به گزارش راهبرد معاصر، در آستانه آغاز جشنواره فیلم فجر و در حالی که اولین روز از سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر در حال سپری شدن است، مروری بر تفاوتهای سینمای پیش و پس از انقلاب داشتهایم. در چهار دهه پس از انقلاب شکوهمند اسلامی، سینمایی مبتنی بر ارزشها شکل گرفته است که البته تا حد وصول به حد اعلای خود فاصله زیادی دارد. انقلاب مردم ایران به رهبری امام خمینی (ره)، انوار مبارکی را بر زمینههای مختلف اجتماعی تاباند که نمود آن در حوزه سینمایی کشور، عبور از «سینمای مستهجن» به «سینمای معناگرا» بود. حضور موفق فیلمهای ساخته شده توسط کارگردانان و هنرمندان ایرانی در جهان هنر هفتم و دیده شدن سینمای ایران بعد از انقلاب اسلامی در جهان، همه و همه از مصادیق اثرات مثبت انقلاب اسلامی در حوزهی هنر هستند.
«ما با سينما مخالف نيستيم، با فحشا مخالفيم»
انقلاب اسلامي كه پيروز شد، بيشترين پرسش پيرامون كم و كيف ادامه (و حتي توقف) فعاليت دستكم دو حيطه سينما و موسيقي وجود داشت. تا زمان پيروزي نهضت، سينماهاي زيادي در آتش خشم برخی انقلابيون مذهبي سوخته بود، اما آنچه علاقهمندان به سينما را اميدوار نگه ميداشت، شنيدن اين جمله كليدي در دوازدهم بهمن از زبان رهبر انقلاب بود كه: «ما با سينما مخالف نيستيم، با فحشا مخالفيم» و سينماي ايران از بيست و سومين روز بهمن ماه 1357 به حركت افتاد تا از خود فسادزدايي كند و به پسندها و آرمانهاي مردم در زير لواي نظام جديد حكومتي و فرهنگي نزديك شود.
اتفاقا در نخستين سال استقرار جمهوري اسلامي، هر 3 فيلم تازه توليد شده به موضوع انقلاب اختصاص داشتند: مستند «سقوط 57» ساخته باربد طاهري و يارانش، به همراه دو فيلم سينمايي فرياد مجاهد (مهدي معدنيان) و پرواز به سوي مينو (تقيكيوان سلحشور). اولي به هر حال اثري بود كه سنديت آن بر بقيه ويژگيهايش ميچربيد، ولي دوتاي ديگر فيلمفارسيهاي متظاهرانهاي بودند كه ميكوشيدند با حفظ ظاهر جديد، تنها به جلد عوض كرده بسنده كنند. البته مقداري از اين اتفاقها طبيعي مينمود، چرا كه جامعه در آن سالها به سرعت در حال پوست انداختن بود و بيشتر مديران و متوليان اكثرا جوان جديد بويژه در حيطههاي فرهنگي و هنري فاقد برنامهاي روشن و نيز عنصر مهمي به نام تجربه براي كار كردن بودند.
سینمای معناگرا
اتفاق مهم ديگر پس از آن سالها، دوبله و نمايش محمدرسولالله(ص)) ساخته مصطفي عقاد بود. اين كارگردان مسلمان توانسته بود با بهكارگيري هنرپيشگان و تمامي ابزارهاي هاليوودي فيلمي همهجانبه از زندگي پيامبر اسلام بسازد. در فضاي پرشور و هيجانانگيز آن زمان، فيلم با قدرت در سينماها و مساجد به نمايش درآمد و در اندك زماني سر از تلويزيون درآورد و تماشاگران بارها و بارها به تماشايش نشستند و دوستش داشتند. اين تجربه به سرعت به يكي از الگوهاي مديران جديد سينماي ايران بدل شد و آنها همواره به طور مستقيم و غيرمستقيم حمايت خود را از فيلمها و سريالهاي اينچنيني ابراز ميكردند (فيلم سفير ساخته فريبرز صالح و سريال سربداران ساخته محمدعلي نجفي از نخستين آثار سينما و تلويزيون ايران در اين زمينه بود). شايد تعبيرهايي چون سينماي اسلامي، سينماي عرفاني، سينماي معناگرا و غيره همگي از اينجا بودند كه نطفهشان بسته شد. اين تعبير بخوبي نشان ميداد كه مطلوب متوليان سينما و تلويزيون در ايران چيست، اما در عمل حاصلضرب آرمانها، شرايط، امكانات حرف ديگري ميزند و مرور زمان است كه به روشنتر شدن واقعيتها كمك ميكند.
