اندیشکده CSIS: مهار تهران در دوران رویارویی مستقیم ایران و آمریکا-راهبرد معاصر
پومپئو خبر از بازطراحی سیاست آمریکا علیه ایران داد؛

اندیشکده CSIS: مهار تهران در دوران رویارویی مستقیم ایران و آمریکا

روز سه شنبه پمپئو اعلام کرد: «پرزیدنت ترامپ و ما در تیم امنیت ملی او، در حال بازطراحی تمهیدات بازدارنده در مقابل جمهوری اسلامی هستیم.» ... «بازدارندگی به این معنی است که طرف مقابل متقاعد شود که هزینه برخی رفتارها از منافعش بیشتر است.» در این گزارش آمده است: «مهار باید توسعه طلبی ایران و گسترش ایدئولوژی انقلابی را از طریق تضعیف منابع افراط گرایی ایران از راههای نظامی، دیپلماتیک، اقتصادی و اطلاع رسانی معکوس کند و در صورت امکان ایرانی را در گفتگو سیاسی درگیر کند. متحدان ایالات متحده و شرکای ایالات متحده برای مهار این امر ضروری هستند. اما هدف ایالات متحده نباید تغییر رژیم باشد ... رژیم فعلی ایران ممکن است سرانجام فروپاشی کند یا ممکن است به تدریج از طریق تحولات سیاسی و اقتصادی با گذشت زمان تحول پیدا کند، اما تغییرات باید عمدتا توسط خود ایرانی ها صورت بگیرد»
میلاد ترابی فرد
تاریخ انتشار: سه‌شنبه ۲۴ دی ۱۳۹۸ - 14 January 2020

اندیشکده CSIS: مهار تهران در دوران رویارویی مستقیم ایران و آمریکا

 

به گزارش راهبرد معاصر؛ روز سه شنبه پمپئو اعلام کرد: «پرزیدنت ترامپ و ما در تیم امنیت ملی او، در حال بازطراحی تمهیدات بازدارنده در مقابل جمهوری اسلامی هستیم.» ... «بازدارندگی به این معنی است که طرف مقابل متقاعد شود که هزینه برخی رفتارها از منافعش بیشتر است.» اندیشکده CSIS همزمان با ترور شهید سپهبد سلیمانی گزارش مفصلی را منتشر کرد که حاوی یک بررسی گسترده از میدان جنگ ایران و آمریکا بود این گزارش در 7 فصل تنظیم شده است که در شش فصل اول به ارزیابی توان ایران میپردازد و در فصل هفتم به معرفی یک استراتژی به نام استراتژی مهار میپردازد، این استراتژی البته ابعاد وسیعی دارد که از نبرد غیرمتعارف تا جنگ نرم را شامل میشود، در این گزارش آمده است: «مهار باید توسعه طلبی ایران و گسترش ایدئولوژی انقلابی را از طریق تضعیف منابع افراط گرایی ایران از راههای نظامی، دیپلماتیک، اقتصادی و اطلاع رسانی معکوس کند و در صورت امکان ایرانی را در گفتگو سیاسی درگیر کند. متحدان ایالات متحده و شرکای ایالات متحده برای مهار این امر ضروری هستند. اما هدف ایالات متحده نباید تغییر رژیم باشد ... رژیم فعلی ایران ممکن است سرانجام فروپاشی کند یا ممکن است به تدریج از طریق تحولات سیاسی و اقتصادی با گذشت زمان تحول پیدا کند، اما تغییرات باید عمدتا توسط خود ایرانی ها صورت بگیرد» راهبرد معاصر فصل هفتم این گزارش را خدمت فرهیختگان گرامی تقدیم میکند.

 

فشار حداکثری موفق نیست

 

 اندیشکده CSIS: مهار تهران در دوران رویارویی مستقیم ایران و آمریکا

 

براساس تهدید ایران، چندین گزینه استراتژیک در اختیار ایالات متحده و شرکای آن است. اولین استراتژی همان استراتژی فعلی یا استراتژی «فشار حداکثری» ایالات متحده است. هدف این است که ایران را مجبور به مذاکره گسترده تر با اعمال دوباره تحریم ها و بالا بردن سطح فشار اقتصادی کند. همانطور که طرفداران آن تأکید میکنند، بخشهای اصلی توافق نامه مذاکره شده ممکن است شامل مجبور کردن ایران برای جلوگیری از حمایت خود از سازمانهای شبه نظامی، برچیدن برنامه موشکی بالستیک خود ، پایان دادن به پشتیبانی موشکی خود به گروههای شبه نظامی، متوقف کردن برنامه تسلیحات هسته ای خود و آزاد کردن جاسوسان بازداشت شده تبعه ایالات متحده باشد.

