تحلیلی بر «ادراک» در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران-راهبرد معاصر
یادداشت اختصاصی بشیر اسماعیلی، عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی؛

تحلیلی بر «ادراک» در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران

طرح اهمیت موضوع «ادراک» در سیاست خارجی که این روزها بر آن تأکید می‌شود، اگر بر مبنای ادراکات درست و عمیق از غرب باشد، بسیار راهگشا خواهد بود. اما اگر مقدمه‌ای برای تکرار اشتباهات ناشی از اعتماد ساده‌لوحانه و خوش بینی افراطی به غرب باشد، چرخه تجربیات تلخ دوباره تکرار خواهد شد.
بشیر اسماعیلی؛ عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی
تاریخ انتشار: ۱۴:۰۴ - ۰۵ مرداد ۱۴۰۲ - 2023 July 27
کد خبر: ۱۹۶۳۱۲

تحلیلی بر «ادراک» در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران

 

به گزارش «راهبرد معاصر»؛ این روزها شاهدیم برخی صاحب نظران و مجریان سیاست خارجی در دولت‌های پیشین از نقش و جایگاه ادراک در سیاست خارجی سخن به میان می‌آورند. از دیدگاه نظری، تأکید بر اهمیت مقوله ادراک در سیاست خارجی برگرفته از تئوری سازه‌انگاری «constructivism» در روابط بین‌الملل است. سازه انگاری نظریه‌ای است که به فاصله کوتاهی از طرح آن، در کنار نظریات نو واقع‌گرایی و نئولیبرالیسم به یکی از تئوری‌های اصلی برای تحلیل نظام بین‌الملل بدل شد.

 
از دیدگاه سازه‌انگاری، موضوعات بین‌الاذهانی و ادراکات کشور‌ها از الگوی دوستی و دشمنی باعث می‌شود سیاست‌های عینی رقم بخورد و با تغییر طرز تلقی، سیاست خارجی نیز لاجرم تغییر خواهد کرد. امروزه برخی به طور ضمنی بر این نکته تأکید می‌‌کنند، غرب با ایجاد ادراک مبتنی بر ایران هراسی و امنیتی سازی پرونده هسته‌ای ایران، موجب اعمال فشار بر کشور شده است.

چرا در دوران برخی دولت‌های پیشین که سیاست خارجی بر مدار غربگرایی قرار گرفته بود، مشکل کشور با آمریکا حل نشد؟


در عین حال برخی از همین تحلیلگران به پایان یافتن هژمونی غرب و آغاز نظم نوین جهانی اعتراف می کنند، اما وقتی سخن از راهبرد جمهوری اسلامی ایران برای تغییر هندسه قدرت جهانی به میان می‌آید، رویکرد مخالف می‌گیرند. درواقع این تناقض به وجود می‌آید، اگر هژمونی آمریکا رو به افول است، چرا نبایست اتحاد‌های جایگزینی در خارج از گفتمان غربی مانند پیمان شانگهای دنبال کرد؟

 
در زمینه ادراک در نظام بین‌الملل این سؤال طرح می‌شود، اگر صرفاً موضوع ادراکات متقابل مطرح است، چرا در دوران برخی دولت‌های پیشین که سیاست خارجی بر مدار غربگرایی قرار گرفته بود، مشکل کشور با آمریکا حل نشد؟ اگر برجام بنابر مدعایی که طرح می‌شود، ادراک جهانی را درباره پرونده هسته‌‌ای امنیتی شده ایران تغییر داد، چرا دونالد ترامپ، رئیس جمهور سابق آمریکا بدون توجه به ادراک جدید به وجود آمده از برجام، به راحتی از آن خارج شد؟

 
البته در زمینه ادراک با توجه به اینکه مصداق ذهنیت است، باید گفت اصولاً بحث اینکه ذهن بر عین تقدم دارد یا برعکس، یکی از مباحث فلسفی کهن به شمار می‌رود که به نظریات روابط بین‌الملل نیز راه یافته است. اما گذشته از بار فلسفی موضوع ادراک، تقلیل دشمنی آمریکا با ایران به صرف وجود ذهنیات، گرفتار آمدن به آفت تقلیل‌گرایی است.

 
درست است تغییر ادراکات موجب تغییر در الگو‌های دشمنی یا دوستی میان کشور‌ها می‌شود، اما اگر عامل اختلاف‌زا مرتبط با منافع ملی به ویژه در زمینه های امنیتی باشد، آنگاه تغییر ادراکات متقابل تأثیر چندانی به وجود نخواهد آورد. در اینجاست تفوق موضوعات عینی بر ذهنی ما را به جای سازه انگاری، دوباره به مکتب قدیمی و پرطرفدار واقع‌گرایی در روابط بین‌الملل رهنمون می‌سازد.

 
اگر حتی باز هم بخواهیم از نقش مهم ادراک سخن بگوییم، یکی از مشکلاتی که درباره‌ برجام به وجود آمد، ناشی از ادراک نادرست مذاکره کنندگان وقت نسبت به طرف‌ آمریکایی بود؛ در واقع بخشی از کارگزاران سیاست خارجی ما دچار نوعی خوش بینی غیر واقعی نسبت به آمریکایی‌ها شده بودند، به نحوی که بدون مطالعه کامل و دقیق متن توافق‌نامه، صرفاً امضا وزیر امور خارجه وقت آمریکا را به عنوان تضمین برجام قبول کرده بودند.

 
اگر قرار به اصلاح ادراک باشد، به نظر می‌آید ادراک درست از آمریکا با نگاهی عمیق‌تر به عملکرد استثماری این کشور نسبت به کشور‌های جهان و ازجمله ایران، همان است که رهبر معظم انقلاب بیان کردند: با آنکه سیاستمداران غربی کت و شلوار پوشیده و ادکلن و کراوات می‌زنند و کیف سامسونت در دست دارند، اما باطنشان به معنای واقعی وحشی است».

یکی از مشکلاتی که درباره‌ برجام به وجود آمد، ناشی از ادراک نادرست مذاکره کنندگان وقت نسبت به طرف‌ آمریکایی بود


طرح اهمیت موضوع «ادراک» در سیاست خارجی که این روزها بر آن تأکید می‌شود، اگر بر مبنای ادراکات درست و عمیق از غرب باشد، بسیار راهگشا خواهد بود. اما اگر مقدمه‌ای برای تکرار اشتباهات ناشی از اعتماد ساده‌لوحانه و خوشبینی افراطی به غرب باشد، چرخه تجربیات تلخ دوباره تکرار خواهد شد.

 
گفته می‌شود ملتی که ‌گذشته خود را فراموش کند، محکوم به تکرار است؛ امید آنکه حافظه تاریخی دست‌کم تجربیات ایام نه چندان دور را در حافظه نگه داشته باشد تا با نگاهی به گذشته، آینده‌ای کم اشتباه‌تر را در پیش روی داشته باشیم.

 

ارسال نظر
تحلیل های برگزیده
آخرین اخبار