تعالی فرهنگ، اثر چهار دهه هویت بخشی انقلاب اسلامی
حالا با گذشت چهار دهه از انقلاب میتوان جریانهای متعالی آن رخداد را در تمامی عرصهها مورد رصد و مداقه قرار داد؛ اما آنچه میتوان از آن به عنوان مهمترین ارزش افزوده انقلاب اسلامی بر كشورمان یاد كرد، تاثیرات هویتبخش فرهنگی بر كالبد رویدادهای هنری ایران زمین است.
هنر هفتم یكی از مهمترین حوزههایی بود كه بعد از انقلاب شكوهمند اسلامی توانست به درخشش پرشكوه و جریانساز به عنوان یكی از مردمیترین هنرها دست یابد. در حقیقت آنچه از سینمای ایران امروز در جهان شناخته میشود بدون هیچ شكی كارنامهای است كه طی چهار دهه اخیر و همسو با پیروزی شكوهمند انقلاب اسلامی تا زمان حاضر بیوقفه بر مدار درخشش و تعالی گام برداشته است. آنچه در ادامه این گزارش از خاطر شما میگذرد، آوردهها و ارزش افزوده جریان انقلاب بر عرصه سینمای ایران است.
در مرور ویژگیهای سینمای قبل از انقلاب نمیتوان مولفههای بارزی را به عنوان شاخصههای بنیادین و قدرتمند در مسیر شكلگیری جریان سینمایی اثرگذار به نام ایران ثبت كرد. شاید بتوان مهمترین مولفههای سینمای قبل ازانقلاب را در مواردی همچون قصههایی بدون محتوا، حضور نازلترین بنیانهای فكری از یك سو و از سوی دیگر عدم تلاش سینماگران برای حركت به سمت سینمای صاحب تعقل و اندیشه و در موارد بسیار با محوریت ابتذال، تبعیت از الگوهای سینمای غرب كه كوچكترین قرابت فرهنگی با جریانهای سنتی و دینمدار جاری در بطن جامعه نداشت خلاصه كرد.
این در حالیست كه سینمای ایران بعد از انقلاب اسلامی از نگاهی كیفی در شرایطی به سینمایی حرفهای تبدیل شد كه توانست بازتاب درخشانی در مولفههای هنری خود به مخاطبان عرضه كند. به همین سبب است كه آنچه كه به عنوان سینمای فاخر و جریانساز از آن یاد میشود را باید به عنوان كارنامه، داشتهها و آوردههای انقلاب در جریان هنر هفتم ایران نام برد.
همچنین جریان انقلاب در محور مبانی ارزشی نیز باعث فاصله گرفتن تولیدات هنر هفتم ایران بعد از سالهای انقلاب از تقلیدهای سینمای قبل از انقلاب بر مبنای الگوهای فرهنگ غربی شد. همین جریان بود كه باعث شد تا سینمایی اخلاقمحور با رویكرد ارزشهای جاری در جامعه فرهنگی ایران در سالهای بعد از انقلاب شكوهمند اسلامی ایران به منصه ظهور برسد.
سینمایی كه بسیاری از نظریهپردازان بزرگ سینما از جمله «راجر ایبرت» متفكر و تئوریسین شهیر سینمای جهان را بر آن داشت تا با اشاره به ایران در دهههای بعد از انقلاب، آثار حاصل از جریانسازی سینمای ایران را حركتی موفق بر مدار سینمای اخلاقمدار و نجیبانه نام ببرد.
