با وجود
اینکه برخی جریان های مشخص در ایران، از غرب به عنوان اتوپیای آزادی سخن می گویند
اما این روزها شاهد هستیم که برخی چهره های اصلاح طلب در هجمه ای آشکار علیه مسائل
بنیادینی که با امنیت ملی کشور پیوند خورده تلاش می کنند به القای این نکته
بپردازند که نظام با چالش حیات روبرو شده تا مرزهای آزادی بیان را جابجا کنند.
نکته ای که هیچ حکومت و کشوری به واسطه گره خوردن آن با مبانی خود برنمی تابد.
به
طور مشخص هر چهره سیاسی و اندیشمند و کارشناسی که سخنانش در تضاد با منافع امنیت
ملی یک کشور باشد با برخورد سلبی و قوه قهریه آن کشور مواجه می شود، اما به نظر می
رسد اصلاح طلبان با وجود اینکه بارها بر طبل نبود آزادی بیان در کشور سخن می گویند
بدون مزاحمت زیربنایی ترین شاخصه های حاکمیت را به چالش می کشند.
حجاریان
در تحلیل جامعی که هفته گذشته در روزنامه شرق منتشر کرد به نوعی از آخرین تاکتیک
ها و استراتژی اصلاح طلبان رونمایی کرد تا با به خط کردن دیگر چهره های اثرگذار و
شاخص این اردوگاه در مسیر تعیین شده، رسانه های منتسب به جریان مذکور را برای ترجمه
مانیفست پیشنهادی به زبان عامه مردم و رسوب ان در اذهان عمومی مطلع کرد.
حجاریان در تحلیلی با عنوان «چهارراه اصلاح طلبی» که در روزنامه شرق منتشر شد در بخش نسبت اصلاح طلبان با قدرت به تشریح مدل افلاطونی پرداخت: «در مدل افلاطونی. افلاطون معتقد بود وضعیت مطلوب تحت حکومت حاکم مطلقالعنان پدید میآید. او در مباحث خود حکومت دموکراتیک، الیگارشیک، استبدادی را نامطلوب و طبقاتی میخواند و اعتقاد داشت سخنان این حکومتها درباره عدالت، منفعت همگانی و... لاف گزاف است؛ زیرا حاکمان این حکومتها فقط به اطرافیان خود بذل توجه دارند. به همین سبب او مدل فیلسوفشاه را تعریف کرد و گفت حکمران باید صفات و ویژگیهای ذاتی داشته باشد؛ والا حکومت به منزل مقصود، که همانا «مدینه فاضله» باشد، نخواهد رسید. اصلاحطلبی افلاطونی از این ایده گرتهبرداری کرده است و میخواهد از طریق «اصلاحات»، قدرت را به دست بگیرد.»
او همچنین ضمن تشریح مدل ارسطویی مدل مطلوب جریان اصلاحات را مدل «افلاطونی - ارسطویی» دانست.
«مدل ارسطویی. اصلاحطلبی در این مدل رئیسجمهور (کارگزار حکومتی) میشود. این مدل میگوید که اصلاحطلبی فقط در تئوریپردازی خلاصه نمیشود و باید به طریقی تئوریهایش را به فاز اجرا وارد کند. مدل ارسطویی در واقع، شکل توسعهیافته مدل سقراطی است؛ چراکه نقدها در آن هدفمند و همراه با تجویز است و مانند نسبت ارسطو-اسکندر نصایح از سوی حاکم پذیرفته میشود. نمونه این مدل امیرکبیر بود؛ میرزاتقیخان تا دم آخر خود را بهعنوان قطب مقابل شاه تعریف نکرد و بهعنوان معلم ناصرالدینشاه به او وفادار ماند و آخرالامر رگش به فرمان شاه زده شد. یعنی درواقع امیرکبیر تاآنجاکه توان داشت پروژه اصلاحات را پیش برد ولی از مقطعی تحمل نشد.»
