به گزارش راهبرد معاصر؛ آمریکایی ها روز ۳ نوامبر ۲۰۲۰ (۱۳ آبان ماه ۱۳۹۹) برای انتخاب چهل و ششمین رئیس جمهور این کشور روانه حوزه های اخذ رای خواهند شد. طی این انتخابات اگر مشکل خاصی برای دونالد ترامپ، رئیسجمهوری فعلی آمریکا پیش نیاید، وی بهعنوان کاندیدای جمهوری خواهان و جو بایدن به عنوان کاندیدای دموکرات ها به رقابت نهایی خواهند پرداخت. انتخاباتی که سرنوشت آن برای بسیاری از کشورها اهمیت بسزایی دارد. پرسش پژوهش این است که اگر دونالد ترامپ مجداا به جایگاه ریاست جمهوری دست یابد چه راهبردی در مقابل ایران اتخاذ خواهد کرد؟ و چرا وی در دوره نخست ریاست جمهوری سیاست خارجی تهاجمی علیه ایران اتخاذ کرده است؟
دونالد ترامپ را باید یکی از روسای جمهور آمریکا قلمداد نمود که سیاست های تهاجمی وی علیه جمهوری اسلامی ایران بیشترین تنش ها و چالش ها را میان دو کشور ایجاد نموده است. برخی از حوزه های تنش بین دو کشور را می توان شامل موارد زیر دانست:
1) لغو توافق هسته ای و تحمیل تحریم های یکجانبه و ثانویه علیه ایران
2) تهییج و تحریک رقبای سیاسی همچون عربستان سعودی و رژیم صهیونیستی علیه ایران
3) قراردادن سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ذیل گروه های تروریستی بین المللی
4) ترور سردار قاسم سلیمانی فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران
5) تهدید مستقیم ایران به حمله نظامی
وقوع انقلاب اسلامی و ظهور اسلام سیاسی زنگ خطر را برای آمریکا و نظام سلطه جهانی به صدا در آورد. سقوط حکومت دست نشانده آمریکا، شعارهای ضدامپریالیستی حکومت انقلابی ایران ، خطر توسعه انقلاب به سایر کشورهای منطقه غرب اسیا و نضج اسلام خواهی در این منطقه باعث نگرانی آمریکا شد. آمریکا تلاش کرد از راه های مختلف نظیر حمایت از صدام در جنگ تحمیلی، حمله به تاسیسات نفتی ایران، بلوکه کردن دارایی و اموال ایران، تحریم اقتصادی و کارشکنی های مختلف در حوزه عدم سرمایه گذاری خارجی در ایران، تهران را به تسلیم و تمکین وادار نماید. با پایان جنگ تحمیلی، آمریکا با متهم کردن ایران به حمایت از تروریسم، مخالفت با روند صلح اعراب و فلسطین، نقض حقوق بشر و تلاش برای دستیابی به سلاح هسته ای، اقدامات خود را علیه تهران شدت بخشید.
اهداف سیاست فشار حداکثری
با ورود دونالد ترامپ به کاخ سفید، رویکرد های یکجانبه گرا و عمل گرایانه خود در برابر جمهوری اسلامی ایران و برخی دیگر از کشورهایی که به زعم سیاست مداران آمریکا جز محور شرارت قرار می گرفتند به تشدید تنش ها دامن زد. وی درگام نخست وعده های خود در برابر خروج آمریکا از برجام را اعلام نمود. ترامپ بارها اعلام کرد که سیاست های باراک اوباما نه تنها به اعمال محدویت ها برای ایران منتهی نشد بلکه بسترساز قدرت فزاینده نظامی ایران در منطقه و نفوذ این کشور در غرب اسیا شده است. استدلال های ترامپ در این رابطه مواردی همچون تجهیزات موشکی، حمایت های نظامی از شبه نظامبان شیعه در منطقه و نفوذ وسیع ایدئولوژیکی جمهوری اسلامی ایران بوده است. لذا ترامپ با رویکردهای تهاجمی علیه جمهوری اسلامی درصدد تحقق برخی از مهم ترین اهداف بوده است.
