یک بام و دو هوای دولت در جریان‌سازی فرهنگی-راهبرد معاصر

یک بام و دو هوای دولت در جریان‌سازی فرهنگی

با توجه به شرایط پیش آمده مبنی بر کوچ ایرانیان از فضای تلگرام، گذشته از رفتار دوسویه دولتی‌ها؛ بازنگری در فعالیت‌های رسانه‌ای برای فعالان رسانه‌ای انقلاب ضروری می‌نماید و نشان از این می‌دهد که شاید روش‌های قبلی چندان کارآیی نداشته است
تاریخ انتشار: ۱۵:۱۰ - ۱۰ ارديبهشت ۱۳۹۷ - 2018 April 30
کد خبر: ۳۳۳

به گزارش راهبرد معاصر؛ متاسفانه آنچه از مدیران فرهنگی کنونی برآمده است اگر همراهی با جربان مخرب فرهنگی نباشد، حداقل آن سکوت رضایت‌آمیزی است که بعضا خود از آن نیز حمایت می‌کنند. از سکوت و همراهی مسئولان اداره ارشاد مشهد گرفته تا فریاد دولتمردان و شورای شهری‌ها در مورد قانون‌گرایی که کار به مظلومیت پلیس و محبوب شدن شعار حجاب اختیاری رسیده است و از این گذر سعی در حذف پلیس امنیت اخلاقی و تساهل بیشتر در امور فرهنگی دارند.


تلخ‌تر از وجود نگاه لیبرال اسلامی- فرهنگی، نبود برنامه مدون فرهنگی در دولت است و اگر برنامه‌ای هست صرفا در مقام شعار و یا دلالت بر مصادیق دارد. اما تا کنون دیده نشده است که هرکدام از دولت‌های روی کار آمده برنامه جامع برای چالش‌های پیش‌روی انقلاب اسلامی داشته باشند.


ریشه سخن در این است که دولت گفتمان پیشرفت و موضوع سبک زندگی را به‌عنوان بخشی از الگوی پیشرفت اسلامی-ایرانی را گفتمان اصلی خود قرار نمی‌دهد و اصلا چنین دیدگاهی نداشته باشد. اگرچه انجام این امور تنها محول به دولت نیست و نهادهای فرهنگی دیگری نیز هستند اما حداقل از امثال آقای روحانی که مدتها ریاست مرکز تحقیقات ریاست جمهوری را به عهده داشته‌اند، داشتن برنامه فرهنگی مدون دور از انتطار نیست و انتظار بر این است با توجه به ریاست وی بر یک مرکز تحقیقاتی، ایشان بیش از دیگران با برنامه‌های کلان نظام هماهنگ باشند و بر فرض مثال این گونه نباشد که در برابر معضلات فرهنگی اجتماعی سکوت پیشه کنند و گاها چنان سخن بگویند که گویی آزادی نیست.


رهبر معظم انقلاب در شهریور 95 در دریدار هیات دولت راجع به موضوع آزادی بیان کردند:

« من اعتقاد راسخ دارم به آزاداندیشی، منتها آزاداندیشی غیر از ولنگاری است، غیر از اجازه دادن به دشمن است که از دالان آزاداندیشی و آزادعملی بخواهد ضربه بزند به [کشور]. امروز نیروهای مؤمن و جوان انقلابی‌مان، بیشترین کارهای خوب کشور را دارند انجام می‌دهند؛ همین دانش‌بنیان‌ها، همین کارهای گوناگون، همین فعالیت‌ها، این‌ها بیشتر به‌وسیله‌ی جوان‌های مؤمن و مانند این‌ها انجام می‌گیرد. حالا فرض کنیم یک تئاتری یا یک فیلمی تولید بشود که تیشه به ریشه‌ی ایمان این جوان‌ها بزند. این خوب است؟ این چیزی نیست که انسان از آن احساس خطر بکند؟»


مشهود است که نبود برنامه مدون در امور فرهنگی به تعبیری ولنگاری فرهنگی وجود دارد، تولید و مناسبات و بسترها از قاعده خاصی تبعیت نمی‌کند و بیشتر بر حول محور نابسامانی می‌گردد. لیکن در این میان عدم حمایت از جوان مومن انقلابی و در سطح کلان‌تر حمایت از اندیشه و عمل آزادی فرهنگی مسیر بازگشت به دوران 76 را یادآوری می‌کند.


بازگشت به اصل اصلاح سبک زندگی و حرکت به سمت سبک زندگیِ دینی اصیل که انقلاب اسلامی را به وجود آورد، بی‌شک راه مناسب گذر ار چالش‌های فرهنگی کنونی است که در این میان، این الگو باید دارای یک مدیریت واحد باشد و خارج از انفعال و تسامح و تساهل در امور فرهنگی ورود پیدا کند، به عبارتی جریان‌ساز یاشد.


اما متاسفانه اکنون یکی از شعارهای فرهنگی دولت یازدهم و دوازدهم صیانت از تنوع و تکثر فرهنگی فازغ از ایجاد جریان‌سازی است. این شعار، به طور قطع حکایت از غالب یودن نگاه منفی دولت به مسئله نفوذ و تهاجم فرهنگی دارد.


فلذا وجود و یا عدم استلزام عملی مدیران فرهنگی به تکالیف فرهنگی همسو با آرمان انقلاب اسلامی، نگاه لیبرال و نگاه متوقعانه به دین، انفعال در برابر هجمه‌های فرهنگی، نبود خلاقیت و پویایی می‌تواند آسیب‌شناسی این حوزه در نظر گرفته شود.