دیگر مولفهای كه به عنوان یكی از مهمترین ویژگیهای سینمای پس از انقلاب یاد میشود حركت بر مسیر تنوع ژانرها و گونههای سینمایی است به گونهای كه در دهه نخست انقلاب شكوهمند اسلامی آثار سیاسی و محتوایی بر مبنای حركت انقلابی توانست به پایهگذاری سینمای سیاسی در كشور ما منتج شود.
از سوی دیگر یكی از ژانرهای جهانی در عرصه سینما به واسطه حماسهسازی هشت سال دفاع مقدس به نام ایران رقم خورده است. جایی كه شاهد ظهور و بروز جریانی به عنوان «سینمای دفاع مقدس» كه در ادامه با متر و معیارهای بینالمللی ژانر «سینمای مقاومت» را در جهان به نام ایران رقم زده است. همچنین تاكید نظام جمهوری اسلامی ایران بر مولفههای مذهبی باعث شكلگیری جریانی نوین در عرصه تولیدات سینمای دینی شد تازه كه در جهان از آن به عنوان «سینمای معناگرا» یاد میشود نیز به عنوان یكی دیگر از ژانرهای سینمای متنوع و رنگارنگ قابل شناسایی و رصد بعد از انقلاب در عرصه هنر هفتم ایران شناخته میشود. شكی وجود ندارد كه مهمترین جریان شكل گرفته در سینمای چهار دهه بعد از انقلاب به سینمای اجتماعی روشنگر و جریانساز كشورمان باز میگردد.
تنها با مرور مولفههای بالا درباره ویژگیهای سینمای قبل و بعد از انقلاب شكوهمند اسلامی میتوانیم به دستیابی و تحقق رویكردهای جدید در عرصه سینمای ایران بعد از انقلاب اسلامی صحه گذاریم. سینمایی كه با فاصله گرفتن از نگاههای متكی بر سینمای تجاری عامهپسند، با مولفههای عاری از اندیشه در دوران پیش از انقلاب به سینمای جریانساز با محوریت رفتار هویتبخش انسانی، اخلاقمدار و موثر در بطن حركات اجتماعی بعد از انقلاب اسلامی بدل شد.
در حقیقت آنچه كه انقلاب اسلامی به عنوان آورده و ارزش افزوده در حوزه هنر هفتم با خود به همراه داشت، تزریق هویت تازه بر مبنای سهگانه «انسان»، «دین» و «اخلاق» در عرصه تولیدات فرهنگی هنری از جمله هنر سینما بود.
همچنین یكی دیگر از مهمترین ویژگیها و رویكردهای نوین به عرصه تولیدات آثار سینمایی در كشورمان بعد از انقلاب اسلامی به حركت بر مدار سینمای عاری از خشونت به عنوان یكی از مولفههای جاندار جریان فكری سینمای متعهد ایران میتوان از آن نام برد. مولفهای كه برخلاف ایران در بسیاری از دیگر كشورها به عنوان یكی از الگوهای تولید آثار سینمایی بدل شده است.
نكته مهم دیگر آنكه در بطن جریانهای جشنوارهای در قامت سینمای بعد از انقلاب اسلامی، جشنوارههای موضوعی یكی از مهمترین گامها را در مسیر تولید آثار محتوایی مختلف و گوناگون با توجه به طرز سلیقه، نوع نگاه و جهانبینی عموم مخاطبان به گونهای رقم زد كه شاهد شكلگیری جریانهای جشنوارهای چون فیلم فجر، فیلم عاشورایی، فیلم معناگرا، مستند سینمایی، پویانمایی و انیمیشن و جشنواره فیلمهای كوتاه با رویكردهای مختلف در بازه چهل ساله اخیر بودهایم.
تاکید امامین انقلاب بر اصالت «محتوا» در تولیدات سینمایی
با مقایسه سینمای قبل و بعد از انقلاب به یكی از مهمترین مولفههای شكلگیری جریان سینمایی در قامت جهان پی خواهیم برد. در این میان ذكر این نكته الزامی است كه این مولفه در سینمای قبل از انقلاب دارای ارزشی به مراتب كمتر نسبت به جریان هنر هفتم در دوران بعد از انقلاب شكوهمند اسلامی است.