 

با این وجود استراتژی فشار حداکثر دارای چندین نقص است.  اولین نقص این است که عمدتا طرحی یک طرفه است تا چند جانبه. قدرتهای بزرگ اروپایی از جمله فرانسه ، انگلستان و آلمان هنوز هم از توافق هسته ای سال 2015 حمایت می کنند و پس از خروج آمریکا در سال 2018 مجدد تحریم ها را دوباره اعمال نکرده اند. تحریم های یک جانبه بسیار کمتر از موارد چند جانبه به تغییر رفتار کشورهای هدف می انجامد. هرچند در حالی که تحریم های آمریکا خسارت قابل توجهی به اقتصاد ایران وارد کرده است ، ایران همچنان از گروههایی مانند حزب الله لبنان حمایت می کند و موشک های پیشرفته تر و با برد بیشتری مانند شهاب 3 را می سازد و محدودیت های توسعه آن را برای سانتریفیوژهایی که برای غنی سازی استفاده می شود ، بالا می برد. تعداد رزمندگان شبه نظامی مرتبط با ایران در سوریه ، عراق ، یمن و سایر کشورها به نزدیک به 280،000 رسیده است. به طور خلاصه ، حداکثر فشار به خصوص مؤثر نبوده است. تمرکز آن بر اقدامات تنبیهی نه تنها منجر به تغییر معنی داری در رفتار ایران نشده است که بالعکس به تشدید درگیری منجر شده. علاوه بر این ، ایالات متحده الزامات سیاسی یا اقتصادی کافی برای برگرداندن ایران به میز مذاکره ارائه نداده است.

 

گزینه دوم؛ استراتژی محدودیت(Restraint)

 

 اندیشکده CSIS: مهار تهران در دوران رویارویی مستقیم ایران و آمریکا

 

گزینه دوم محدودیت است. این تلاش برای به حداقل رساندن حضور ایالات متحده در منطقه و تشویق کشورهایی مانند اسرائیل و عربستان سعودی برای رسیدن به یک تعادل در برابر ایران است. این استراتژی تعریف محدودی از منافع ملی آمریكا را در بر می گیرد كه درگیری بین المللی را غیر ضروری و شاید حتی غیرکارا دانسته و معتقد است این کارمنابع حیاتی  آمریکا را هدر می دهد، این استراتژی معتقد است که این منابع باید در خاک آمریکا هزینه می شود.

 

دفاع از میهن و حمایت از «امنیت، آزادی و دارایی مردم آمریکا» تنها منافع مهم ایالات متحده هستند. ایالات متحده مسئولیت ندارد و نمی تواند هزینه های بحرانهای خاورمیانه را تحمل کند. طرفداران این استراتژی استدلال می کنند که محدودیت با حفظ ایالات متحده از درگیری های خارجی می تواند امنیت ایالات متحده را افزایش دهد.

 

نوعی از این استراتژی تعادل فراساحلی نامیده می شود. این استراتژی شامل پوشش متحدین و دولت های محلی برای مقابله با ایران و اجتناب از درگیری مستقیم است. تعادل فراساحلی بر نیروی زمینی هوایی ، دریایی و نیروهای مستقر شده در خارج از کشور که قابلیت توسعه یابندگ بالا دارند متکی است و نه قدرت جنگ زمینی.

 

این استراتژی بی شباهت به تعهدات نظامی آمریکا در خلیج فارس از پایان جنگ جهانی دوم تا قبل از جنگ اول عراق در سالهای 1990 تا 1991 نیست در این دوره ایالات متحده بدون مستقر در تانک یا یگان های جنگنده، منافع خود را در منطقه دنبال کرد.

 

این نوع به دنبال به حداقل رساندن درگیری های خارجی است. به عنوان مثال در خاورمیانه امروز، یک استراتژی متعادل سازی فراساحلی ممکن است شامل اعتماد به متحدین محلی و برخی کشورها برای مقابله با ایران  و همچنین استقرار ناوگان دریایی در خلیج فارس و استفاده ازاین امکانات در صورت تهدید خاک ایالات متحده باشد. طرفداران این استراتژی چنین نتیجه میگیرند که: با تعیین اولویت های واضح و تأکید بر اتکاء به متحدان منطقه ای، خطر ابتلا به درگیری های غیر ضروری را کاهش داده و سایر کشورها را ترغیب می کند تا کارهای بیشتری برای کمک به ما انجام دهند.

 

استراتژی محدودیت هم کافی نیست

 اما استراتژی محدودیت، ریسک های زیادی دارد که آن را به یک انتخاب غیربهینه مبدل میسازد. همانطور که ارزیابی تهدیدات جهانی جامعه اطلاعاتی ایالات متحده در سال 2019 اعلام کرد، «تلاش های منطقه ای ایران و توانایی های نظامی بهبود یافته» همچنان به تهدید ایالات متحده و شرکای آن ادامه خواهد داد. ایران عملیات سایبری تهاجمی علیه شرکت ها و دولت ایالات متحده انجام داده است. همچنین ایران اقدام به ضدتبلیغاتی علیه ایالات متحده در رسانه های اجتماعی میکند.

 

همچنین برنامه موشکی كروز و موشك های بالستیک خود را گسترش داده و ایالات متحده و نیروهای شریك خود را در خاورمیانه تهدید می كند و به سازمان های تروریستی مانند حزب الله لبنان کمک کرده اند که حملات خود را در سراسر جهان انجام داده اند. استراتژی محدود کردن این مخاطرات را دست کم گرفته است. علاوه بر این، استراتژی محدودیت با نادیده گرفتن سایر بازیگران ایالتی و غیر دولتی در امنیت ایالات متحده فعالیتهای ایالات متحده در خارج از کشور را به شدت محدود می کند، این در حالیست که بسیاری از آنها با منافع ایالات متحده مشترک ندارند یا از توانایی های کافی برخوردار هستند.

