به گزارش راهبرد معاصر؛ تصمیم رهبران اصلی متفقین در سالهای پایانی جنگ جهانی دوم برای شکل دادن به ساختار بین المللی در نهایت منتهی به ایجاد دومین سازمان بین المللی متشکل از دولتها شد. در این سازمان برخلاف "جامعه ملل" مقرر شد تا مهمترین تصمیمات جهانی در حوزه صلح و امنیت و نحوه برخورد با کشورهای خاطی توسط یک گروه کوچک با برخورداری از حق وتو اتخاذ شود. ایالات متحده آمریکا، شوروی(روسیه)، فرانسه، انگلیس و چین پنج عضو اصلی مهمترین رکن سازمان ملل در حوزه تامین امنیت بین المللی تحت عنوان شورای امنیت شدند. اگرچه در کنار این پنج عضو، 10 کشور دیگر نیز حضور دارند اما یک تصمیم در زمانی قابلیت اجرایی پیدا میکند که تمامی پنج عضو اصلی و دائمی به آن رای مثبت داده باشند.
از دیگر ارکان این سازمان، مجمع عمومی بود که تمامی کشورهای عضو با داشتن یک حق رای در آن حضور داشتند. تصمیمات مجمع عمومی در حوزه صلح و امنیت غیرالزام آور و در حد توصیه بود و اگرچه در طول تاریخ بیش از هفتاد ساله سازمان ملل، تلاشهای برای ارتقا جایگاه این نهاد صورت گرفته اما به دلیل مخالفت برخی کشورها از جمله آمریکا، نتیجهای نداشته است.
یکی از موضوعات بسیار مهم که همواره در لیست کاری اعضای مجمع عمومی و همچنین شورای امنیت قرار دارد، ساماندهی به شکل روابط رژیم صهیونیستی و مردم فلسطین است. اولین واکنش سازمان ملل به این مساله در تاریخ 29 نوامبر 1947 برمیگردد که در قالب قطعنامه 181 مجمع عمومی بحث تقسیم فلسطین در دستورکار قرار گرفت. به موجب این قطعنامه سرزمین فلسطین به دو کشور عبری و عربی تقسیم میشد و 55 % اراضی سرزمین فلسطین به رژیم صهیونیستی تعلق میگرفت. همچنین مقرر شد قدس شریف به صورت بینالمللی اداره شود.
این قطعنامه که استقبال سران رژیم صهیونیستی را در پی داشت با مخالفت دولتهای عرب غرب آسیا و ایران مواجه شد. به این ترتیب با این مصوبه، اولین قطعنامه سازمان ملل در جهت حمایت از رویکرد اشغالگرانه صهیونیستهای دولتهای غربی حامی آنها دانست.
از سال 1948 تا امروز، متاثر از اقدامات تجاوزکارانه رژیم صهیونیستی به طور میانگین سالانه یک یا دو قطعنامه و بیانیه توسط دو رکن اصلی سازمان ملل علیه این رژیم صادر شده که به دلیل حمایتهای سیاسی قاطع آمریکا از آن و عدم وجود ضمانتهای اجرایی قوی و حقوقی مستقل در این سازمان، هیچ کدام شکل عملیاتی نیافته اند.
مهمترین قطعنامه های ضد اسرائیلی عبارتند از:
قطعنامه 101 شورای امنیت در سال 1953 علیه کشته و مجروح شدن بیش از یکصد زن و کودک ساکن روستای قبیه به دستور آریل شارون صادر شد.
قطعنامه 242 شورای امنیت سال 1967 در واکنش به اشغال کرانه باختری رود اردن، نوار غزه، بیت المقدس شرقی، صحرای سینا و ارتفاعات جولان به تصویب رسد که اما حمایت مستقیم واشنگتن از تل آویو مانع اجرای این قطعنامه شد.
یکسال بعد رژیم صهیونیستی به پشتوانه ایالات متحده، با دخل و تصرف در بیت المقدس شرقی آغاز به مصادره منازل و مزارع فلسطینی ها و تغییر چهره شهر کرد. اجرای طرح شهرک سازی در بیت المقدس شرقی و اسکان هزاران یهودی مهاجر در این شهرکها، منجر به صدور قطعنامه 267 شورای امنیت در محکومیت اسرائیل شد.