در حقیقت آن مولفه بر مقولهای به نام «محتوا» استوار است. توجه به اصلی به نام «محتوا» به عنوان یكی از مهمترین شاخصههای هنر هفتم در مسیر جریانسازی، پویایی و ارتقای فرهنگ جامعه در سینمای بعد از انقلاب توانست معنا یابد. چرا كه در سینمای سالهای قبل از انقلاب و در دوران رژیم شاهنشاهی نه تنها سینماگران كه دولتمردان آن زمان نیز بر این مساله تاكید داشتند كه تا حد ممكن سینما را به هنری خالی از محتوا و صرفاً متكی بر جریان تجاری استوار كنند.
با مرور سینمای سالهای رژیم پهلوی میتوانیم به این مساله اذعان كنیم كه این هنر در آن زمان به هیچ وجه خود را در قید و بند ارزشهای خاص هنری با محوریت مولفههای انسانی نمیدانست؛ در حالی كه یكی از اصلیترین جریانهای حاكم در سینمای بعد از انقلاب به مفاهیم محتوا محور با رویكرد خصایل انسانی مانند عدالت، اتحاد، جریان حاكمیت مردمی و تمركز بر نگرش مستقل در عرصه تولیدات هنری استوار بود.
به همان میزان كه سینمای پیش از انقلاب با نگاهی صرفاً متكی بر جریان تفریحی و با وجه سرگرمكنندگی صِرف پایبند بود در دوران بعد از انقلاب، یكی از مهمترین مولفههای تولید آثار سینمایی در ایران بر پایه ارزشهای همسو با تفكر و تعلق انسانی استوار شد.
در سینمای سالهای پیش از انقلاب جریان حاكم نسبت به تاثیرگذاری این هنر میان جامعه به شدت بیم داشت و به همین سبب بود كه نیروهای امنیتی در حوزه فرهنگ و هنر - به ویژه ساواك - نسبت به تزریق محتوا در آثار سینماگران برخورد قهری داشتند؛ این در حالی است كه با پیروزی انقلاب شكوهمند اسلامی در فرمایشات متعدد بنیانگذار كبیر انقلاب اسلامی، از سینما به عنوان كلید پیشرفت كشور در عرصه فرهنگی یاد شده است.
در حقیقت میتوان بر این مساله اذعان داشت كه در نگاه رهبران انقلاب اسلامی یكی از مهمترین مولفههای ارتقای فرهنگی و همچنین جایگاه فرهنگ انقلابی و اسلامی ایران در عرصههای بینالمللی متوجه عرصه سینما است به گونهای كه در فرمایشات مقام معظم رهبری بارها بر این نكته تاكید شده است كه در شكلگیری جریان فرهنگ اسلامی و صدور آن هیچ چیز مانند سینما نیست!
آفتاب آمد دلیل آفتاب!
از دیگر مهمترین مولفههای رشد و توسعه هنر هفتم در سالهای بعد از انقلاب به توسعه زیرساختهای بنیادین برای تقویت جریانهای سینمایی در كشور باز میگردد. به بیان دیگر در قیاس با سالهای پیش از انقلاب میتوان یكی دیگر از برگهای درخشان دستاوردهای انقلاب در حوزه هنر هفتم را معطوف به حوزه زیرساختها دانست.
به گونهای كه در سالهای پیش از انقلاب تنها شش نهاد در امر تولید فیلم و یا سیاستگذاری در حوزه هنر سینما به عنوان نهادهای متولی شناخته میشدند و این در حالیست كه بعد از انقلاب اسلامی 12 نهاد با بیش از 26 زیرمجموعه جریان تولید آثار سینمایی كشور در گونهها و ژانرهای مختلف و رویكردهای متنوع را مد نظر قرار دادهاند.
همچنین در دیگر نمود آماری در سینمای قبل از انقلاب در بازه زمانی 45 ساله شاهد تولید 1141 اثر سینمایی بودیم و این در حالیست كه در سینمای بعد از انقلاب تنها بعد از 40 سال و در آستانه چهل و یک سالگی انقلاب شاهد تولید بیش از 2200 اثر سینمایی هستیم كه این خود تنها در نگاه كمی رشد دو برابری را نشان میدهد و كیست كه بتواند جریانسازی كیفی و تاثیرگذاری سینمای بعد از انقلاب را در عرصههای ملی و جهانی منكر شود؟!