 

استراتژی مهار

گزینه سوم مهار است. استراتژی مهار باید چندین هدف اصلی داشته باشد:

  • از تبدیل شدن ایران به یک هژمون منطقه ای که قادر به تسلط بر سایر کشورها در خاورمیانه است، جلوگیری کند.
  • گسترش سلاح های هسته ای در منطقه و جلوگیری از توسعه ایران سلاح های هسته ای از جمله توسعه کلاهک و غنی سازی و پردازش مجدد پلوتونیوم.
  • محدود کردن گسترش نظامی ، سیاسی و تبلیغی ایران از جمله صدور ایدئولوژی انقلابی ایران. این شامل محدود کردن توانایی ایران در افزایش قدرت و نفوذ خود در خاورمیانه و مناطق دیگر از طریق بازیگرانی مانند سپاه قدس و صداوسیما است.
  • تشویق روند تغییر در داخل ایران به سمت یک سیستم سیاسی و اقتصادی کثرت گرا که در آن به تدریج قدرت نهاد دین کاهش می یابد.

مهار شامل ایجاد مانع برای توانایی دولت در گسترش نفوذ خود است. به عنوان مثال ، در طول جنگ سرد ، استراتژی مهار ایالات متحده شامل جلوگیری از توسعه طلبی اتحاد جماهیر شوروی بود. این استراتژی ملهم از نوشته های جورج کنان از دهه 1940 بود که در ابتدا توسط دولت ترومن اجرا شد. این استراتژی با انتشار NSC-68 تحقق یافت ، كه بین سالهای 1950 تا 1953 به مرحله اجرا گذاشته شد. هدف از این استراتژی سرنگونی اتحاد جماهیر شوروی نبود،همانطور که مورخ جنگ سرد جان لوییس گادیس یه طور خلاصه میگوید «محدود کردن توسعه طلبی اتحاد جماهیر شوروی» به این دلیل که «کمونیسم برای این تهدید میکرد که ابزاری برای بسط و توسعه بود»

 

اندیشکده CSIS: مهار تهران در دوران رویارویی مستقیم ایران و آمریکا

 

یک استراتژی مهار فرض می کند که سرنگونی رژیم سیاسی ایران برای ایالات متحده عملی و در دسترس نیست و استراتژی ایالات متحده را برای محدود کردن گسترش ایران و ایدئولوژی انقلابی متمرکز می کند. برای اجرای مهار، ایالات متحده باید به طور ابهام آمیز به ایران بگوید که رفتار غیرقابل قبول، هزینه هایی را متحمل می کند. در عین حال ، ایالات متحده باید برای رهبران ایران روشن کند که محدودیت واقعی احتمال ایجاد یک رابطه پربازده تر، از جمله روابط اقتصادی را افزایش می دهد.

انجام این کار به صورت مؤثر مستلزم همکاری نزدیک با شرکای خاورمیانه و مناطق دیگر از جمله متحدان ناتو است. ایالات متحده برای ایجاد و اجرای یک استراتژی مؤثر در مهار باید رهبری جدی را با شرکای خود اعمال کند و همزمان ایجاد یک اجماع دو جانبه بین جمهوریخواهان و دموکرات ها در مورد ایران پیش ببرد.

 

مولفه های اصلی استراتژی مهار

 

اندیشکده CSIS: مهار تهران در دوران رویارویی مستقیم ایران و آمریکا

 

چهار مؤلفه اصلی یک استراتژی مهار وجود دارد: سیاسی ، نظامی ، اقتصادی و اطلاع رسانی و تبلیغاتی

ایران دولت های متحد نزدیک معدودی دارد. فعالیت های تهران و گسترش بازیگران غیردولتی مورد حمایت ایران اکثر دولت های منطقه مانند اسرائیل ، اردن ، عربستان سعودی ، امارات و بحرین را نگران کرده است و باعث می شود تعادل گسترده تری انجام شود. برخی نظرسنجی های افکار عمومی نشان می دهد که حمایت از ایران در خاورمیانه - از جمله در عراق - کاهش یافته است. با این حال، کمپین فشار حداکثر ایالات متحده نتوانسته است شرکای ایالات متحده را در منطقه و اروپا از بین ببرد. ایالات متحده باید چندین مرحله سیاسی را به عنوان بخشی از استراتژی مهار خود در نظر بگیرد:

 

تحرکات دیپلماتیک: یکی از چالش های رویکرد فشار حداکثری فعلی این است که بیش از حد به تحریم های اقتصادی وابسته است. «در حالی که تحریم ها ممکن است اقتصاد ایران را به شدت تضعیف کند، بعید است آنها را از توسعه برنامه موشکی خود یا کمک به نیروهای شریک در کشورهایی مانند سوریه ، عراق ، یمن و لبنان منصرف سازد.

 

ایالات متحده باید به روشنی راهی را برای خروج از درگیری با تهران نشان دهد. مهمترین مرحله باید مذاکره در مورد نسخه اصلاح شده توافق نامه هسته ای 2015 در ازای رفع برخی مجازات ها باشد. تغییرات احتمالی می تواند شامل تجدید نظر در «بندهای غروب آفتاب(زمان پایان یافتن برخی محدودیت های ایران)» باشد.