او در
مدل ارسطویی گام اول را تسخیر ریاست جمهوری می داند. حجاریان ظهور رئیس جمهور در
مدل سقراطی – که در تحلیل از آن به عنوان با برچسب
صرفا صرفا تئوری پرداز و نه عمل کننده یاد کرده قابل قبول نمی داند و با یادآوری
امیرکبیر و عاقبت او بر رئیس جمهوری تاکید می ورزد که برای عملیاتی کردن تئوری های
تجدیدنظرطلبان تا پای جان بایستد. روحانی در مدل سقراطی برای تجدیدنظرطلبان گزینه
ای مطلوب نیست، از همین رو پروژه عبور از او در همین راستا تعریف می شود.
حجاریان در مورد مدل افلاطونی نیز به شکل عیان می گوید اصلاح طلبان برای کسب کرسی رهبری باید به خبرگان ورود کنند و سلسله مراتب را طی کنند. اما ترجیع بند این تئوری در بند آخر تحلیل حجاریان خودنمایی می کند. او به تاکیتک مندرس اصلاح طلبان و الگوی «فشار از پایین، چانهزنی در بالا» اشاره می کند و مدل پیشنهادی خود را ریشه در چنین موضوعی می داند. او با اشاره تلویحی به گزاره جدید وارد شده در ادبیات اصلاحطلبان درباره «حکومت جدید در ایران» تأکید کزد: اصلاحطلبی» نمیمیرد؛ چه در دوره شاه، چه در دوره جمهوری اسلامی و چه در سایر ادوار!
این
در حالیست که سخن از بحران مشروعیت نظام و به مشکل خوردن تداومحیات نظام پیشتر نیز
از سوی اصلاح طلبان مطرح شده بود. در یکی از نمونه های آن نیز این محمدرضا خاتمی
نائب رئیس مجلس ششم بود که چندی قبل و پیش از رونمایی رسمی از تئوری اخیر اصلاح
طلبان توسط تئورسین مطرح شان – حجاریان - به شکل عینی به حضور و تنفس
اصلاحطلبان در حکومت آینده! اشاره کرده بود.
اما پس از این اظهارات حجاریان بود که مصطفی معین در گفت و گو با اعتماد زنگ اول عملیاتی کردن تئوری حجاریان را که ناظر به فشار از پایین و چانه زنی از بالا می دانست به صدار درآورد. او می گوید: «مگر دولت به تنهایی می تواند شاخصهای فقر و فلاکت را پایین بیاورد و شاخصهای آسیبهای اجتماعی را کاهش دهد؟ برای مقابله با این تهدیدات و پدیده های شوم دیگری کهحیات نظام را با چالش مواجه کردهمانند فساد سازمان یافته و اقسام دردهای اجتماعی نیاز به گفت وگوی ملی، درک مشترک مسوولان از تهدیدات، وفاق و راهبرد واحد ملی است. اگر مسوولان کشور نتوانند به صورت هماهنگ و به صورت دقیق و شفاف آسیب های موجود را تحلیل و آنالیز کنند به تبع آن نخواهند توانست تدبیر منزل کنند.»
بهره سخن:
ابراز
چنین نظراتی نمی تواند چیزی جز دامن زدن به یاس و ناامیدی در کشور باشد. موضوعاتی
که به القای ناتوانی حاکمیت در اداره کشور بپردازد حال از سوی هر جریان سیاسی که
باشد، قطع به یقین آورده ای جز تکرار اغتشاشات دی ماه 96 با رنگ و بوی متمایزتر و این
بار هزینه سازتر برای مردم نخواهد بود.
درحالی که افکارعمومی منتظر پاسخگویی اصلاح
طلبان به دلیل حمایت از روحانی و برزمین ماندن مطالبات و وعده های داده شده ی او هستند،
خط رسانه ای جریان مذکور تلاش می کند برای به انحراف کشاندن اذهان جامعه در راستای
تاکید حجاریان بر لزوم فشار از پایین خوراک تحلیلی جامعه را با چاشنی پمپاژ یاس در فراهم کند.
اما سوال اصلی و مشخص اینکه موضوعی که بر سر ان قصد چانه زنی با حاکمیت را دارند چیست؟ آیا موضوع چانه زنی از بالا با گفت و گوهای دولتمردان با اتحادیه اروپا برای تداوم حیات برجام محتضر مرتبط خواهد بود؟