موضوعاتی از فبیل کاهش آمار ازدواج و افزایش طلاق، مباحث پیرامونی حجاب و فیلتر تلگرام ریشه در نبود نداشتن التزام به نقشه فرهنگی جامع دارد بنابراین تا زمانی که نقشه راه فرهنگی به صورت نظری و عملی سرلوحه قرار نگیرد و در گام بعد برای این نقشه استراتژی مناسب نداشته باشیم، فضای فرهنگی ایران تا زمان رنگ‌باختن مختصات انقلابی، صحنه تهاجم و نفوذ فرهنگی است. 


در سالیان 76 الی 84 به دلیل همین نابسامانی و تساهل فرهنگی، مطبوعات زنجیره‌ای پایگاه دشمن بودند و به نفوذ فکری می‌پرداختند و حتی در دولت نهم و دهم شاهد فرش قرمز برای عناصر نفوذی فرهنگی بوده‌ایم. متاسفانه باید گفت دولت یازدهم و دوازدهم همان ادامه دهنده مسیر 76 است و فضا را برای رسانه‌های مجازی بازنگه داشته است و سعی بر این دارد که با رفتار دوسویه از خویش هزینه اقدامات سلبی را از خود دور نگه دارد و فضای تساهل و خوشامد موقت عناصر فرهنگی را به نام خود تمام کند. غافل از این که چنین رفتاری بیشتر باعث هویدا شدن نبود صداقت و از بین رفتن اعتماد عمومی به دولتمردان کنونی خواهد شد.


سوژه‌های افسارگریخته تلگرام

در همین راستا در نبود نظارت کافی و نبود حمایت از تولیدات فرهنگی داخلی بود که ایجاد آشوب در بستر تلگرام در دی 96 و ... رخ‌نمایی کرد.


براساس آمار ارائه‌شده از سوی شورای عالی فضای مجازی، در آذر 96، تعداد کل بازدیدهای کانالهای فارسی شبکه اجتماعی تلگرام نیز در روز دوم آذرماه ٢ میلیارد و ١٢٥ میلیون و ٧٠٦ هزار و ٧٩٧ بازدید برآورد می شود و 40 میلیون کاربر در محیط پیام‌رسان تلگرام حضور دارند


این روند همان‌گونه که در این سالیان تجربه شده است، انتشار سوژه‌ها افسارگریخته بوده است و در این حالت، همان‌گونه که مدیریت افکار عمومی توسط رسانه‌های رسمی سخت خواهد شد به همان میزان نیز، فعالیت‌های شیطنت‌آمیز و معاندگون نیز بیشتر از پیش خواهد شد که هیچ گونه نظارتی بر آن نسیت.


گستردگی فضای مجازی چنان وسیع است که رهبر معظم انقلاب در اردیبهشت 95 در دیداری با معلمان و فرهنگیان بیان کردند: این فضای مجازی امروز از فضای حقیقیِ زندگی ما چندبرابر بزرگ‌تر شده؛ بعضی‌ها اصلاً در فضای مجازی تنفس می‌کنند؛ اصلاً آنجا تنفس می‌کنند، زندگی‌شان در فضای مجازی است.


پذیرفتنی است که نظارت دقیق بر گستردگی چنین فضایی کاری بس مشکل است اما باید در نظر گرفته شود که حداقل تاثیرات مخرب آن در تنزل سطح علمی محتوا، گسترش هنجارشکنی و فرهنگ‌های عوام‌گونه، یارگیری گروه‌های منحرف فکری و سیاسی است؛ همان‌گونه که در دی96 و مسئله حجاب شاهد بودیم و از همه مهمتر از بین رفتن امکان ترویج و تبلیغ مناسب است چرا که عملا این بستر برای تخریب آمده است و از سوی دیگر نگاه آزاداندیش دولتمردان به امور فرهنگی خود باعث ضعف عملکرد در حوزه تبلیغ نیز شده است.


حال با توجه به شرایط پیش آمده مبنی بر کوچ ایرانیان از فضای تلگرام، گذشته از رفتار دوسویه دولتی‌ها؛ بازنگری در فعالیت‌های رسانه‌ای برای فعالان رسانه‌ای انقلاب ضروری می‌نماید و نشان از این می‌دهد که شاید روش‌های قبلی چندان کارآیی نداشته است. به عنوان مثال این که فضای تلگرام بیشتر در جهت مغالطه حجاب اختیاری تاثیر گذار بوده است و کمتر توانسته شده از این بستر برای پاسخ‌گویی و اشاعه حجاب استفاده شود. شاهد دیگر برخورد سلبی با جریان ماهواره بود. سخن در انکار برخورد سلبی نیست اما بهترین راه تولید محتوا و تولیدات فرهنگی مطلوب باید پیش فرض قرار گرفته شود. بنابراین ناگفته پیداست که افزایش محتوای مطلوب و سوژه‌یابی جدید مخاطب پسند باید بیش از قبل مورد توجه قرار گیرد تا بتوان از طریق جوامع کوچک و نهادهای خرده این خرده‌فرهنگ‌ها به سان یک پازل در کنار هم قرار بگیرند و باعث تقویت بنیان فرهنگی یک جامعه شود.


ارسال نظر
تحلیل های برگزیده