در زمینه تعداد كارگردانان نیز سینمای بعد از انقلاب با سالهای دوران حكومت پهلوی قابل قیاس نیست! به گونهای كه تا سال 1357 تنها 261 كارگردان در عرصه سینما مشغول فعالیت بودند و این در حالی است كه در سینمای بعد از انقلاب 761 كارگردان در سینمای ایران حداقل یك اثر سینمایی را تولید كردند كه این نشاندهنده رشد سه برابری است.
در ادامه این نگاه آماری میتوان در زمینه انتقال مفاهیم علمی و جریانسازی در عرصه رسانه و مطبوعات نیز به این نكته اشاره كرد كه تعداد نشریات و مجلات سینمایی پیش از انقلاب تنها 42 عنوان بود كه بسیاری از آنها نیز به شكل فصلی و یا مقطعی مشغول فعالیت بودند؛ اما بعد از پیروزی انقلاب اسلامی تنها در شكل نشریات تخصصی حوزه سینما فارغ از تمامی روزنامهها، خبرگزاریها، ماهنامهها و هفتهنامهها كه بخشی از محتوای خود را به فرهنگ و هنر و حوزه سینما اختصاص دادهاند، بیش از 55 نشریه تخصصی در حوزه هنر هفتم مشغول فعالیت هستند.
یكی دیگر از اركان توسعه زیرساختهای حوزه هنر هفتم در سالهای بعد از انقلاب به اهمیت فعالیت اصناف سینمایی و كنترل امور توسط متخصصان این امر باز میگردد و این در حالی است كه در سالهای پیش از انقلاب تنها سه تشكل و صنف سینمایی در كشور وجود داشت، در حالی كه امروز با گذشت چهار دهه از انقلاب شكوهمند اسلامی شاهد فعالیت مستمر و اثرگذار 30 صنف در حوزه هنر هفتم هستیم. در سالهای پیش از انقلاب 437 سینما در كل كشور وجود داشت كه تا بهمن 1357 به دلیل اتفاقات مختلف و از جمله در جریان انقلاب در كشور بسیاری از آنها یا از رده خارج شد و یا دیگر شاهد فعالیت آنها نبودیم به گونهای كه در بهمن 1357 تنها 99 سالن سینمایی در كشور فعالیت میكردند. این در حالی است كه امروز و در 40 سالگی انقلاب اسلامی 547 سالن سینمایی در كشور مشغول فعالیت هستند.
هرچند تعدادی سالنها در قیاس با جمعیت 80 میلیونی ایران آمار رضایتبخش به شمار نمیرود اما در قیاس با سالهای پیشین انقلاب نشاندهنده رشد پنج برابری در این عرصه است.
رشد صد برابری تعداد فارغالتحصیلان عرصه سینما!
یكی دیگر از مهمترین مولفههای سینمای بعد از انقلاب به تربیت نیروی متخصص و استفاده از دانش و پیشینه آكادمیك هنر برای تولید آثار سینمایی جریان محور در عرصه ملی و بینالمللی باز میگردد. پیش از انقلاب تنها پنج دانشكده و یا نهاد آموزشی در حوزه سینما فعال بودند و درحالیكه بعد از انقلاب 11 هنرستان در حوزه سینما، 15 مركز علمی كاربردی در سطح كاردانی، شش مركز آكادمیك در سطح كارشناسی، 11 مركز دانشگاهی دولتی غیرانتفاعی و پردیس در سطح كارشناسی ارشد در كنار فعالیت بیش از 160 آموزشگاه خصوصی در حوزه مبانی علمی و عملی حوزه سینما در سراسر كشور وظیفه تربیت و انتقال تخصص در حوزه سینما را به نیروهای انسانی حاضر در این بخش برعهده دارند.