 

گسترش دامنه های توافق نامه شامل محدود كردن حمایت ایران از گروه های شبه نظامی یا پایان دادن به برنامه موشك های بالستیک آن، كه احتمالاً ایران تمایلی به مذاكره نداشته باشد، عملاً غیرممكن خواهد بود. علاوه بر این، به نظر می رسد تهران و سایر کشورهای منطقه از جمله عربستان سعودی مایل به دنبال یک راه حل سیاسی برای مناقشه یمن هستند. ایالات متحده باید به تسهیل یك راهکار سیاسی كمك كند كه تضمین بدهد دسترسی مشابهی با توافق نامه طائف 1989 برای ایران را نداشته باشد، بحران انسانی را به حداقل برساند و محدودیت هایی در خارج (از جمله ایرانی) گسترش موشك ها و قطعات موشكی در خارج از كشور (از جمله ایرانی) داشته باشد.

 

تقسیمات سیاسی در خارج از کشور: ایالات متحده باید به بهره برداری از شکافهای ضد ایرانی در خارج از کشور ادامه دهد، همانطور که در اعتراضات ضدایرانی در عراق و لبنان مشخص شده است. در دیدگاههای عراقی درباره ایران ، از جمله در میان جامعه شیعه ، تنوع گسترده ای وجود دارد. آیت الله العظمی علی السیستانى نجف و مکتب «سکوت» او از تشیع عراق از مشارکت مستقیم در سیاست جلوگیری می کنند. به تعامل با جوامع شیعه عراق ادامه دهید. به عنوان مثال ریاض رابطه سیاسی و اقتصادی با مقتدی صدر برقرار کرده است. ممكن است فرصتهاي بيشتري براي كشورهاي خليج فارس مانند عربستان سعود و كويت براي توسعه بيشتر روابط اقتصادي از جمله گسترش راه آهن، راه و ارتباط برق با عراق به ويژه شهرهاي جنوب عراق مانند بصره فراهم شود.

 

نظامی

از آنجا که استراتژی نظامی ایران شامل استفاده از نیروی نظامی نامنظم برای کار از طریق نیروهای شریک در منطقه است ، یک استراتژی مهار ایالات متحده باید تا حدی مبتنی بر استفاده از فعالیت های نامنظم باشد. ایالات متحده همچنین باید توانایی های نظامی شرکای منطقه ای خود را برای جلوگیری و دفاع در برابر تجاوزات ایرانی بهبود بخشد. یک استراتژی مهار مؤثر باید شامل اقدامات متناسب برای جلوگیری از تشدید ایران و کمک به ایالات متحده در دستیابی به اهداف اصلی خود باشد.

 

اندیشکده CSIS: مهار تهران در دوران رویارویی مستقیم ایران و آمریکا

 

جنگ نامنظم و فعالیت اطلاعاتی: مهار شامل ادامه دادن کمک های نظامی ایالات متحده از جمله آموزش و تجهیزات - برای شرکای دولتی و غیر دولتی در منطقه است. به عنوان مثال می توان به ادامه پشتیبانی نظامی و اطلاعاتی آمریكا از LAF در لبنان ، SDF در شرق سوریه ، نیروهای امنیتی عراق و نیروهای ملی و محلی افغانستان اشاره كرد. اما دولت ترامپ بسیاری از این مشارکتها را به خطر انداخته است، از جمله حمایت از LAF (ایالات متحده آمریکا کمک های امنیتی را به LAF نداده است) ، SDF (ایالات متحده برخی نیروهای نظامی  که با SDF همکاری داشتند) از سوریه خارج شد. حتی نیروهای افغان (ایالات متحده برخی نیروهای نظامی را از افغانستان خارج می کند که با نیروهای امنیتی افغانستان همکاری داشتند).

 

کمک های ایالات متحده می تواند توانایی های شرکا را بهبود ببخشد، روابط برقرار کند و بینش بیشتری در مورد آنچه ایران و شرکای آن در یک سطح محلی انجام می دهند فراهم کند. در دکترین نظامی ایالات متحده، این نوع فعالیت ها تحت جنگ غیرمتعارف و دفاع داخلیِ خارجی قرار می گیرد. علاوه بر این ، ایالات متحده باید به کشورهای همکار که در حال انجام عملیات نظامی علیه ایران و گروههای تحت حمایت ایران هستند، کمک کند. به عنوان مثال در سوریه حملات اسرائیلی زرادخانه موشک ها و موشک های ایرانی را کاهش داده است.

 

اما این فشار باید ادامه یابد و ایالات متحده باید به همکاری با اسرائیل و سایر کشورها برای جمع آوری اطلاعات و انجام اقدامات نظامی محدود برای مهار ساخت اسلحه ایران در سوریه ، لبنان و عراق ادامه دهد. در یمن، گسترش نیروهای حوثی به دلیل حمایت سعودی و امارات از بازیگران محلی و ممنوعیت تهاجمی متوقف شده است.

