تملک زمین و همچنین سکونت در آن مشغول شوند. عاملی که ترکیب جمعیتی این منطقه را دستخوش تحول خواهد کرد.
بهره سخن
به نظر میرسد دولتهای مختلف اسلامی باید در موضعی همسو دولت هندوستان را تحت فشارهای دیپلماتیک وادار به عقب نشینی از موضع غیرقانونی خود کرده و مانع هرچه بحرانی تر شدن اوضاع شوند. چرا که طرح آمریکایی کشیدن داعش به شرق ایران می تواند با شعله ور شدن آتش درگیری در این منطقه دوباره احیاء شود. لذا باید هوشیار بود و دولت هند را از اقدامات پوششی برای نقصان های اقتصادی در داخل بر حذر داشت.
از سویی به نظر میرسد این اقدامات دولت هند مصارف داخلی و حزبی داشته و به امید پیروزی در کارزارهای سیاسی داخلی صورت گرفته است. چنین انگیزه ای موجب تنزل نگاه منطقی در دید مسئولان دولت کنونی دهلی خواهد شد. موضوعی که در صورت تحقق، امکان ترتیب دادن اقدامات نسنجیده دیگری را نیز از سوی دولت هند تقویت خواهد کرد. بنابراین رویکرد فعلی دولت هند نشانه شکل گیری موج جدیدی از سیاست های غیرعقلانی در منطقه است که به راحتی بهانه کافی را در اختیار سران ایالات متحده برای تحکیم حضور در منطقه قرار خواهند داد. حضوری که افراد ضدایرانی کنگره آمریکا از جمله لیندزی گراهام از حامیان برجسته آن هستند.
اما علیرغم همه هشدارها، می توان به این تنش به عنوان فرصتی برای تحکیم جبهه ضدآمریکایی در منطقه نیز نگاه کرد. چرا که منافع دولت های چین، ایران و پاکستان به خوبی در این موضوع به یکدیگر گره خورده و می توانند از کانال تلاشهای دیپلماتیک برای حل بحران، بسترهای همکاری را در آینده نیز فراهم کنند. در نتیجه دستگاه دیپلماسی انقلابی در این برهه میتواند نقشی تعیین کننده در تعیین مسیر آینده تقابل با آمریکا و همچنین تحکیم روابط با شرق ایفا کند.