همچنین با مرور و رصد تعداد فارغالتحصیلان در سالهای پیش از انقلاب تنها به 147 فارغالتحصیل با گرایش سینما در شكل آكادمیك در كشور بر میخوریم و این در حالی است كه امروز در سایه چهل سالگی انقلاب شكوهمند اسلامی 150 هزار نفر دانشجو و فارغالتحصیل در حوزه هنرهای نمایشی و سینما داریم. این آمار رشد بیش از 100 برابری تربیت نیروهای متخصص در حوزه هنر هفتم در كشورمان بعد از انقلاب در قیاس با سال های پیش از انقلاب را نشان میدهد.
حضور درخشان بانوان در سینمای اخلاقی بعد از انقلاب
در مرور و رصد آوردههای انقلاب شكوهمند اسلامی در حوزه هنر هفتم بدون هیچ تردیدی مهمترین مولفه توفیق سینمای ایران بعد از انقلاب را میتوان به حوزه فعالیت بانوان در عرصه سینما اختصاص داد. سینمای پیش از انقلاب از زن به عنوان كالایی برای ترویج فرهنگ غربی و ابتذال در حوزه سینما استفاده میكرد. جایگاه و اهمیت نظام جمهوری اسلامی ایران به حوزه زنان باعث شد تا شاهد درخشش و شكوه حوزه فعالیت بانوان در عرصه هنر هفتم باشیم. به گونهای كه در سینمای قبل از انقلاب به هیچ وجه كارگردان زن وجود نداشت و این در حالی است كه امروز بیش از 30 كارگردان حرفهای زن در عرصه حوزه هنر هفتم در كشور مشغول فعالیت هستند.
با توجه به دوشادوشی و همراهی زنان با مردان در به ثمر رساندن نهال انقلاب اسلامی از یك سو و از سوی دیگر تاكید رهبران جمهوری اسلامی ایران در برابری نقش و ایفای امور توسط بانوان در عرصه انقلاب اسلامی شاهد هستیم كه بخش مهمی از جریان انتقال مبانی فرهنگ دینی عرصه سینما چه در حوزه بازیگری و چه در حوزه كارگردانی و دیگر بخش های فنی سینما بر عهده بانوان سینماگر ایرانی قرار گرفته است. كیست كه بتواند پنهان كند كه در بازنمایی شخصیت زن به عنوان فردی جریانساز در امور اجتماعی و بازتابدهنده الگوی زن مسلمان بر مبنای رفتارهای فرهنگی و مساله حجاب، سینمای ایران یكی از بزرگترین دستاوردهای خود را در عرصه بینالمللی به منصه ظهور رسانده است.
توجه به حضور بانوان در عرصه سینما، به سپردن نقشهای كلیدی در حوزه مدیریت سینما و یا جشنوارههای سینمایی نیز تسری یافته است؛ در حالی كه در سینمای قبل از انقلاب مدیریت در عرصه سینما و یا داوری در جشنوارهها به زنان واگذار نمیشد در سالهای پس از انقلاب اسلامی بانوان سینماگر چه در حوزه مدیریت مانند حضور در شورای پروانه نمایش اصناف سینمایی و چه به عنوان عضوی از هیات داوران جشنوارههای ملی و بینالمللی حوزه سینمای كشورمان مشغول فعالیت هستند.
همین میزان آمار و توفیق را میتوان در حوزه فعالیت آكادمیك و بانوان فارغالتحصیل این عرصه نیز مورد توجه قرار داد. به گونهای كه در سالهای پیش از انقلاب كمتر دانشجوی زنی از حوزه فارغالتحصیلان دانشكدههای كشور در حوزه سینما بودند و یا در زمینه آموزشهای تخصصی عرصه هنر هفتم در سالهای پیش از انقلاب بسیار افراد معدودی را میتوان نام برد. این در حالی است كه قریب به نیمی از فارغالتحصیلان سینما و یا دانشآموختگان هنر هفتم در سالهای بعد از انقلاب را بانوان سینماگر اختصاص میدهند.
