سیاستِ اخوانی ترکیه و پیامدهای آن بر امنیت منطقه-راهبرد معاصر
با تشدید مداخلات منطقه ای آنکارا

سیاستِ اخوانی ترکیه و پیامدهای آن بر امنیت منطقه

برآورد مواضع دو دهه اخیر ترکیه و از زمان قدرت گیری حزب عدالت و توسعه در این کشور، گواه ان است که حکومت قائم به شخص اردوغان با تکیه بر مشی قوم گرایی و ترویج اندیشه های اخوانی در منطقه، در راستای تامین مصالح ترکیه کوشیده، امری که پیامدهای امنیتی گسترده ای را برای ایران و منطقه در بر داشته است
تاریخ انتشار: ۱۴:۱۵ - ۱۸ مهر ۱۳۹۹ - 2020 October 09
کد خبر: ۶۱۶۱۵
تعداد نظرات: ۱ نظر

سیاستِ تُرکی-اخوانی ترکیه و پیامدهای آن بر امنیت منطقه

 

به گزارش راهبرد معاصر؛ از ترکیه امروزی به مرکزیت استانبول و تحت لوای امپراطوری عثمانی برای قرن ها به عنوان مرکز خلافت اسلامی نام برده می شود، خلافتی که در آن، سلاطین عثمانی با تکیه بر شعائر اسلامی از یک سو و دمیدن بر مضامین قومی تُرکی از سوی دیگر، زمینه تداوم حکمرانی خویش را بر قاطبه سرزمین های اسلامی تداوم بخشیدند. جنگ اول بین الملل زمینه تضعیف بیش از پیش امپراطوری عثمانی را که در آن مقطع مرد بیمار اروپا نامیده می شد، فراهم آورد، امری که نهایتا به فروپاشی و تجزیه این امپراطوری منجر شد.


با تجزیه امپراطوری عثمانی توامان با رواج افکار ملی گرایی در جهان و مناطق اسلامی، زمینه شکل گیری قیام های مبتنی بر ملی گرایی در منطقه فراهم شد. امری که به شکل گیری چندین کشور عربی در منطقه انجامید. جدای از قیام های عربی (که البته با حمایت پیدا و پنهان استعمار نیز همراه بود)، کُردها، ارامنه، یونانی ها و... نیز با برپایی قیام هایی در پی تشکیل دولت های جدید برآمدند. در درون آناتولی اما فضا متفاوت بود؛ تُرکان جوان به رهبری مصطفی کمال پاشا، عصمت اینونو و سایرین کوشیدند، تا با تکیه بر مفاهیم رادیکال تُرکی، زمینه تاسیس حکومتی نوین را بر خرابه های عثمانی فراهم آورند. در مقطع فوق الذکر، بخش اعظمی از مناطق شرقی و غربی (بخش اروپایی استانبول) ترکیه امروزی، را کُردها، یونانی ها، چرکس ها، ارامنه و علوی ها تشکیل می دادند. ضرورت ایجاد حکومتی تُرکی با شعار یک کشور و یک ملت، با کشتار سایر اقوام ساکن ترکیه امروزی همراه شد. نسل کشی ارامنه که در آن قریب به یک و نیم میلیون ارمنی کشته شدند، در بازه ی فوق الذکر صورت پذیرفت. سیاست فوق الذکر پس از تاسیس ترکیه در سال 1923 تداوم یافت، تا آنجا که در دهه پنجاه و شصت میلادی نیز شاهد اخراج جمع وسیعی از قومیت های غیر تُرک از ترکیه بوده ایم.


از زمان شکل گیری ترکیه نوین، حمایت از تُرک های جهان در راس اولویت سیاست ترکیه در جامعه بین المللی تبدیل شد. ضرورت ترویج زبان و فرهنگ تُرکی و نگاه به ترکیه به عنوان حامی و مادر تمام تُرک ها، در راس اولویت سیاست خارجی ترکیه قرار گرفت. فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و حضور میلیون ها تُرک تبار در قفقاز، آسیای مرکزی و شرق اروپا، زمینه مساعدی را برای نفوذ ترکیه در این مناطق فراهم آورد. ضعف مفرط حکومت مرکزی روسیه، زمینه را برای نفوذ اقتصادی، اجتماعی و سیاسی ترکیه در جمهوری هایی نظیر آذربایجان، ترکمنستان، قزاقستان، ازبکستان، قرقیزستان فراهم آورد. تلاش برای دست اندازی و مداخله در برخی جمهوری های خودمختار درون روسیه نظیر چچن، تاتارستان، اینگوش و... نیز در خلال دهه های گذشته دور از چشم آنکارا نماند.