ایالات متحده همچنین باید با اقدامات متناسب به فعالیت نظامی ایران پاسخ دهد ، که فشارحداکثری نتوانسته است انجام دهد. پاسخ  آمریكا به تجاوز ایران بستگی به سناریوی خاص دارد.

 

اما ایالات متحده به طور کلی باید هدف خود را برای پاسخ گویی به شیوه هایی که باعث تشدید درگیری نمی شود، بگذارد. ایالات متحده همواره نیازی به پاسخگویی مستقیم به فعالیت های ایران ندارد بلکه می تواند از طریق شرکای منطقه فعالیت کند. نمونه هایی از اقدامات ایالات متحده یا شرکا در پاسخ به خصومت ایران ممکن است شامل هدف قرار دادن پهپادهای ایرانی ، ضبط کشتی های ایرانی که در حال حمل مواد ممنوعه مانند اسلحه و نفت هستند، باشد.

 

ایالات متحده یا شرکا باید در صورتی که ایران به رفتار تهاجمی خود ادامه دهد نیروهای شریک ایران در کشورهایی مانند یمن و سوریه را هدف قرار داده و با انجام عملیات سایبری تهاجمی علیه پدافند هوایی، فرماندهی و کنترل نظامی ایران یا سایر مناطق پیام های روشنی به رهبری ایران در مورد پاسخ های بیشتر بدهد. سرانجام ، ایالات متحده باید گزینه هایی را برای مقابله با تهران در درگیری های طولانی مد نظر قرار دهد و رژیم ایران را که قبلاً تحت تأثیر تحریم ها نیز تحت تأثیر قرار دارد ، مجبور کند تا پولها و نیروهای ارزشمند خود را خرج کند.

 

اندیشکده CSIS: مهار تهران در دوران رویارویی مستقیم ایران و آمریکا

 

در حالی که روسها و ایرانیان به اسد کمک کردند تا بیشتر کشور را پس بگیرد ، سوریه از ثبات دور است. این یک کشور شکسته با یک رژیم غیرقابل انکار ، مشکلات اقتصادی بزرگ، تخریب زیرساخت ها در مقیاس بزرگ ، دشمنی های طولانی و کنترل ناچیز قلمرو در بخش هایی از شمال ، شرق و جنوب است. حضور مبارزان حزب الله لبنان در سوریه به دلیل تعداد زیاد تلفات و حمایت محدود از جنگ و درگذشت برای رژیم اسد در بین برخی از اعضای و هواداران این کشور جنجال برانگیز است. امروز، افزایش در ابعاد کلی و وسعت جغرافیایی شبه نظامیان شیعه مورد حمایت ایران در سوریه از جمله در جنوب غربی افزایش یافته است.

 

نیروهای شیعه احتمالاً در بین بسیاری از افراد محلی، به ویژه جمعیت سنی اکثریت سوریه ، غیرمحبوب هستند. ایالات متحده و شرکای آن باید جوانب مثبت و منفی حمایت از شبکه های ضدایرانی در سوریه را که در اعتراضات سازمان می دهند و شبه نظامیان تحت حمایت ایران را آزار می دهند، بررسی کنند.

 

از این گذشته ، اعتراضات گسترده ضدایرانی در سال 2019 در عراق و لبنان اتفاق افتاد و نگرانی ها درباره فعالیت ایران در منطقه را نشان داد. در حالی که معترضین عراقی در اواخر سال 2019 فریاد می زدند: "عراق آزاد ، آزاد. ایران خارج شوید ، خارج شوید." این اعتراضات می تواند در کشورهای دیگر گسترش یابد.

 

اندیشکده CSIS: مهار تهران در دوران رویارویی مستقیم ایران و آمریکا

 

بازدارندگی و دفاع متعارف: ایالات متحده همچنین باید به پیشرفت توانایی های نظامی شرکای خود در خاورمیانه بپردازد و در صورت لزوم پاسخ به یک حمله متعارف ایرانی پاسخ دهد. مباحثات متعددی در دولت ترامپ وجود داشته است (دقیقاً مانند اوباما و دولت های قبلی درباره انتقال منابع نظامی آمریکا از خاورمیانه به آسیا و اروپا برای تعادل در برابر چین و روسیه. اما بر اساس تنش های شدید بین ایالات متحده و ایران کاهش حضور نظامی فعلی آمریکا در خاورمیانه اشتباه خواهد بود و خروج جزئی ارتش آمریکا از شمال سوریه تنها به ایران و روسیه کمک کرد) و بازدارندگی را تضعیف کرد.

 

ایالات متحده نیز در پاسخ به حوادث مکرر در خلیج فارس از جمله حمله ایران به سپتامبر 2019 علیه زیرساخت های نفتی عربستان سعودی نیز چنین نکرد. با فرض اینكه ایران همچنان به ساخت موشك های دوربرد و مؤثرتر ادامه می دهد، ایالات متحده و همكاران شورای همکاری خلیج فارس (GCC) به احتمال زیاد می خواهند برای كاهش آسیب پذیری خود در برابر این سلاح ها ، روی امکانات پیشرفته برای مقابله سرمایه گذاری كنند. این به معنای ایجاد شبکه پراکنده پایگاههای هوایی و مراکز فرماندهی است که در برابر حمله سخت تر می شوند. برنامه ریزان ارتش همچنین باید اطمینان حاصل کنند که انبارهای کافی از مهمات هواسر در منطقه ذخیره می شود.