در سال 1973 شورای امنیت بار دیگر رژیم صهیونیستی را برای اشغال اراضی عربی محکوم کرد و دوباره خواستار خروج ارتش اسرائیل از این اراضی شد.
در سال 1975 قطعنامه تاریخی موسوم به قطعنامه 3379 به تصویب اعضای مجمع عمومی رسید که در آن صهیونیسم مترادف نژاد پرستی اعلام شد اما با تلاش آمریکا این قطعنامه ارزشمند در اواخر دهه 1990 از تاریخ سازمان ملل به ظاهر پاک گردید.
در سال 1978 پس از حمله ارتش رژیم صهیونیستی به جنوب لبنان، شورای امنیت در جلسهای اضطراری ، قطعنامه 425 را به تصویب رساند. براساس این قطعنامه ارتش اسرائیل ملزم به خروج از جنوب اشغالی لبنان شد.
یک سال بعد شورای امنیت مجدد به بحث شهرک سازیهای اسرائیل در اراضی عربی ورود کرد و خواستاری پایبندی این رژیم به معاهده چهارم ژنو شد. در سال 1980 بعد از آنکه هواپیماهای رژیم صهیونیستی با نقض حریم هوایی عراق نیروگاه اتمی این کشور را بمباران کردند، شورای امنیت با صدور قطعنامه 487 اسرائیل را محکوم کرد.
در سالهای 88-1987 شورای امنیت با صدور قطعنامه های 605، 607 و 608 اسرائیل را به دلیل نقض مکرر حقوق مردم فلسطین، عدم رعایت کنوانسیون چهارم ژنو، اخراج فلسطینی ها و رعایت نکردن حقوق ملت فلسطین و مصوبات شورای امنیت محکوم کرد.
اما از شدت و تندی این روند در دهه 90 و قرن جدید میلادی با دخالت بیشتر آمریکا کاسته شد. در واقع با اینکه هیچ یک از قطعنامههای شورای امنیت در عمل اجرا نمیشد اما واشنگتن با مداخله افزونتر اجازه محکومیت های هرچند ظاهری و صوری را دیگر به این سازمان نمیداد. نمونه بارز این مداخلات به نفع رژیم صهیونیستی، جلوگیری از محکومیت اسرائیل در موضوع احداث دیوار نژادپرستانه حائل در سال 2002 شورای امنیت است.
در قرن بیست و یک، مهمترین قطعنامههای سازمان ملل در این رابطه مربوط به واکنش شورای امنیت به خاتمه جنگهای میان رژیم صهیونیستی با لبنان در سال 2006 و نوار غزه در سال 2008 است. در سال 2006 پس از سی و سه روز درگیری نظامی، شورای امنیت با ورود به این مساله قطعنامه 1701 را به تصویب رساند که طرفین را به رعایت آتش بس ملزم کرد. این قطعنامه به دلیل ناتوانی تل آویو در پیشبرد اهدافش در تجاوز به لبنان، مورد پذیرش رهبران اسرائیل قرار گرفت. در سال 2008 هم بعد از بیست و دو روز جنگ و آشکار شدن عدم قدرت رژیم صهیونیستی در تحقق برنامههایش در غزه، شورای امنیت قطعنامه 1860 را صادر کرد که بازهم برخلاف تمامی قطعنامههای گذشته، توسط دولت اسرائیل مورد قبول واقع شد.
از این رو باید گفت ورود مهمترین رکن بین المللی در حوزه حفظ صلح و تامین امنیت جهان، تنها زمانی با چراغ سبز آمریکا صورت گرفت که مشخص شد صهیونیستها قادر به عملیاتی کردن اهدافشان در لبنان و نوار غزه با ابزار نظامی نیستند. بدون شک اگر مقامات تل آویو و واشنگتن احتمال پیروزی در این تجاوزات را میدادند نه تنها آمریکا اجازه دخالت شورای امنیت را صادر نمیکرد بلکه اسرائیل هم مانند گذشته بدان گردن نمی نهاد.
شاهد مثال این مساله در حملات مکرر جنگندههای صهیونیستی به مواضع ارتش سوریه در دو سال گذشته است. علیرغم درخواست دولت سوریه به ورود سازمان ملل به نقض حریم هوایی این کشور، تاکنون شورای امنیت این موضوع را در دستور کار خود قرار نداده است.