با وجود استقرار جمهوری ترکیه و حذف مذهب از ارکان سیاسی و تکیه کشور بر مفهوم لائیسیته، اسلام گرایی هیچ وقت از میان جامعه و برخی سیاست ها حذف نگردید. اسلام گرایان تُرک نیز با وجود قدرت فزاینده ارتش و هواداران لائیسیته، به کرات کوشیدند زمینه حضور در عرصه سیاسی را برای خویش فراهم آورند. پیروزی حزب رفاه به رهبری نجم الدین اربکان در سال 1996 میلادی را می توان از اولین پیروزی های اسلام گرایان تُرک در ترکیه نوین قلمداد کرد. با وجود کودتای ارتش علیه اربکان، اسلامگرایان دست از فعالیت سیاسی نکشیده و نهایتا توانستند با تاسیس حزب عدالت و توسعه به رهبری عبدالله گل و رجب طیب اردوغان، در سال 2002 به عرصه سیاسی راه یابند، پروسه ای که تا به امروز تداوم یافته و به مرور بر قدرت روزافزون این حزب در تمامی عرصه ها افزود.


ترویج اندیشه های اخوانی و موج سواری بر تحولات منطقه

حزب عدالت و توسعه با تکیه بر وجهه کاریزماتیک رجب طیب اردوغان توانست به گذر زمان تمامی رقبا و در راس آنها ارتش را از صحنه سیاسی بدر کرده و هیمنه خویش را بر سراسر کشور فراهم نماید. قدرت گیری حزب و هژمونی آن در کشور موجب تغییر رویکرد فرهنگی و سیاسی در سطح کشور نیز شد، تا بدان جا که برخی از ناسیونالیست های تُرک و وفاداران به آرمان آتاترک، از آغاز مرگ رژیم لائیسیته در ترکیه سخن به میان آورند. منع برخی قوانین حاکم بر ترکیه در زمان پیشا اردوغان و ایجاد فضای باز برای برخی اسلامگرایان زمینه را برای تحول در جامعه ترکیه فراهم آورد. اردوغان در بازه ی فوق الذکر با همراهی با فتح الله گولن، از اسلامگرایان مشهور این کشور، توانست زمینه احیای اندیشه عثمانی نوین را در سطح جامعه و منطقه فراهم نمایند.


تمایل شخص اردوغان و حزبش به اندیشه های اخوان المسلمین و پیشینه ترکیه به عنوان رهبری خلافت اسلامی، زمینه اتخاذ بیش از پیش رویکرد حمایت از اخوانی ها را در سیاست خارجی ترکیه فراهم آورد، تا آنجا که قطر، سودان دوران عمرالبشیر، حکومت یک ساله محمد مرسی نامزد اخوان المسلمین در مصر، حکومت شاخه اخوانی فلسطینی ها (حماس) بر غزه و... به عنوان متحدین ترکیه در منطقه تبدیل شدند.


وقوع حوادث بیداری اسلامی در منطقه، موجب موج سواری اردوغان بر تحولات منطقه شد، او و حزبش کوشیدند با حمایت از معترضین در منطقه و پشتیبانی از جریان های اخوانی، بر نفوذ بیش از پیش خویش بر منطقه بیافزایند، امری که اگرچه در ابتدا در راستای مصالح ترکیه پیش رفت، اما با گذر زمان و سقوط حکومت محمد مرسی در منطقه و عدم موفقیت در سوریه موجب تضعیف جایگاه ترکیه در حوزه سیاست خارجی گردید. رویکرد فوق الذکر تمامی دستاوردهای سیاست رساندن تنش ها به صفر (رویکرد داوود اوغلو) را از میان برد.


اجیر کردن شبه نظامیان در منطقه

از دولت ترکیه به عنوان همسایه سوریه به عنوان بزرگترین حامی گروه های سلفی و تروریستی در این کشور نام برده می شود. تروریست های مستقر در سوریه با عبور از کریدور ترکیه به این کشور رفته و به عنوان بازوی نظامی تُرک ها در منطقه به ایفای نقش پرداختند. عدم موفقیت ترکیه در پیش بردن سیاست هایش در سوریه با نابودی این گروه ها توام نبود. آنکارا توانست با اتکا به این شبه نظامیان و بهره گیری از آنها، زمینه توسعه و پیاده سازی خواسته هایش در منطقه را فراهم آورد. اعزام تروریست های یاد شده به لیبی جهت دفاع از دولت فائز سراج در مقابل ژنرال حفتر و بهره گیری از آنها جهت مقابله با نیروهای سوریه دموکراتیک به رهبری کُردها در عفرین و کوبانی را می توان از جمله اقدامات ترکیه در مقطع کنونی دانست.


با بالا گرفتن جنگ اخیر در قره باغ میان ارمنستان و جمهوری آذربایجان که به گواه ناظرین بین المللی، ترکیه نقش بسزایی در تهییج باکو در این باره ایفا نموده است، آنکارا در کنار حمایت های بی چون چرای لفظی، مالی و نظامی از باکو، مبادرت به اعزام هزاران تروریست و شبه نظامی سوری و غیر سوری به منطقه نموده است.


حامی تُرک های جهان

ناکامی حزب اردوغان در انتخابات اخیر موجب پیوند و ائتلاف حزب عدالت و توسعه با حزب تندرو و ملی گرای حرکت ملی شد. همین مسئله موجب گردید تا ترکیه بیش از هر زمان به ترویج اندیشه های قومی در این کشور و در سطح منطقه بپردازد. بالارفتن قدرت اقتصادی ترکیه و موقعیت منحصربفرد ژئوپلتیک این کشور دست به دست هم داده و تا بدان جا رفته که ترکیه به تعریف منافع خویش در هزاران کیلومتر دورتر بپردازد. خشم آنکارا در برابر پکن بدلیل سختگیری حکومت جمهوری خلق چین علیه تُرک تباران سین کیانگ را می توان از جمله مصادیق رویکرد جدید قلمداد نمود.