 

توسعه ظرفیت فعال و دفاعی مؤثر در برابر قابلیت اصابت دقیق دوربرد به ایران با سرمایه گذاری های اضافی در فرماندهی ، کنترل ، ارتباطات ، رایانه ها ، اطلاعاتی ، نظارت ، و شناسایی (C4ISR) و مهمات پیشرفته نیاز هستند. برای جلوگیری از تقویت ایران، ایالات متحده باید اطمینان حاصل کند که تعداد و انواع کافی کشتی های ضد مین را در خود نگه می دارد. هواپیماهای جنگنده مستقر در زمین؛ آتشبارهای موشکی سطح به هوا پاتریوت و تاد، نظارت و مدارهای شناسایی پیشرفته و زیردریایی های تهاجمی باید در منطقه حضور داشته باشند.

 

اندیشکده CSIS: مهار تهران در دوران رویارویی مستقیم ایران و آمریکا

 

استراتژی محدود کردن قطعا یک اشتباه است. عربستان سعودی در پاسخ به افزایش زرادخانه موشك های بالستیک ایران به قابلیت های موشكی بیشتری احتیاج دارد، حمله به البقیق شکافهای دفاعی دیگری را از موشک های کروز و پهپادها به ویژه از شمال برجسته کردند. سعودی ها دفاع هوایی خود را بر تهدیدها از جنوب متمرکز کرده اند، زیرا حوثی ها حمله موشکی ، موشکی و پهپادهای کوتاه برد خود را از یمن انجام داده اند. اما سعودی ها آمادگی حمله از شمال با موشک های کروز حمله زمینی و تهدیدات پهپادها را ندارند.

 

ایالات متحده باید اطمینان حاصل کند که آشبارهای موشک سطح به هوا ، مانند MIM-104 Patriot و رادارهای پیشرفته مانند AN / MPQ-64 Sentinel ، در کشورهای حاشیه خلیج فارس وجود دارد که می توانند پهپادها و موشکهایی را که از چندین مکان به وجود می آیند ردیابی کنند. از جمله از شمال سرانجام ، ایالات متحده باید به کشورهای حاشیه خلیج فارس کمک کند تا زیرساخت های حیاتی غیرنظامی خود - مانند تأسیسات نفتی ، تجهیزات نمک زدایی ، شبکه های برق با سیستم های نظارت و دستیابی به اطلاعات (SCADA) - از موشک های ایران و متحدانش مصون دارد.

 

اقتصادی

مؤلفه اقتصادی برای مهار بسیار مهم است. تحریم های ایالات متحده و کشورهای دیگر ابزاری برای مجازات ایران در قبال رفتار بدش دارند، همچنین محدودیتهایی برای دسترسی او به قطعات نظامی معمولی و موشکی میتوانند اعمال کنند. کاهش تحریم ها راهی برای پاداش دادن ایران برای همکاری در موضوعاتی از قبیل مهار برنامه هسته ای این کشور بوده است. تا زمان حل و فصل گسترده تر مسائلی مانند برنامه تسلیحات هسته ای ایران ، ایالات متحده باید به اعمال تحریم ها علیه ایران - به ویژه در مناطقی که نیروهای نظامی ایران را تضعیف می کند ، ادامه دهد.

 

تا زمانی که ایران به ساختن یک برنامه موشکی بالستیک و گروه های نیابتی مانند حزب الله لبنان و حوثی ها در یمن ادامه دهد ، ایالات متحده باید چندین اقدام را به تصویب برساند یا نگه دارد:

  • گروه های مورد حمایت ایران ، مانند حزب الله لبنان ، کتائب حزب الله ، حماس و جهاد اسلامی فلسطین را به عنوان سازمان های تروریستی خارجی تعیین کنید.
  • تحریم نهادهای خارجی که به ایران تسلیحات فناوری انهدام انبوه یا قطعات پیشرفته تسلیحات یا تسلیحات از جمله برنامه موشکی ایران ، مخازن ، وسایل نقلیه زرهی ، کشتی های جنگی ، هواپیماهای جنگی و هلیکوپترهای حمله را در اختیار ایران قرار می دهند.
  • تحریم شرکت های خارجی که فن آوری می فروشند که ایران می تواند از آن برای نظارت یا کنترل اینترنت استفاده کند.

به منظور به حداکثر رساندن تأثیر تحریم ها علیه ایران و استفاده موثر از رفع تحریم ها به عنوان اهرم در مذاکرات دیپلماتیک ، ایالات متحده نیاز به حمایت گسترده تر از چند جانبه از تحریم ها - به ویژه از متحدان اروپایی دارد. تحریم های یک جانبه به ندرت در تغییر رفتار کشورهای هدف مؤثر است. مهار به معنی همگام سازی بهتر مؤلفه های سیاسی و اقتصادی با شرکای ایالات متحده است.