الف) نابودی میراث مبتنی بر سازش و مدارای اوباما با جمهوری اسلامی ایران در راستای جلوگیری از نفوذ روزافزون ایران در منطقه
ب) تحریک متحدین منطقه به ویژه بن سلمان و نتانیاهو علیه ایران
ج) جلوگیری از سرمایه گذاری در ایران و توسعه اقتصادی آن
د) دستیابی به دلارهای پادشاهان ثروتمند خلیج فارس
ه) ایجاد نوعی خدشه و واگرایی تدریجی میان شیعیان وجبهه مقاومت در منطقه
و) تامین امنیت رژیم صهیونیستی
آیا سیاست فشار حداکثری با موفقیت همراه بوده است؟
گزارش های مقامات دفاعی آمریکا حاکی از آن است که فشار حداکثری آمریکا از نظر راهبردی باعث تضعیف ایران و موجب کاهش نفوذ منطقهای این کشور نشده است. ژنرال کنت مک کنزی، رئیس ستاد فرماندهی [ارتش] آمریکا اظهار داشت: « ایران قادر به تولید موشکهای کروز و بالستیک، مین، پهپاد و دیگر تسلیحات و عرضه این سلاحها و سایر تسلیحات به متحدان منطقهای خویش است.» به طور کلی، تهران، علیرغم کارزار فشار حداکثری، توانسته است مهاجم یا متحدان منطقهای آن و یا منافع آن را به تحمیل آسیب اساسی تهدید و در برابر هرگونه تهاجم احتمالی، بازدارندگی ایجاد کند. بنابراین هیچ نشانه ای وجود ندارد که ایران حاضر به پذیرش اهداف اصلی راهبرد فشار حداکثری آمریکا (جلوگیری از توانایی ایران برای پیشبرد قدرت منطقهای و توقف حمایت این کشور از متحدان منطقهای خود) باشد.
برت مک گورک نماینده ویژه سابق آمریکا در ائتلاف آمریکایی ضد داعش در مصاحبه با فارن افرز گفت: « پیشینه سیاست فشار حداکثری تا به امروز نشان می دهد که تنگنای اقتصادی نتایج معکوس برای واشنگتن به همراه خواهد داشت و نمی تواند به توافق هسته ای تازه و بهتر یا دگرگونی چشمگیر در رفتار و سیاست های ایران بینجامد. اکنون رهبران خارجی واشنگتن را دولتی می بینند که تحت رهبری یک رئیس جمهوری کمینهگرا، سیاست های بیشینه گرا را دنبال میکند بدون اینکه هیچ هدف روشنی داشته باشد، تحقق اهداف که جای خود دارد. همین برداشت باعث شده عربستان و امارات به سمت روسیه و چین- و حتی ایران- کشیده شوند. از این چشم انداز، سیاست فشار حداکثری ترامپ نه تنها در تحقق اهداف اعلام شده اش شکست خورده، بلکه در راستای منافع دو قدرت بزرگی عمل کرده است که در راهبرد امنیت ملی دولت ترامپ مقابله با آنها هدف گذاری شده بود.»
اما در صورت پیروزی مجدد دونالد ترامپ؛ استراتژی آمریکا در مقابل ایران با چه تغییر و تحولی همراه خواهد شد؟ در پاسخ به این سوال دو سناریو می توان متصور شد:
الف) تشدید فشار حداکثری: در صورت قدرت یابی مجدد دونالد ترامپ شاهد تشدید فشار حداکثری علیه ایران هستیم و این می تواند فضای ارتباطی تهران – واشنگتن را پر مخاطره تر سازد. بنابراین بر اساس این سناریو، راهبرد واشنگتن در قبال ایران ترکیبی از فشار اقتصادی، انزوای دیپلماتیک و بازدارندگی نظامی خواهد بود.
ب) رویکرد تعامل گرایانه: برخی دیگر از تحلیلگران بر این عقیده هستند که ترامپ با پیروزی در دور دوم انتخابات در قبال ایران سیاست تهاجمی اتخاذ نخواهد کرد، زیرا بر اساس رویه های موجود آمریکایی ها بیش از دو سال برای یک چالش وقت تلف نمی کنند و با توجه به این که فشار حداکثری نسبت به ایران را اعمال کرده اند جایی و آیتمی برای فشار بیشتر نخواهند داشت به احتمال زیاد به سمت رویکرد تعامل گرایانه حرکت خواهد کرد.