دامنه توسعه طلبی و زیاده خواهی ترکیه تا بدان جا پیش رفته که این کشور کوشید در خلال نبرد میان اوکراین و روسیه بر سر جزیره کریمه نیز به میدان آمده و بدلیل حضور اقلیت تاتار در این منطقه خودمختار، به اتخاذ سیاست های ضد روسی مبادرت ورزیده و خود را حامی اوکراین نشان دهد.


حمایت از تُرک تباران مستقر در قبرس و حضور نظامی ترکیه در شمال این کشور، مجادله مکرر آنکارا با یونان بر سر این مسئله، ادعاهای آنکارا مبنی بر موقعیت و منافع ترکمان های کرکوک و شمال عراق و همچین ترکمانان سوریه و تاسیس تیپ سلطان مراد در همین زمینه، حمایت لجستیکی و نظامی از آذربایجان در برابر ارامنه در خلال دهه های اخیر از جمله اقدامات ترکیه در این راستا بوده که در طول دو دهه گذشته و با قدرت گیری حزب عدالت و توسعه در این کشور، رنگ و لعاب اسلامی اخوانی نیز بدان افزوده شده و آنکارا با اتکا بر مشی همزمان تُرکی-اخوانی، در راستای تامین مصالح خویش کوشیده است.


پیامدهای اقدامات ترکیه برای ایران و منطقه

مواضع ترکیه در حمایت از جریان های اخوانی در منطقه و در صورت لزوم تجهیز آنها به سلاح موجب خشم قدرت های منطقه ای و فرامنطقه ای شده تا بدان جا که شاهد شکلگیری دو جناح عمده در مناطق سنی نشین منطقه بوده ایم. موضع شدید عربستان سعودی، امارات متحده عربی، بحرین و مصر در قبال جناح ترکیه و قطر ریشه در شکاف یاد شده دارد. کشورهای فوق بدلیل نفوذ فزاینده جریان ریشه دار اخوان المسلمین در سراسر منطقه و حمایت های پیدا و پنهان ترکیه از آنان، به رویارویی با ترکیه پرداخته و مبادرت به وضع سیاست های تنبیهی علیه آنکارا نموده اند. تحریم شدید قطر، رویارویی نظامی طرفین در لیبی، تلاش دو طرف برای جلب حمایت دولت پاکستان و جنگ پنهان آنان در نفوذ در افغانستان از جمله موارد فوق می باشد. در این میان اسرائیل به حمایت از موضع جناح سعودی پرداخته است.


دامنه شکاف طرفین تا بدان جا پیش رفته که دولت های عربی علی رغم اشغال سرزمین های اسلامی در قفقاز توسط ارامنه، بدلیل حمایت آنکارا از باکو، تلویحا به حمایت از ایروان پرداخته اند. دامنه نفوذ اندیشه های اخوانی ترکیه را به شکل زیرپوستی می توان در برخی مناطق اهل سنت ایران به ویژه در سیستان بلوچستان و ترکمن صحرا نیز مشاهده نمود، امری که در مقاطع حساس و کاهش امنیت احتمالی، زمینه بروز و ظهور پیدا خواهد نمود.


حمایت از جریان های تُرکی نیز دارای پیامدهایی برای ایران و سایر کشورهای منطقه خواهد بود. وقوع تنش میان باکو و ایروان و وقوع اعتراض های پراکنده در مناطق آذری نشین کشور از جمله مصادیق اقدامات ترکیه بوده که می تواند به تضعیف تمامیت ارضی، مرزی و امنیتی کشور در شرایط بحرانی تبدیل شود. دولت ترکیه هم اکنون و بدلیل حضور محدود ترکمان ها در عراق و سوریه (با وجود جمعیت محدود آنان)، از فضای ناامنی حاکم بر کشورهای یاد شده بهره برده و زمینه مداخله در این کشورها را برای خویش فراهم نموده است، امری که بدلیل جمعیت کثیر آذری ها در ایران و تبلیغات همه جانبه فرهنگی، هنری، ادبی و... آنکارا می تواند در شرایط بحرانی بیش از پیش وضعیت بغرنجی را برای تهران فراهم نماید. از همین رو بر مسئولین سیاسی، امنیتی و فرهنگی کشور است که پیش از تشدید بحران، زمینه مهار آن را با توسل به ابزارهای مختلف در پیش گیرند.

 

ارسال نظر
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
اسی
Iran (Islamic Republic of)
۱۳:۳۲ - ۱۳۹۹/۰۷/۲۰
0
0
خیلی عالی،جامع، ایران باید کاملا به هوش باشد..یاغی گری ترکیه بالاترین خطر پنهان برای آینده ایران است
تحلیل های برگزیده