با این حال در نوامبر 2018 مجمع عمومی و شورای امنیت در مجموع 15 قطعنامه علیه رژیم صهیونیستی و در حمایت از فلسطین به تصویب رساندند. مفاد این قطعنامهها پایبندی اسرائیل به مقررات بین المللی، پایان دادن به اقدام های خشونت آمیز، حفظ وضعیت در اماکن مقدس قدس شریف، مخالفت با تحمیل قوانین و قلمرو قضایی اسرائیل در قدس و جولان سوریه، محکومیت اقدامات غیرقانونی علیه شهروندان فلسطینی و سایر اعراب ساکن سرزمینهای اشغالی بود.
در این میان درخواست از رژیم صهیونیستی برای پایبندی به قطعنامه 497 شورای امنیت و خاتمه دادن به اشغال بلندیهای جولان سوریه خاتمه دهد و تاکید بر حقانیت ملت فلسطین برای دستیابی به کمک های بین المللی از مهمترین قطعنامههای مجمع عمومی بود.
قطعنامه 2334 شورای امنیت در همین بازه زمانی ضمن محکوم کردن هرگونه شهرکسازی در اراضی اشغالی 1967 فلسطین، خواستار پایان دادن به آن بر اساس قوانین بین المللی شد.
چرا قطعنامه های مجمع عمومی و شورای امنیت علیه رژیم صهیونیستی اجرا نمیشود؟
مواردی که در بالا اشاره شده، تنها بخش اندکی از قطعنامهها، توصیهها و واکنشهای ارکان سازمان ملل به اقدامات غیرقانونی و غیرانسانی رژیم صهیونیستی است. در این میان شورای حقوق بشر نیز همواره با صدور قطعنامه و گزارشات مختلف، این رژیم را به انواع اقدامات ضد بشری محکوم میکند اما مهمترین سوال این است که چرا این اقدامات به نتیجه ملموسی منتهی نمی شود؟
برای پاسخ به این سوال لازم است اشاره مختصری به سه نهاد مهم سازمان ملل داشت: دبیرکل، مجمع عمومی و شورای امنیت.
دبیرکل، که وظایف کلی او در سه بعد اجرایی، اطلاعاتی و سیاسی قابل تقسیمبندی است اما بخش سیاسی آن بسیار اهمیت دارد. جلب توجه شورای امنیت در مورد حفظ صلح و امنیت بین المللی مهمترین دلیل ایت مساله است. شخصیت دبیرکل و میزان اقبال عمومی وی از سوی قدرتهای بزرگ بر ابتکاراتش در زمینه پر کردن خلا موجود در موضوع صلح و امنیت تاثیر میگذارد. لذا آمریکا مایل نیست شخصی در این مقام قرار بگیرد که نسبت به فعالیتهای ایالات متحده در نقاط مختلف جهان و همچنین اقدامات رژیم صهیونیستی اعلام خطر و تهدید کند.
گزارش خاویر پرز دوکوئیار در سال 1982 مبتنی بر پیشنهاد احیای دوباره قدرت شورای امنیت به استناد پایان جنگ سرد و تغییر اوضاع بین المللی که منتهی به از رده خارج شدن امکان استفاده از قطعنامه "اتحاد برای صلح" در مجمع عمومی شد، از جمله این ابتکارات بود که خوشایند ایالات متحده قرار گرفت.
از ابتدای تصمیم برای تاسیس سازمان ملل، بنا نبود مجمع عمومی قدرت چندانی در اتخاذ تصمیمات الزام آور داشته باشد. ازاین رو قطعنامههای این نهاد بیشتر وجه توصیهای دارد اما با توجه به استناد دیوان بین المللی دادگستری به آنها در شکلگیری قواعد جدید حقوق بین الملل موثر بوده است.
