به گزارش راهبرد معاصر؛ در پی آغاز درگیری نظامی میان ارمنستان و جمهوری آذربایجان در منطقه قرهباغ که میتوان گفت سنگینترین درگیری میان دو طرف از سال 2016 تاکنون بوده است، شمار متعددی از سربازان و نظامیهای دو کشور جمهوری آذربایجان و ارمنستان کشته شدهاند. شورای امنیت سازمان ملل متحد در این زمینه و در بیانیه ای از طرفین درگیر خواسته است که فوراً آتشبس را برقرار و با یکدیگر درباره منطقه مورد منازعه قرهباغ گفتوگو کنند. کشورهای مختلفی نیز به این درگیری واکنش نشان داده و خواستاری خویشتنداری طرفین شدهاند و ایران نیز آتشبس فوری، ترک مخاصمات و آغاز گفتگوهای دوجانبه را تنها راهحل قطعی این موضوع قلمداد کرده است.
بدون پرداختن به اینکه حق با کدام یک از طرفین در این مناقشه است که البته نیازمند بررسی و تحقیق جامع و گسترده است، موضوع مناقشه قرهباغ بهعنوان یکی از پیچیدهترین مناقشات قومی و ارضی در جهان باقیمانده است. جمهوري آذربایجان با تمسک به اصل تمامیت ارضی کشورها و خدشهناپذیر بودن مرزهاي بینالمللی بر تعلق قرهباغ به این کشور تأکید دارد و در مقابل ارمنستان و جداییطلبان ارمنی قرهباغ با رد مواضع جمهوري آذربایجان و با تأکید بر اینکه هشتاد درصد ساکنان قرهباغ را ارامنه تشکیل میدهند، معتقد هستند که بر اساس اصل حق تعیین سرنوشت این منطقه باید مستقل شود.
در این میان از آنجا که یکی از بازیگران منطقهای مهم در تحولات مربوط به بحران قرهباغ، جمهوري اسلامی ایران است، لذا ایران میتواند به دلیل پیوندهاي فرهنگی - تاریخی و جغرافیایی فراوان با منطقه قفقاز، تلاش نماید تا نقش مؤثری در حلوفصل درگیریهای پیرامون منطقه مورد مناقشه قرهباغ داشته باشد، درواقع به دلیل پیوندهاي عمیق تاریخی و فرهنگی میان ایران و تمامی اقوام ساکن در قفقاز، لازم است که این منطقه به یکی از کانونهای توجه در سیاست خارجی ایران تبدیل گردد
علاوه بر پیوند تاریخیهای و فرهنگی وهم جواری ایران با منطقه قفقاز، وجود تحرکات پان ترکیستی در موضوع جنگ قرهباغ میتواند ایران را با داشتن جمعیت چندین میلیونی آذریزبان در خاك خود، متأثر از درگیری پیشآمده نماید.
از این منظر، لازم است که حلوفصل اختلافات دو کشور آذربایجان و ارمنستان در موضوع قرهباغ موردتوجه ویژه ایران قرار گیرد تا این مسئله به درون مرزها و بهانهای برای دامن زدن به تحریکات تجزیهطلبانه قومی پان ترکیستی از سوي گروههای پانترک فعال در منطقه، کشیده نشود.
ضمن اینکه حضور تروریستهای تکفیری سوری در این درگیری و در جوار ایران، میتواند خطرات امنیتی و راهبردی بسیاری برای ایران داشته باشد و میتواند سبب تنشهای فزاینده در آیندهای نهچندان دور برای ایران شود، براین اساس نیز ایران نباید اجازه دهد که موضوع این مناقشه به لحاظ نظامی پیش برود و این منطقه به مأمنی دائمی برای تروریستهای تکفیری شکستخورده در سوریه تبدیل گردد.
بر این اساس بر دستگاه دیپلماسی ایران لازم است که با اعلام روابط مبتنی بر حسن همجواری با دو کشور ارمنستان و آذربایجان و نیز ارسال هشدارهای لازم به طرفین، با فراهم آوردن شرایط گفتگو؛ مانع از ادامه درگیریهای نظامی دو کشور گردد.
ایران میبایست در تنش به وجود آمده فیمابین آذربایجان و ارمنستان، ابتکار عمل به خرج دهد و نقش فعالتری را در زمینهی برقراری صلح میان دو کشور ایفا کرده و تلاش نماید که طرفین به ترك مخاصمات نظامی و حلوفصل بحران از طریق سیاسی و گفتگو ترغیب گردند.
گر چه از آغاز بحران قرهباغ، ایران چندین بار براي میانجیگري تلاش نموده بود، چنانچه اولین تلاش ایران در اوایل نوامبر 1991 شکل گرفت که علیاکبر ولایتی، وزیر امور خارجه وقت ایران با همتاي ارمنی خود مذاکره کرده و پیشنهاد میانجیگری ایران را براي حل بحران قرهباغ داد اما طرفین به این پیشنهاد پاسخ ندادند. در ادامه و برای بار دوم فعالیتهای میانجی گرانه ایران در بحران قرهباغ در فوریه و مه سال 1992 صورت پذیرفت که منجر به نشست سران وقت سه کشور جمهوري اسلامی ایران، جمهوري آذربایجان و ارمنستان (هاشمی رفسنجانی، محمد اف و لئون پطروسیان) در تهران گردیده و حتی بیانیهای هم در راستاي چگونگی حلوفصل بحران به امضا رسید که البته این مذاکرات میانجیگرانه نیز نیمهتمام ماند. در آخرین تلاش میانجیگرانه پس از برقراري آتشبس سال 1994، ايران تلاش كرد تا بهعنوان ميانجي براي حل بحران قرهباغ وارد عمل شود اما با دخالت بازیگران بینالمللی نظیر آمریکا و روسیه، این میانجیگری ایران نیز به شکست انجامید.
با توجه به اینکه میانجیگری گروه مینسک، متشکل از کشورهای آمریکا، فرانسه و روسیه که متولی اصلی میانجیگري در مناقشه قرهباغ در دو دهه اخیر بوده است، تاکنون ناموفق بوده است. میانجیگریای که با حمایت شوراي امنیت سازمان ملل (قطعنامههای شمارههای 878 و 884) درباره مناقشه قرهباغ صورت گرفته و در عمل نتوانسته به موفقیتی براي حل مناقشه قرهباغ دست یابد که البته عمده دلیل آن دیدگاه متفاوت و حتی متعارض روساي گروه مینسک میباشد.
بنابراین، با توجه به تأثیرپذیری ایران از تشدید درگیریهای در این منطقه، ایران اکنون میبایست بهعنوان یک بازیگر تأثیرگذار و تأثیرپذیر در بحران قرهباغ، با تکیه بر ظرفیت های خود، در شکل یک دولت میانجی گر، طرفین را به صلح و گفتگو سوق دهد، گرچه این احتمال نیز وجود دارد که وساطت ایران نیز بهمانند میانجیگریهای پیشین با موفقیت همراه نشود، اما بااینحال ایران میتواند شرایط و تحولات این درگیری را بهگونهای مدیریت کند که حداقل، پیامدهای منفی کمتری برای ایران در بر داشته باشد، کما اینکه ایران می تواند بنا به دلايل مختلف سياسي، اقتصادي، منطقهای، ملاحظات خود را در موضوع حلوفصل بحران در این منطقه، مطرح نموده و تا محدوده ای پیش برد.