سینمای ناب دفاع مقدس
در كنار تنوع و گوناگونی ژانرهای سینمایی به واسطه توسعه همه جانبه هنر هفتم در سینمای بعد از انقلاب، جریان سینمایی دفاع مقدس به نام انقلاب شكوهمند اسلامی ایران و در ادامه در عرصه جهانی به عنوان ژانری مختص سینمای جریانساز كشورمان با نام «سینمای مقاومت» پا به عرصه حیات گذاشت. محقق شدن این مهم مرهون فعالیت هنرمندان سینماگر ایران از یك سو و تلاش متولیان هنر هفتم در كشور از سوی دیگر به واسطه حماسهسازی هشت سال دفاع مقدس در كشورمان است.
چه در زمینه فناوری و چه در زمینه تولید آثار سینمایی جنگ، تمامی آوردهها و داشتهها را میتوان به سینمای بعد از انقلاب نسبت داد و امروز خلق بیش از 370 اثر سینمایی متاثر از مقوله دفاع مقدس چه در سالهای حماسهسازی این رخداد و چه در سالهای پس از جنگ یكی از مهمترین برگهای زرین كارنامه سینمای ایران بعد از انقلاب اسلامی شناخته میشود.
از سوی دیگر بخشی از برجستهترین كارگردانان و هنرمندان سینمای ایران را میتوان به فعالان این عرصه نسبت داد و هنرمندانی كه نخستین تجربیات خود را در عرصه حضور موفق در سینما مدیون سینمایی دفاع مقدس هستند. كارگردانان و بازیگرانی مانند ابراهیم حاتمیكیا، پرویز پرستویی، مجید مجیدی، نرگس آبیار، محمدعلی باشه آهنگر، جهانبخش سلطانی، جمال شورجه، احمد نجفی، فرامرز قریبیان و بسیاری دیگر از بازیگران و هنرمندانی كه میتوان در این مقال نام آنها را جای داد.
در اهمیت ژانر دفاع مقدس در سینمای ایران همین بس كه تا به امروز نیز پربینندهترین فیلم تاریخ سینمای ایران متعلق به این ژانر است. جایی كه نام فیلم درخشان «عقابها» به كارگردانی ساموئل خاچیكیان را با محوریت دفاع مقدس با نزدیك به 9 میلیون نفر مخاطب در این گونه سینمایی میتوان رصد كرد.
تنوع جشنواره ها در سایه توجه به سلایق مختلف سینمایی
در مرور دستاوردها و آوردههای جریان انقلاب شكوهمند اسلامی در حوزه هنر هفتم در كشورمان میتوانیم به ارتقای جایگاه نقد در رشد و تعالی سینمای انقلاب از یك سو و از سوی دیگر طلایهداری و درخشش مفاهیم جهانی مانند سینمای دینی و محوریت استعمارستیزی و استكبارستیزی در آثار سینمایی ایران اشاره كنیم.
آنچنان كه توجه به اهمیت حضور نسل جوان و به ویژه نسل هنرمندان بعد از انقلاب از داشتهها و آوردههای جریان سینمای انقلابی شمرده میشود؛ به همین میزان نیز فعالیت جشنوارهمحور جریان سینمای ایران كه در تمامی جهان به عنوان یكی از اركان توسعه هنر هفتم به شمار میآید را میتوان در سالهای بعد از انقلاب اسلامی به عنوان شاخصههای رشد هنر هفتم در كشورمان طی بازه زمانی چهار دهه اخیر مورد توجه قرار داد.
در حالی كه در پیش از انقلاب شكوهمند اسلامی تنها شش نوع جشنواره سینمایی در كشورمان برگزار میشد، در سال 1398 شاهد برگزاری 35 جشنواره سینمایی مختلف به شكل مستمر در هنر هفتم بعد از انقلاب شكوهمند اسلامی در گونهها و ژانرهای مختلف هستیم. از مهمترین آنها میتوان به گردهمایی ملی و بینالمللی جشنواره فیلم فجر، جشنواره سینما حقیقت، جشنواره فیلمهای كودك و نوجوان، جشنواره پویانمایی، جشنواره عاشورایی، جشنواره سینمای دینی و جشنواره فیلم عمار اشاره كرد.