با این حال این رکن سازمان ملل با واکنش به مسائل بین المللی از جمله رویکردهای غیرقانونی رژیم صهیونیستی، مجوزی در اختیار سایر دولتها قرار میدهد تا از فلسطین حمایت کنند. همچنین مجمع عمومی میتواند در زمینه اعزام نیروهای حافظ صلح به مناطق درگیر مناقشه نقشی در حل و فصل مسائل جهانی ایفا کند. اما مهمترین قدرت این نهاد، به کارگیری قطعنامه اتحاد برای صلح است که در اوج اختلاف آمریکا و شوروی در زمان جنگ سرد، ایالات متحده برای دور زدن وتوهای شوروی در شورای امنیت آن را ایجاد کرد. به موجب این قطعنامه، مجمع عمومی میتواند برای مقابله با تهدیدات صلح و امنیت بین المللی تا ظرف 24 ساعت تشکیل جلسه داده و تدابیر اجرایی الزام آور را توصیه کند. این امر تا 1978 ادامه پیدا کرد و حتی علیه رژیم صهیونیستی نیز قطعنامهای به این شیوه صادر شد اما از آنجا که نظم بین المللی براساس نابرابر سیاسی استوار شده، این قطعنامه هم اجرایی نشد.
نگرانی نسبت به بکارگیری مجدد از این توانمندی از سوی مجمع عمومی باعث شد تا خاویر پرز دکوئیار، در سال 1982 پیشنهاد تقویت مجدد شورای امنیت را بدهد. با این حال کماکان کشورها امکان استفاده از آن را دارند.
قطعنامههای شورای امنیت هم علیرغم الزام آور بودنشان به دلیل تعارض و برخورد با منافع اعضای دائمی آن، بعضا عملیاتی نمی شود و یا در شیوه بیان مطالب، برخورد محتاطانه صورت میگیرد. براین اساس در كنار ملاحظه كاري شوراي امنيت، فقدان ضمانت هاي اجرايي موثر عليه دولتهايي كه قطعنامههاي شورا را اجرا نميكنند و نداشتن بازوهای عملیاتی مستقل از اعضا باعث شده تا تمامی قطعنامه های این نهاد علیه رژیم صهیونیستی بالاستفاده بماند.
واکنش سازمان ملل به طرح معامله قرن
با توجه به شیوه انتخاب دبیرکل سازمان، حساسیت آمریکا نسبت به انتخاب فردی که قرار این است در این جایگاه قرار بگیرد، غیرالزام آور بودن قطعنامه های مجمع عمومی و عدم استفاده از تنها توانمندی این نهاد در قالب قطعنامه اتحاد برای صلح، عدم وجود بازوی اجرایی مستقل در سازمان ملل و نفوذ گسترده آمریکا در ساختارهای آن ازجمله سهم این کشور در بودجه سازمان ملل رژیم صهیونیستی توانسته بدون نگرانی نسبت به واکنش جهانی اقدامات ضد بشری خود را ادامه دهد.
براین اساس نمی توان انتظار چندانی از واکنش سازمان ملل در جهت منافع فلسطینیان در مقابل طرح موسوم به معامله قرن داشت. این طرح که در سال 2017 از سوی ترامپ برای پایان دادن به اختلاف میان فلسطین و اسرائیل ارائه شد، با عکس العملهایی از سوی گروههای فلسطینی و مردم این منطقه مواجه شده است.
بحث تغییر پایتخت رژیم صهیونیستی و انتقال سفارت آمریکا به این شهر به عنوان اولین گام عملیاتی طرح مذکور، تنها منجر به پیش نویس قطعنامه با موضوع وضعیت قدس در مجمع عمومی شد. فرایند انتقال پایتخت اسرائیل از تل آویو به قدس در حالی از سوی دولت آمریکا آغاز شده که تاکنون سازمان ملل با تصویب 16 قطعنامه قدس شرقی را متعلق به فلسطینیها اعلام کرده است. اما با توجه به اینکه رژیم صهیونیستی هیچگاه به مفاد قطعنامههای مجمع عمومی و حتی شورای امنیت وقعی ننهاده، انتظار نمیرود در آینده واکنش سازمان ملل مانع پیشبرد برنامه هایش برای تصرف کامل قدس و اخراج فلسطینیها و محصور کردنشان در بخش کوچکی از نوار غزه شود.
ضمن آنکه دولت آمریکا تحت رهبری هر فردی هم که باشد، حامی این سیاست صهیونیستها خواهد بود لذا قطع به یقین هیچ قطعنامه الزامآوری با این موضوع در شورای امنیت علیه اسرائیل تصویب نخواهد شد. شخص دبیرکل هم از ابزارهای خود برای جلب توجه ارکان سازمان ملل به وقوع تهدید صلح در این منطقه استفاده نمیکند.