 

اطلاعاتی و تبلیغاتی

اطلاع رسانی مؤلفه نهایی مهار رقابت با ایران در عصر اطلاعات است. رهبران ایران از اهمیت تبلیغات به خوبی آگاه هستند. همانطور که آیت الله خامنه ای خاطرنشان کرده جنگ بین ایالات متحده و ایران تا حد زیادی ایدئولوژیک است «این جنگ یک جنگ رسانه ای ، جنگ تحریک عمومی و جنگ تبلیغاتی است»

 

 اندیشکده CSIS: مهار تهران در دوران رویارویی مستقیم ایران و آمریکا

 

اوپوزیسیون ایران: سیستم سیاسی ایران در تلاش برای کنترل دسترسی به اطلاعات، از طریق رسانه های دولتی، در حال القای این امر هستند که این تقابل یک تقابل ایدئولوژیک است.

بزرگترین نقاط قوت ایالات متحده در حمایت از اصول دموکراتیک ، بازارهای آزاد و آزادی مطبوعات - همچنان مهمترین نقطه ضعف ایران هستند. در سرکوب اطلاعات ایران و اینترنت «حلال» آن حفره هایی وجود دارد. به عنوان مثال ، نظام تلگرام را مسدود کرده است، برای مثال، بسیاری از ایرانیان از شبکه های خصوصی مجازی (VPN) برای بازیابی مجدد فعالیت در اینترنت استفاده کرده اند. برنامه آزادی اینترنت وزارت امور خارجه آمریكا كه می خواهد با تلاش رژیم های استبدادی نظیر ایران برای سانسور، نظارت و كنترل اینترنت مقابله كند، موفقیتی در كمك به افراد برای دور زدن فایروال ها با استفاده از ابزارها و نرم افزارهایی مانند Tor داشته است. این نوع برنامه ها باید تقویت شوند. ایالات متحده باید به ویژه با افزایش بودجه برنامه های تلویزیونی، رادیو، اینترنت و رسانه های اجتماعی اجتماعی که به ایرانیان داخل و خارج از کشور می رسد، همچنان کمبود رژیم را برجسته کند.

یک جنبش از پایین به بالا ایرانیان در داخل و خارج از ایران وجود دارد که می کوشد با رژیم تبلیغاتی نظام ایران مقابله کند. به عنوان مثال ، بین ژانویه 2018 و اکتبر 2019 ، بیش از 4200 تظاهرات در سراسر ایران وجود داشته است که در اعتراض به سیاست های اقتصادی دولت، مخالفت با رژیم الهیاتی{آیت الله} خامنه ای و نگرانی در مورد موضوعاتی مانند فساد ، ویرانی محیط زیست و سرکوب زنان دامن زده اند. این اعتراضات اتحادیه های کارگری ، رانندگان کامیون، معلمان، دانش آموزان و دیگران را درگیر کرده است ، اگرچه آنها در یک جنبش اعتراضی یکپارچه - حداقل نه هنوز - همبستگی نکرده اند.

 

در نوامبر سال 2019 ، پس از افزایش قیمت سوخت ، اعتراضات گسترده در سراسر ایران رخ داد. علاوه بر این ، رهبران ایران ابراز نگرانی کرده اند که جمعیت ایران به فرهنگ غربی و ارزش های سیاسی جذب می شوند» معترضین ، دقیقاً مانند آنچه در زمان جنگ سرد انجام شده بود، اتحادیه های کارگری مانند AFL-CIO به سازمانهایی همچون همبستگی در لهستان کمک هایی را ارائه می دادند.

 

از این گذشته، ناکارآمدی دولت ایران در عرصه اقتصاد همچنان به تضعیف چشم انداز ایران برای رشد اقتصادی می پردازد. نظام ایران، اشتغال كامل و رفاه اجتماعی را نسبت به كارآیی در اولویت قرار داده است، كه رشد اقتصادی را نیز تضعیف می كند، روابط سیاسی و اقتصادی خاص ناکارآمدی را در پی داشته است. علاوه بر این ، فساد گسترده است.

 

اندیشکده CSIS: مهار تهران در دوران رویارویی مستقیم ایران و آمریکا

 

به طور گسترده تر، دولت ایالات متحده باید بودجه خود را برای دیپلماسی عمومی و سایر اقدامات اطلاعاتی افزایش دهد. به عنوان مثال ، در طول جنگ سرد ، کارزار اطلاعاتی ایالات متحده علیه اتحاد جماهیر شوروی - که شامل سیستم عامل هایی مانند رادیو اروپای آزاد ، رادیو آزادی، صدای آمریکا و آژانس اطلاعات ایالات متحده بود - ایالات متحده منابع خود را برای به طور چشمگیری افزایش داد. مبارزات انتخاباتی در دهه 1980. بودجه رادیو اروپا آزاد و رادیو آزادی بیش از دو برابر شد و از 82 میلیون دلار در سال 1981 به 170 میلیون دلار در سال 1988 رسید. بودجه آژانس اطلاعات ایالات متحده از 458 میلیون دلار در سال 1981 به 820 میلیون دلار در سال 1988 افزایش یافت و کل بودجه دیپلماسی عمومی دولت ایالات متحده نیز نزدیک به همین رقم بود.

 

اندیشکده CSIS: مهار تهران در دوران رویارویی مستقیم ایران و آمریکا

 

دولت ریگان همچنین برنامه های مخفی سیا را برای تضعیف ایدئولوژی مارکسیستی-لنینیستی انجام داد. یکی از موفق ترین برنامه های سیا با نام QRHELPFUL با تأمین بودجه جنبش مخالف لهستان بود. هدف از این کار، بهبود فعالیتهای تبلیغاتی این جنبش بود و سازمان سیا با تأمین اطلاعاتی از مؤسسات رسانه ای زیرزمینی جنبش، از جمله با تهیه اعلامیه، پوستر ، مطبوعات افست ، ماشین های زراکس ، دوبلورها ، ماشین تحریر ، کاغذ و کمک های فنی در اجرای پخش های رادیویی کمک مالی کرد. در رابطه با برنامه های تلویزیونی یک تفاوت و چالش در ایران این است که جنبش مخالف بسیار شکسته تر و غیر متمرکز است. این واقعیت نشان می دهد که در حالی که ایالات متحده می تواند به بهبود تبلیغات اطلاعاتی شبکه های ضد رژیم کمک کند ، تغییر رژیم بعید به نظر می رسد. در نتیجه ، ایالات متحده باید اطمینان حاصل کند که اهداف قابل دستیابی دارد.

 

ضد تبلیغات: ایالات متحده، از جمله بخش خصوصی، باید به هدف قرار دادن و از بین بردن اطلاعات و اینترنت در اینترنت و رسانه های اجتماعی بپردازد. فیس بوک، توییتر، یوتیوب و سایر شرکت ها و سیستم عامل ها صدها حساب جعلی و صفحه مرتبط با صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران را حذف کرده اند که از آن ها برای کمپین های ضد سعودی ، ضد اسرائیلی و ضد ایالات متحده استفاده می کردند، در ماه مه سال 2019 ، شرکت امنیت سایبری FireEye گزارشی را منتشر کرد که معرفی کننده یک کمپین تبلیغاتی ایرانی است که شامل حساب های رسانه های اجتماعی است که به عنوان آمریکایی خود را معرفی میکردند. اکانتهایی که از توافق هسته ای ایران حمایت میکردند، مخالف با تعیین جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک سازمان تروریستی خارجی توسط ایالات متحده بودند  و تصمیم رئیس جمهور ترامپ مبنی بر ادامه حمایت از عربستان سعودی و سایر کشورهای حاشیه خلیج فارس درگیر در یمن را محکوم کرد.

 

علاوه بر این ، گوگل کانال های مرتبط با صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران را در YouTube و حساب های Google Plus و Blogger درگیر کرد که با فیشینگ و هک کردن مشغول عملیات نفوذ بودند.  تحلیلگران Google اطلاعات فنی مرتبط با فضای آدرس IP رسمی صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران ، مالکیت دامنه مرتبط با اطلاعات حساب صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران و فوق داده حساب و اطلاعات مشترکین مرتبط با صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران را شناسایی کردند. این تلاش ها باید ادامه یابد و اعضای کنگره می توانند از طریق دادرسی ها و تحقیقات ویژه در جلب توجه کمک کنند.

 

نتیجه

در پایان، مهار باید توسعه طلبی ایران و گسترش ایدئولوژی انقلابی را از طریق تضعیف منابع افراط گرایی ایران از راههای نظامی، دیپلماتیک، اقتصادی و اطلاع رسانی معکوس کند و در صورت امکان ایرانی را در گفتگو سیاسی درگیر کند. متحدان ایالات متحده و شرکای ایالات متحده برای مهار این امر ضروری هستند. اما هدف ایالات متحده نباید تغییر رژیم باشد. دولت های پیاپی ایالات متحده سعی داشتند اتحاد جماهیر شوروی را در کف انتظارات یا حداقل امید مهار کنند که سیستم کمونیستی سرانجام در میان تضادها و ناکارآمدی ها از بین رفت و فروپاشید.

 

جورج کننان در سال 1947 نوشت: «قدرت اتحاد جماهیر شوروی، مانند دنیای سرمایه داری تنها با بذر پوسیده خود از درون آن می پوسد» رژیم فعلی ایران ممکن است سرانجام فروپاشی کند یا ممکن است به تدریج از طریق تحولات سیاسی و اقتصادی با گذشت زمان تحول پیدا کند، اما تغییرات باید عمدتا توسط خود ایرانی ها صورت بگیرد، سیستم سیاسی اقتدارگرایانه و الهیاتی ایران ، اقتصاد ناکارآمد دولت و تلاش برای سرکوب رسانه ای باعث ایجاد و ادامه مخالفت در داخل و خارج از ایران از سوی کسانی که از دموکراسی، بازارهای آزاد و آزادی بیان حمایت می کنند، شده. ایالات متحده باید به طرز موثقی اثبات کند که سیاست خود در قبال ایران نقشه ای برای پایان دادن به درگیری کمتر نیست ، بلکه تلاشی برای تشویق ایران به دموکراتیک تر و بازتر شدن است. این سیاستی مطابق با ارزشهای اصلی ایالات متحده و سیاستی است که جمعیت ایالات متحده می توانند آن را درک و پشتیبانی کنند.

 

 

مطالب مرتبط
ارسال نظر
پربیننده ترین اخبار